سؤال: آقای قبادی تحریمهای آمریکا از روز هفتم اوت شروع شد و آنچنان که گفته شده سه ماه دیگر، مرحلهٔ دوم این تحریمها هم اجرایی خواهد شد در خبرها از قول مقامات آمریکا چندین بار هست که نقلقول شده که آنها قصد دارند که درآمد نفت رژیم را به صفر برسانند و میخواهم که چه پیامدهایی این موضوع تحریمها که مرحله اولش که الآن است وسه ماه دیگر که مرحله دومش که انجام خواهد شد برای رژیم دربر دارد؟
شاهین قبادی: فکر کنم برای رژیم و مشخصاً ارگانهای سرکوب و تروریستیاش بسیار جدی است. بهخصوص در حالیکه بهاصطلاح باد این تحریمها شروع به وزیدن کرده با چنین تلاطمی رژیم روبهرو شده، در حالیکه در عالم واقع تحریمهای جدیتر در روز چهارم نوامبر(۱۳آبان) اجرایی میشود که برگیرنده تحریمها در مورد صادرات نفت و پتروشیمی و نهادهای مالی و بانک مرکزی است. یعنی شریانهای جدی رژیم را مورد هدف قرارداده.
اما بهرغم این ما شاهد این هستیم که کاملاًً دستگاه رژیم دچار تلاطم شده چرا؟ شما این وضعیت را نمیتوانید جدا از وضعیت کلی که رژیم با آن روبهروست و قیامها بررسی کنید. شما با رژیمی روبهرو هستید که با هفت، هشت ما ه قیام مداوم و خواست مردم و وضعیت انفجاری جامعه روبهروست و همه به رأی العین دارند در اقصی نقاط ایران این را میبینند که البته موضوع بحث امروزمان نیست. این رژیمی است که هیچ راهحلی در پیشروی خودش ندارد. و از آنطرف وضعیت بینالمللی است که مستمراًً در حال افزایش فشارها و تنگتر کردن حلقه حول رژیم است.
طبعا درچنین وضعیتی هم بهلحاظ سیاسی وهم بهلحاظ اقتصادی وهم بهلحاظ روانشناسی اجتماعی این تحریمها تاثیرات خیلی جدی روی رژیم دارد. علی الخصوص که باید توجه کرد که تا این نقطه که ترامپ تصریح کرده که اگر چه استثناهایی را بررسی میکند، اما هیچ چشماندازی برای استثنا قائل شدن حتی بنوعی که در سالهای ۲۰۱۲، ۲۰۱۳که شاهدش بودیم در چشمانداز نیست. و این را رژیم بهتر از همه میفهمد.
از آنطرف هم تمام امیدهایی را که رژیم به اروپاییها بسته بود تا به مددش بیایند، بهرغم تمام گرد و خاک ها تا الآن هیچ مادهای نداشته وبا مرور زمان هم چشماندازها دارد تیره و تارتر و پنجره بسته ترمیشود. طبعاً همه اینها یک پیآمد برای رژیم بیشتر ندارد و آن اینکه دارد به نقطه تعیینتکلیف نزدیک میشود و اینکه رژیم نمیتواند به این وضعیت فعلی ادامه بدهد. حالا من میخواهم از همین ابتدای بحث تأکید کنم که این تحریمها بهطور خاص متوجه رژیم و نهادهای رژیم است چرا؟
چون مردم ایران که سودی از برجام و آنچیزی که برجام به همراه داشت نبردهاند. ببینید از سال ۲۰۱۵که برجام امضا شده تحریمی در کار نبود. صد میلیارد دلار حداقل و شاید هم بیشتر، بقول علیاکبر صالحی وزیرخارجه سابق رژیم و رئیس سازمان اتمی فعلی رژیم بهدست نهادهای ذیربط رسیده و شرکتهای اروپایی زیادی هم آمدند و رفتند و در مجموع هم تحریمی نبود. بهرغم این، وضعیت اقتصادی مردم بگونهای است که برای نان و آب و مینیمم های خودشان الآن در خیابانها هستند. پس ماحصل برداشتند تحریمها و یا برجام برای چی بوده؟ برای رژیم بوده و برای بیت رهبری بوده و برای سرکوب و ارگانهای تروریستی رژیم بوده. پس صدمه و لطمات این تحریمها اول از همه متوجه همین ارگانها است.
