روحانی در سفر خود به مناطق سیلزدهٔ شمال کشور، اگر چه در چند حلقه از محافظان و عوامل امنیتیاش حرکت میکرد، اما هر جا که رفت، با خشم و اعتراض مردم روبهرو شد. روحانی در این سفر با لبخندهای آنچنانی تلاش میکرد خود را از تک و تا نیاندازد و حتی مدعی شد مردم بهخاطر سفر او به این منطقه و دیدار با او خوشحال بودند و رضایت داشتند! اکنون جدای از شیادبازیهای روحانی باید اهداف و دستآوردهای سفر او به گلستان را مرور کرد.
راستی هدف روحانی از این سفر چه بود؟
چرا با این همه تأخیر به این سفر اقدام کرد؟
او در سخنرانیهایش در استانهای شمالی روی چه نکاتی تأکید کرد؟
و واقعیتهای صحنه از چه قرار است؟
مردم گلستان رو در روی روحانی
روحانی بعد از ۱۰روز وارد استان گلستان شد و در میان انبوه محافظانش خود را پنهان کرده بود، تلاش کرد سیل را یک مشکل طبیعی جلوه دهد، اما با سخنان کوبنده یک شیرزن هموطن روبهرو شد و تنها در پناه اسکورتش توانست از صحنه خارج شود!
اگر روحانی جرأت میداشت که به میان تودههای مردمی برود که با دست خالی و زیر بارانهای سیلآسا برای جلوگیری از سیل تلاش میکردند مثلاً در گمیشان که جوانان یک سد ۴کیلومتری را بدون کوچکترین کمکهای حکومتی میساختند، بیتردید پاسخهای کوبندهتری از مردم دریافت میکرد.
گرچه که او نهایتاً هم بهعلت شدت خشم و انزجار مردم مجبور به اعتراف بهعلت یا یکی از علل جاری شدن سیل شد و گفت: «مشکل اصلی در این منطقه به رودخانهای برمیگردد که به آن رسیدگی نشده است؛ اگر به این رودخانه رسیدگی و لایروبی میشد و رسوب نداشت، تمامی این آب به دریا منتقل میشد».
علت تأخیر روحانی در سفر به منطقه سیلزده
علت این تأخیر روحانی در سفر به منطقهٔ سیلزده بهغیر از اینکه در تعطیلات در جزیره قشم بوده و از این بابت در دعواهای باندی بهشدت نیز زیر ضرب برده شد، چون در هر جای دنیا وقتی چنین مصائبی برای مردم بهوجود میآید، در اولین قدم رؤسای دولتها بلافاصله در محل حضور پیدا میکنند، ولی این تأخیر یک دلیل دیگر هم داشت و آن وحشت آخوند روحانی از خشم و انزجار مردم از وی و دار و دسته حاکم است. او بدین ترتیب میخواست یک مقدار آبها از آسیاب بیفتد و عوامل امنیتی به او اطمینان خاطر بدهند که کنترل اوضاع را به دست آوردهاند و بعد اقدام به این سفر کند. در همین رابطه این سؤال مطرح است که چرا روحانی به شیراز سفر نکرد با اینکه ابعاد فاجعه در شیراز خیلی هولناکتر است. علتش این است که در آنجا هنوز شرایط فوقالعاده بحرانی است، کما اینکه روحانی برای رسیدگی به امور شیراز، وزیر اطلاعات خود را به آنجا فرستاد، معلوم است که از وضعیت امنیتی شیراز خیلی نگرانند. بنابراین روحانی وقتی به شیراز سفر میکند، که این زخم که هنوز خونچکان است، کمی ترمیم شود و از شدت تنشهای کنونی کاسته شود.
آنچه روحانی گفت
روحانی در سخنرانیهایی که طی این سفر داشت، یکسری «بایددرمانی» تجویز کرد که البته توسط هیچکس حتی ایادی خود رژیم هم جدی گرفته نشد.
بهعنوان نمونه وی در یکی از سخنرانیهایش به شکل مضحکی گفت: «این حادثه درست است که غم و رنج زیادی برای مردم ایجاد کرد، اما میتواند یک درسی برای همه باشد که از امروز به فکر این باشیم مشکلات را حل کنیم»!
به این ترتیب وی بعد از حدود ۶سال که رئیسجمهور آخوندها بوده، تازه به فکر حل مشکلات افتاده است.
ضمن اینکه اساساً حضور عوامل رژیم نه برای رسیدگی به درد مردم بلکه بهگفته یکی از اهالی حضور مقامهای رژیم در مناطق سیلزده، برای مستندسازی و گرفتن عکس است یعنی اینها از درد و رنج مردم هم برای تبلیغات به نفع خودشان استفاده میکنند. در یک کلیپ در شبکههای اجتماعی یکی از هممیهنان گفته است: «مسئولان، آقا مسئولان فقط ماشین را سوار میشوند. آقای لاریجانی تشریف آوردند با ۲۰تا اسکورت به ما اونجا همون لب خط با ماشین ایستاد و بعدش برگشت رفت»!
مردم در خط مقدم بودند و نیروهای مسلح در خط دوم!
روحانی در این سفر ادعا کرد که در جریان سیل اخیر کلیه نیروهای دولتی و حکومتی و نهادهای مختلف سپاه و بسیج و ارتش در کنار مردم بوده و کمک کردهاند، اما این حرف او به اندازهای بیپایه است که خودش در جای دیگری ناگزیر شد بگوید: «در حوادث اخیر مردم در خط مقدم بودند و دولت و نیروهای مسلح در خط دوم قرار داشتند»!
بهعنوان نمونه در منطقه «گمیشان» جوانان یک سد با کیسه شن به طول ۴کیلومتر درست کردند که خود به تنهایی نمادی از قدرت تودههای مردم در هولناکترین شرایط جوی است آن هم در هنگامی که از طرف حکومت کاملا تنها گذاشته شده بودند و در واقع مورد خیانت رژیم قرار گرفته بودند. در یک کلیپ خبری از یکی از این جوانان سؤال میشود که آیا نیروهای سپاه و بسیج حضور داشتهاند که وی میگوید هیچکدام از اینها در صحنه نیستند. اگر چنین چیزی بود و رژیم کمترین کمکی به مردم کرده بود؛ رادیو تلویزیون رژیم قطعاً با آب و تاب به آن پوشش میداد. در حالی که در این صحنههای بسیج و همیاری مردمی، تنها خود مردم در صحنه دیده میشوند و حضور نیروهای امنیتی رژیم در صحنه صرفاً بهدلیل ترس از اعتراضات و قیام مردم و بهمنظور ایجاد جو ارعاب بوده است.
ادعای بازسازی منطقه سیلزده تا بهار و تابستان؟!
یکی دیگر از نکات مطرح شده در سفر روحانی به استان گلستان، ادعای وی بود که گفت تا بهار و تابستان آثار خرابیهای ناشی از سیل را درست میکند و به مردم کمک میکند که مشکلاتشان را حل کنند که البته این هم از همان وعدههای دروغ روحانی است که تاکنون نه تنها حتی یکمورد آنها انجام نشده بلکه معکوس آن محقق شده است. وعدهٔ انتخاباتی او در مورد ریشهکن کردن فقر را همگان به یاد دارند! آخوندها همین وعدهها را در جریان زلزله کرمانشاه هم دادند و اکنون تمامی جهان شاهد هستند که زلزلهزدگان کرمانشاه در چادر و کانکس دچار سیل شدند و مسکنشان آماده نشد!
بهعنوان مثال ۲۶اسفندماه ۹۷ سایت پاسدار محسن رضایی در جریان جنگ باندی، یک کلیپ و تعدادی مصاحبه با عناصر خود این رژیم در ارتباط با زلزله سال گذشته کرمانشاه و سرپل ذهاب منتشر کرد. در تصاویر منتشرشده، مردم زلزلهزده هنوز در چادرهایی که غرقه در آب است زندگی میکنند. آن هم پس از یک سال! اینها حتی خرابیهای ناشی از جنگ خرمشهر را نیز هنوز نتوانستند برطرف کنند.
همیاریهای انگیزاننده مردم، مبادی اتحاد برای آزادی
اکنون مردم به نیکی دریافتهاند که مطلقاً نباید چشم امیدی به این رژیم داشته باشند. تجربه ۴۰سال حاکمیت آخوندها بهخوبی این تجربه را برای مردم به اثبات رسانده است. مردم بهغیر از چپاول و دزدی و سرکوب و اعدام، انتظار دیگری از این رژیم ندارند. بههمین دلیل نیز خودشان دستبهکار شدند و در این راستا تشکلهایی نیز شکل گرفته که بسیار انگیزاننده و ماندگار است.
صحنههایی از اتحاد و تلاش شگفتانگیز مردمی برای مهار سیل در گمیشان
در همین قضیه سیل مردم بهخوبی به نیروی اتحاد خودشان پی بردند. کما اینکه در زلزله طبس در زمان شاه نیز تشکلهای دانشجویی که برای کمک به زلزلهزدگان شکل گرفت، در ادامه نقش خود را در قیام ضدسلطنتی و تسخیر پادگانها ایفا کردند. در نتیجه بیدلیل نیست که عناصر سرکوبگر را تحت پوشش عوامفریبانه کمک با زرهپوش وارد صحنه کردهاند.
سدی که مردم گمیشان با دست خالی و بدون حضور نیروهای رژیم در برابر سیل زدهاند
وحشت از ورود مردم به صحنه بهقدری است که حتی اطلاعیه دادهاند که کمکها به حسابهای دولتی واریز شود و از طریق ارگانهای حکومتی کمکها بهدست مردم برسد که این جدای از اهداف غارتگرانه، اساساً ناشی از ارتباط مردم با یکدیگر و شکل گرفتن و تحکیم همبستگی اقشار مختلف مردم با یکدیگر در جریان این حوادث است. این رژیم تجربه زلزلهٔ طبس را دارد که حضور جوانان و دانشجویان انقلابی و تماس آنها با مردم محروم و مصیبتزده، آثار خود را در سرعتدادن به قیام ضدسلطنتی بارز کرد. بنابراین چنانکه دیدیم هم در جریان زلزلهٔ کرمانشاه و هم زلزلهٔ ورزقان رژیم دانشجویان و افرادی را که برای کمک میرفتند، دستگیر و زندانی کرد.
اما روشن است که جوانان انقلابی وقعی به این تهدیدهای رژیم نمیگذارند و به یاری هموطنانشان میشتابند.
مردم گمیشان به نجات سیلزدگان شتافتهاند
همچنان که مریم رجوی در فراخوان به همبستگی ملی در برابر سیل ویرانگر و سیلاب شوم ولایت فقیه گفت:
«از شما جوانان آزاده و از اعضای کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت میخواهم که هیچ فرصتی را برای کمک به خانوادههای سیلزده از دست ندهید. به کمک مردم برای سازمان دادن شوراهای مردمی برخیزید که تنها راه غلبه بر عوارض این سیل ویرانگر است».