برای همین هم است که رژیم و همینطور متحدانش در سطح بینالمللی صدایشان درآمده و تا آنجا که به مردم ایران برمیگردد سالهاست که بایک تحریم دیگری روبهرو هستند و آن تحریمی است که نظام ولایت فقیه و باند ولیفقیه بر مردم ایران تحمیل کرده است.
سؤال: همین الآن کارگران را در خیابانها میبینم که ماهها حقوق نگرفتند.
شاهین قبادی: یا ماههاست که ما شاهد مردمی هستیم که برای سپردههایشان (غارت شدهها) دارند تظاهرات میکنند. و اینها نمونههای کوچکی است از انواع و اقسام غارتهایی است که هر روز از این طرف و آنطرف رژیم دارد بیرون میزند و خودشان دارند میگویند که با اژدهای هفتسر فساد روبهرو هستند. مردم ما قربانی این اژدهای هفت سر فساد هستند و این است که کارد را به استخوانشان رسانده است. و تا آنجا که به تحریمهای بینالمللی برمیگردد عرصه را به رژیم تنگ میکند. و از قضا در حالیکه مردم در خیابان هستند و عنصر اجتماعی خودش را درتحولات سیاسی ایران چه در سطح داخلی و همینطور در سطح بینالمللی وارد معادلات کرده، این تحریمها دقیقاً آثار فوقالعاده سنگینی بر رژیم دارد و این تشتتاتی که شما در رژیم میبینید دقیقاً ناشی از همین است. چون بهخوبی این پیام را برای رژیم دارد که دوران قبلی تمام شده و رژیم باید با آثار و عواقب کار کردههایش روبهرو بشود. یعنی این تحریمها راه میبرد به کارکردهای پایهیی رژیم و آن را در تنگناهای جدی قرارمیدهد و اینجا هم وقتیکه بحث از رژیم میکنیم، به جای اینکه بحث را پهن کنیم مشخصاً باید گفت کی؟ شخص خامنهای که باید در مورد عالیترین مصالح این رژیم تصمیم جدی بگیرد. تحریمها این پیام برای او دارد که باید تصمیم بگیرد و خودشان هم بهخوبی میفهمد که گذشت زمان بهنفع اش عمل نمیکند. درگذشته رژیم با وقت خریدن و این پا و آن پا کردن خیلی جاها توانسته برای خودش راههایی باز کند ولی الآن دقیقاً گذشت زمان و تیکتاک ساعت دارد علیه رژیم عمل میکند.
گفتم الآن که هنوز این تحریمات شروع نشده ما شاهد موج خروج شرکتهای اروپایی هستیم، بسیاری از شرکتها، بانکهای هندی و آسیای جنوب شرقی و بانکهای اروپایی هم بطریق اولی میگویند که معامله نمیکنیم و حالا هر چه بیشتر به ۱۳آبان نزدیکتر بشویم جدیتر و گستردهتر میشود. همین الآن رژیم دارد توی سرش میزند که چکار بکند. لذا من فکرمیکنم که تبعاًًتش برای رژیم بسیار، بسیارسنگین است.و اصلا با تحریمهای گذشته نباید مقایسه کرد و تا آنجا که به رژیم و دستگاه حکومتی برمیگردد، چون معادلات چه آنجایی که به داخل ایران و وضعیت انفجاری برمیگردد و چه آنچه به سیاست بینالمللی و مشخصاً سیاست حاکم بر جهان و شکست سیاست استمالت بر میگردد کاملاًً تغییر کرده، و همینطور تا جایی که به عنصر پیشتاز مقاومت و نقش آن در جامعه برمیگردد، تبعاًًت این تحریمها بسیار سنگین خواهد بود.یعنی در یک فرماسیون ویک دینامیزم کاملاًً متفاوتی با گذشته این تحریمها دارد گریبان رژیم را میگیرد و برای همین هم است که رژیم اینقدر به تکاپو افتاده است.
سؤال: اشاره کردید تحریمها برای رژیم آنهم بهطور خاص در زمان فعلی که شاهد جوشش و خروش مردم بهجان آمده علیه رژیم هستیم. واقعیت این است که در این روزها در شهرهای مختلف میهنمان تا همین امروز هم ادامه دارد. و به بازار هم سرایت کرده بود و همین امروز خبرهایش را داشتیم. میخواستم سؤال بعدی را درباره همین موضوع از آقای ربوبی بپرسم که آیا شما در ارزیابی این رویداد یعنی قیام مردم ایران که تا همین نقطه و امروز هم ادامه دارد، آیا وقتیکه برگردیم به قیامهایی که در شهرهای مختلف بهوقوع پیوست، آیا تفاوتی داشت این قیام در شهرهای مختلف با قیامهایی که در سال ۹۶شاهدش بودیم؟ مشخصاً اینکه چه ویژگی داشت و چه نتایجی میشود از این روند گرفت؟
حسین ربوبی: در واقع این مرحله از قیام با مرحله سال ۹۶هر چند مشترکاًًتی داشت، اما قیام ۹۶بهلحاظ بستری که در آن قرار داشت ی یک بستر صنفی و معشیتی بود و با فاصله شعارها سیاسی شد، ولی اینبار بلافاصله سیاسی شد. بهطور مشخص شاهد بودیم که شعار مرگ بر گرانی، بلافاصله و همزمان با شعار مرگ بر دیکتاتور همراه شد. و این یکی از تفاوت هایش است. اگر بخواهم ویژگیهای این مرحله قیام را بگویم که شامل تفاوت هایش هم میشود، باید به سه پارامتر اشاره کرد:
یکی مسأله تداوم است، یعنی تداوم قیام. که امر بسیار مهمی است. چون یک عنصر پایهیی و مبنایی است. میدانید که الآن هیچ روزی نیست که از جایی قیام سر نکشد. در همین هفته گذشته ۴۹۸حرکت اعتراضی در سراسر کشور ثبت شده است. اعتراضاتی که از اصفهان و کرج شروع شد و به سرعت به شهرهای شیراز، اراک، قهدریجان، رشت، اندیمشک، نجف آباد، شاهین شهر، اهواز و خیلی از شهرهای دیگر از جمله تهران کشیده شد. خیلی ازشهرها قیام تبدیل شد به تظاهرات و درگیریهای شبانه این بهلحاظ تداوم.
عنصر دیگری که میشود روی آن انگشت گذاشت مسأله گسترشیابندگی و تعمیق قیام است. منظور از گسترشیابندگی فقط تعداد شهرهایی که وارد قیام شدند نیست، بلکه وارد شدن طیفهای گستردهیی در قیام است. الآن در صحبتهایتان شما اشاره کردید، مثلاًًً مثل بازاریان. که اینها وارد قیام شدند، اگر چه قیام عنصر اصلیاش جوانها و بیکارها و یا کارگران و زنان بودند، ولی این گسترشیابندگی آنجا خودش را نشان میداد که در کازرون اگر چه موضوع بر سر یک تقسیمات کشوری مربوط به استان و شهرستان بود، ولی به بلافاصله که این حرکت آغاز شد، تبدیل شد به شعارهایی که در نهایت رسید به «وای به روزی که مسلح شویم». یعنی خصلت سیاسی آن هم با سرعت بالا پیدا کرد و نفی تمامیت رژیم را شعار میدادند.
در واقع این قیام این دفعه اقشار خیلی گستردهتری را در خودش جا داد و تودههای کارگران، زحمتکشان، بیکاران، در آن نقش جدی داشتند. و بوضوح میشود این مرحله از قیام را بهنام قیام همگانی نامید. کارگرانی که به آنها حقوق داده نمیشود، کشاورزان تهیدست، کامیوندارانی که در این دور از قیام نقش جدی داشتند و بازاریان را هم که اشاره کردیم.
ویژگی سوم پیوند قیام با مقاومت سازمانیافته است. یعنی پشتوانه خیلی جدی و مستحکمی پیدا کرد که خودش را در هجوم دلاورانهٔ قیامکنندهها به طرف نیروهای سرکوبگر نشان داد، و قیامکنندهها وارد جنگ تن به تن با مزدوران شدند، آنها را گوش مالی دادند، بهطوریکه جیغ و داد عوامل رژیم را درآورد. من چند تا نمونه از حرفهای خود رژیم را بگویم که چطوری دادشان به آسمان رفت.
هادی پژوهش جهرمی معاون استاندار فارس میگوید که: «شعارهای مطرح شده درتجمع روز سهشنبه شیراز ساختارشکنانه بود. برخی افراد به اسم گرانی شعارهای ساختارشکنانه و هدایت شدهای را سردادند». و یا مشاور قرارگاه جنگ نرم ستاد نیروهای مسلح در جلسهیی تحت عنوان تبارشناسی جلادهای دهه شصت در تابستان داغ دهه ۹۰(از اصطلاحات خود رژیم است) میگوید: «۹۰درصد اعتصابات و فراخوانهای فعلی کار ضد انقلاب است ولی متأسفانه مردم خبر ندارند. درگذشته ضد انقلاب به سرکردگی منافقین در کشور موجسواری میکرد و امروز موج سازی میکند». این را خبرگزاری فارس رژیم هم همین را انعکاس داده است.
در ادامهاش میگوید: «مجاهدین در برخی از حوزهها دارند پیشقراول و پرچمدار نیزمیشوند. بعضاً در همین کشور گفته میشد که اینها مردهاند و دیگر نامی از آنها نیاورید بهعنوان یک کارشناس میگویم که گروهک نفاق و اصلاً اساس مقوله نفاق مردنی و از بین رفتنی نیست. هر کسی که بگوید منافقین مردهاند یا مغرض است و یا جاهل».
این اعترافات خودشان است. نکته جالب این است که روز یازده مرداد تلویزیون رژیم که تا کنون اساساً درباره دور اخیر قیام سکوت مطلق پیشه کرده و هیچ صحنهای از آن را هم نداده، بهطور احمقانه و خندهداری از آرامش شهرهای مختلف و رفتن مردم اصفهان و برخی شهرهای دیگر به پیک نیک و تفریح خبر داد و البته همانجا مدعی شد تنها در دو سه شهر و آن هم در یک خیابان تعداد معدودی جمع شدند و اینها برخی شعارهای سیاسی دادند. و بالاخره به روزنامه حکومتی نصف جهان باز در روز ۱۱مرداد اشاره کنم که مطرح میکند که «همواره در بین مردم معترض عناصری وجود دارند که مأموریت آنها هدایت اعتراضات به سمت اغتشاش و خشونت است و بعد اشاره میکند به حضور عناصر مجاهدین در قیام دیماه که میگوید که اعترضات به حقی را که در شرایط تورم و بیکاری و وضعیت خانوادهها شکل گرفته بود آنها تبدیل به آشوب کردند».
حالا در کنار ادعای تلویزیون که گفته در شهرها هیچ خبری نبوده و چیز کوچکی بود، روزنامه نصف جهان با وحشت میگوید: « که اعترضات مردم نسبت به شرایط اقتصادی در برخی از شهرهای کشور از جمله کرج، شیراز، اصفهان مجدداً از وضعیت عادی خارج شده ».(ودر واقع این دور قیامها را میگوید).
همین نصف جهان نسبت به نتیجه سانسور اخبار قیام توسط روزنامه رسمی حکومتی هم مطرح میکند که سکوت رسانههای داخلی این فرصت را به رسانهها ی خارجی و بعضاً معاند نظام داده تا بتوانند صدای معترضان و برخی آشوبگران را با هدف تحریم و ضربه زدن به اصل نظام بهخوبی مدیریت کنند. یک خبرگزاری سپاه پاسداران هم در مورد تظاهرات شیراز میگوید که کم کم شعارها با هدایت برخی افراد رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و سیاسی شد.
شعارهای توپ، تانک،فشفشه، آخوند باید گم بشه در میان دست وسوت عدهیی بگوش میرسید. بنابراین بیشتر شعارهایی که مطرح کردند بقول رسانههای رژیم ساختارشکنانه است. البته آنچیزی که رسانهها از آن اسم نبردند کانونهای شورشی و نقش شان است که البته وزارت بدنام اطلاعات یک کلیپی را اخیراً تهیه کرده و در کانال اینترنتی گذاشته و مطرح کرده که این افرادی که در این قیامها حضور دارند و آن را شکل میدهند همان بقول خودشان میلیشیاهای سال ۵۸هست که مسعود رجوی تشکیل داد. بنابراین این ویژگیهایی بود که این قیام نسبت به سال ۹۶داشت.
سؤال: آقای ربوبی این روزها شاهدیم که دامنه قیام در شهرهای مختلف میهنمان بالا میگیرد به موازاتش شاهد ترس و وحشت هر چه بیشتر رژیم از نقش مقاومت ایران هستیم و روزی نیست که مقامات رژیم، سرانش و امام جمعههایش و رسانههایش وباندهای مختلف حکومتی در مورد نقش مجاهدین در قیام های شهرها و خلاصه ضرورت هوشیاری نیروهای رژیم نگویند و نسبت به این موضوع هشدارندهند، سؤالم این است که چرا اینطوری است؟ رژیم که از قضا که به نفعش هست که نقش مجاهدین و حضورشان را سر هر حرکت اعتراضی مسکوت بگذارد و این حرکت ها را به مجاهدین نچسباند؟ اما خوب در عمل دارد فریاد میزند که تنها هماوردش مجاهدین است و تنها نیرویی است که موتور محرکه این قیامها و اعتراضات است. آیا این به زیان خود رژیم نیست؟
حسین ربوبی: این سؤال خیلی خوبی است. واقعیت این است که آنچیزی که برمی گردد به اوجگیری قیامها یک واقعیتی است که وجود دارد. واقعیتی است که رژیم چه بخواهد و چه نخواهد، قیامها دارد اوج میگیرد. اما این هم بهنفع رژیم است که مثل چندین سال گذشته نسبت به مجاهدین سکوت کند اصلاً به نفعش است. و خواستش هم هست که همین سکوت مرگبار خودش را ادامه بدهد. میدانید که طی این سالهای زیادی اسم بردن از مجاهدین را مرز سرخ کرده بود. نسبت به وجود و حضورشان یک سانسور بسیار گستردهیی را اعمال میکرد. ولی واقعیت دیگری وجود دارد که این واقعیتها خودش را به رژیم تحمیل کرده است.
اولا که هرچقدر هم که رژیم تلاش کند دیگر مثل قبل نیست که بتواند جامعه را قفل کند بتواند با تبلیغات منفی و شیطانسازی رفع و رجوع کند و این دوره را سپری کند. دورانش گذشته و دیگر آن زمانی که میشد با هزار بهانه از کنارش گذشت، و سکوت کرد گذشته است. الآن دیگر بقول معروف و طبق صحبت همین هموطنان الآن کف خیابان است که تعیین میکند واقعیتها را. دوم اینکه فضای اینترنتی طوری شده که نمیشود واقعیتها محدود کرد و مانع از این شد که نشر پیدا کند دیگر نمیشود مثل سالهای گذشته روی هر منبری علیه مجاهدین تبلیغ کرد و حرفهای بیربط زد.
میدانید که آخوندها سالهای سال به پیروی یکی از اسلاف خود معاویه که حضرت علی را سالهای سال سب روی منابرشان سب میکردند، اینها هم طی این سالها در منابرشان و... از هیچ چیزی علیه مجاهدین فروگذار نکردند ولی این دوران دیگر گذشت.
دیگرنمیتوانند بر مسجد و منبر بیایند علیه مجاهدین حرفهای نامربوط بزنند. فضای اینترنتی فضا را باز کرده است. مسأله سوم نگرانی و وحشت رژیم از نقش تعیینکننده مجاهدین در جریان این قیام هاست. همچنانکه تماس گیرندگان اشاره کردند ترس رژیم از حضور و نقش مجاهدین و خط و خطوطی که مجاهدین دادند و میدهند بسیار زیاد است. بهطوریکه در درون رژیم هم این مسأله نفوذ کرده است و ریزشهایی را هم در درون رژیم ایجاد کرده است. و اخیراً شروع کردهاند راجع به مجاهدین صحبت کردن که اگر چه به نفعش نیست ولی مجبور شده که حرف بزند. برای چی؟ قبل از همه برای درون خودش. رژیم میخواهد مرزبندی و آب بندی کند درون خودش را نسبت به مجاهدین که مبادا کسی نزدیک شود به مجاهدین.
من چند نکته را اشاره میکنم دقت کنید. تلویزیون رژیم ۱۷مرداد: علی ربیعی (پایه گذار وزارت اطلاعات که وزیر کار روحانی تا چند روز پیش): «من چهل سال است که خدمت کردم و در این چهل سال بحرانهای زیادی را دیدهام. یادم است که در تهران ۱۲۰۰۰میلیشیا در توپخانه رژه میرفتند در هر شهری هزار میلیشیا رژه رفتند. ما آن روزها را گذراندیم و من میدانم که ما شرایط سختی را در پیش ما میماند».
بنابراین روشن است که میخواهد به این صورت درونش را آب بندی کند. در واقع رد کردن مرز سرخ مطرح نشدن مجاهدین امری است که به رژیم تحمیل شده است و این را خوب میداند که آن چوب زیر بغل مماشات دیگر از بین رفته و آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته است.
اگر به حرفهای روحانی در همین روزهای اخیر دقت کنید، به نقش محوری مجاهدین اشاره میکند. به قیامها اشاره میکند و به اینکه مجاهدین رژیم را هم در قیام و هم در سطح بینالمللی در تنگنا قرار دادند اشاره میکند. و بعد هم بعد از سی و هفت سال نبردی که مجاهدین با این رژیم داشتند، الآن مجبور میشود و به آن تحمیل کردند که بحث مجاهدین را مطرح کند و به این صورت بهرغم سکوت چندین سالهاش آن را بشکند.
سؤال: آقای قبادی تحریمها بیش از این هم علیه رژیم بود و بعد از توافق اتمی متوقف شد، بعد آمریکا که از این توافق آمد بیرون دوباره اجرا شد.و قاعدتاً نباید با دور قبل تفاوتی داشته باشد. نگاهتان به این موضوع چگونه است؟
شاهین قبادی: با دور قبل شاید در فرم تفاوتی نداشته باشد. ولی در تاثیرگذاری و کارکرد کل علی کل متفاوت است. آن تحریمها درست موقعی علیه رژیم اتخاذ شد که حول موضوع مشخص اتمی بود. و در مجموع رژیم در یک دورانی بود که بالاخره پول نقد زیادی داشت. و خیلی جاها با استفاده از این پول نقد توانست این تحریمها را دور بزند و یا برای خودش راه فرار پیدا کند. از این طرف سیاست کلی جهانی هم در مجموع استمالت بود. درست است که تحریم اعمال میکردند، ولی همان سیاست مماشات راههایی را برای رژیم بازمیگذاشت. وقتی که بحث مذاکرات شروع شد دیگردر ابتدای مذاکرات تحریمات شل شد. و بعد از۲۰۱۵عملاً تحریمی در کار نبود. و درحد چند بانکی، خیلی محدود بود. و آنهم تحریم نبود. بانکها خودشان حاضر نبودند. حتی تا آنجا پیش رفتند که جان کری میرفت برای آنها نشست میگذاشت که بیایید وتجارت بکنید با رژیم که بانکها حاضر نبودند.
اما یک نکته را بنظرم اینجا نباید از نظر دور داشت یعنی دو پدیده را میبایست از هم جدا کنید:
یکی مردم ایران هستند ویکی هم رژیم است. این تحریمها برای رژیم فوقالعاده سنگین است. برای اینکه بارزکننده وضعیت جدید صفآرایی بینالمللی در رابطه با رژیم است. یعنی آنچه که ما میگوییم که سیاست استمالت به محاق رفته، مادهاش میشود سیاستی که دولت جدید آمریکا در مقابل رژیم اعلام کرده و گام عملیاش میشود همین تحریمها و آنچه از آن با عنوان سیاست حداکثر فشار یاد کردند. آنچیزی که وزیرخارجه آمریکا پمپئو در اولین سخنرانیاش در برج ایمیچ برای تغییر رفتار رژیم در ماه میگفت.
و مجدداً در سخنرانی ۲ژوییهاش در کالیفرنیا مسئول سیاستگذاری وزارتخارجه قبل از اینکه بروند به بروکسل برای اجلاس ناتو وقتی خبرنگارها را بریف میکرد این مواضع را تکرار کرد و خود مشاور امنیت ملی جان بولتون هم در ششم اوت با تلویزیون فاکس مصاحبه کرد و صراحتاً گفت که ما خواستار تغییر رفتار رژیم هستیم. و موکداً هم اگر دقت بکنید در اوایل اصلاً صحبت از حقوقبشر و حقوق مردم ایران نبود.
اساسا بحث حول موضوع اتمی، دخالتهای رژیم در کشورهای منطقه بود. موشکی و صدور تروریسم بود. ولی با بالاتر رفتن قیام و هر چه گستردهتر شدن نقش مردم بود که گهگاهی صحبت از مردم و حقوق مردم ایران به میدان آمد. از جمله در آخرین مصاحبهیی که آقای پمپئو در۲۰ژوئیه با تلویزیون سی ان.بی.سی کرد گفت رژیم باید رفتارش را با مردم ایران هم عوض کند که این دقیقاً نتیجه کارکرد خود مردم و قیام هاست. اما تا آنجایی که به رژیم برمیگردد و قابلتوجه این است این است که مردم ایران دارند از تحریمهایی رنج میبرند که نتیجه کارکرد خود رژیم است. یعنی آن وضعیت اقتصادی که در داخل ایران مردم ما با آن دست به گریبان هستند دقیقاً و دقیقاً عملکرد خود رژیم است.
ببینید درسه سال گذشته، نفت را فروخته و صد میلیارد دلار را گرفته، با کشورهای اروپایی هم مراوده داشته در عینحال با چه وضعیتی روبهرو بودیم؟ از دست رفتن مشاغل، گرانی سرسامآور، و افت شدید ارزش ریال در مقابل دلار بهعنوان شاخص پول بینالمللی. دوسوم ارزش ریال در هفت و هشت ماه گذشته از دست رفته است. عدم ایجاد شغل، گرانی سرسامآور اولیهترین نیازهای مردم، به چه دلیل؟ به یک دلیل ساده، رژیمی حاکم است که مردم ایران را غارت میکند. و الآن ما نتیجه این چپاولگری را داریم در روز روشن میبینیم، چند تا نمونه من عرض بکنم. زمانیکه احمدینژاد با آن کارنامه دولت را تحویل روحانی میداد. نقدینگی در بازار یک چیزی حدود ۴۵۰هزار میلیارد تومان بوده، الآن این نقدینگی بنا به نوشته خود مطبوعات رژیم شده ۱۵۰۰تریلیون دلار. یعنی یک ۱۵بنویسید و۱۴تا صفر بگذارید جلوی آن. یعنی در عرض پنج سال سه برابر شده نقدینگی. مگر تولیدی در این مملکت شده که ما به ازایش این قدر پول آمده در بازار. این نتیجه چیه؟ این نتیجه این هست که خود اقتصاددانهای رژیم همین چند روز پیش نامهیی نوشتند برای روحانی و گفتند که اقتصاد ما بهجای تولید محور شده رانت محور. یعنی پول در سیستم بسته بانکی رژیم میچرخد و پول دروغین و کاذب تولید میکنند. برای چه کسی تولید میکند؟ برای کارگر و کارمند که تولید نمیکند، برای معلم که تولید نمیکند برای یک عده بخصوصی که کنترل مالی دارند و کاملاًً چپاول میکنند. در حقیقت اگر بخواهیم درست بگوییم اقتصاد ما را چهارده هولدینگ که همهاش دست حاکمیت است در انحصار خودشان گرفتند و مردم ایران توسط اینها تحریم شدند. شاید به یاد داشته باشید (در خود سیمای آزادی هم در این رابطه برنامه داشته است). نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در آمریکا در مارس ۲۰۱۷کتابی منتشر کرد. اسم این کتاب امپراتوری مالی سپاه پاسداران است. این چهارده هولدینگ در این کتاب به وضوع تشریح شده است. بزرگترین هولدینگ ایران اسمش چیست؟ ستاد اجرایی فرمان امام. که با یک تخمین محافظه کارانه، چند سال پیش رویتر گفته بود که داراییهایش ۹۵میلیارد دلار است. که الآن به مراتب بیشتر شده است. یک نمونه از رستههای اقتصادی که به اینگونه به یغما رفته را برایتان ذکرمیکنم.
موضوع پتروشیمی است. نزدیک به هشتاد درصد درآمد ارزی ایران را اساساً نفت و فراوردههای نفتی تأمین میکنند. ۲۵درصد تولید ناخالص ملی از نفت و فراوردههای نفتی است. در زمان این رژیم فراوردههای پتروشیمی رفته بالا. ۱۰-۱۲سال است که این بنوعی خصوصی شده که انواع و اقسام شرکتهایی تأسیس شدندکه کارشان پتروشیمی است. اینها چکار میکنند؟ اینها میآیند قیمت فرآوردههای پتروشیمی را آنقدر سنگین میدهند که هیچکس در داخل ایران نمیتواند اینها را خرید کند. پس مشتری پیدا نمیشود. پس چکارمیکنند. دلال در خارج از ایران دارند و با قیمت خیلی نازل (چون در داخل مشتری پیدا نشده است) به دلال در خارجمیفروشند. این دلال میرود در خارج به قیمت بازار بینالمللی میفروشد و سهم خودش را برمیدارد. سؤال اینجاست که این پول کجا میرود؟
حالا یکی میتواند بگوید که این پولی را که میفروشند به مملکت برمیگردد و بد نیست چون کار ایجاد میشود وتجارت میشود و پول میچرخد. اما واقعیت این است که پول به بازار اقتصادی ایران برنمیگردد. این پول خرج حزبالله لبنان و کمک به بشار اسد، خرج جنایت در یمن، خرج و... دزدیهای آقا زادهها و خود اعوان و انصار رژیم میشود. و اینکه گفتم رژیم است که مردم ایران را تحریم کرده است به همین دلیل است.
سال ۲۰۱۶درآمد ناشی از این فروش فراوردههای پتروشیمی ۱۵میلیارد دلار بوده و سال ۲۰۱۷حدود ۱۸میلیارد دلار. یک فقره این پولی است که از اموال مردم که گم میشود. و میرود خرج این نوع کارهای رژیم میشود. حالا این شرکتهایی که گفتم صاحبهایش چه کسانی هستند. اصلیترینش یکی همین ستاد اجرایی فرمان امام است. که نه به کسی حساب پس میدهد و نه مالیات میدهد و کسی هم نمیداند که این چه مایملکی دارد. یک امپراتوری مالی است.
یکی دیگر از شرکت هایشان که ظاهراً خصوصی است ولی بعد که میروی پشت آن را نگاه میکنی میبینی که یک هولدینگ سرمایهداری بهنام غدیر پشت ان است. این غدیر مال چه کسی است؟ دوباره اسم آن ستاد فرمان اجرایی امام است. یعنی شما میبینید که بعد از یک پیچ و یا دو پیچ همه پولها از کجا سردرمیآورد. مردم ما با چنین وضعیتی روبهرو هستند. بحث تحریم که میشود این اختاپوس رژیم به جان مردم ایران افتاده است و مردم ما را واقعاً به فلاکت رسانده است.
یک نمونه دیگر کشاورزی است. این وضعیت کشاورزی ماست. این کشت و صنعتهای بزرگ که راه افتاده، صاحبش چه کسی است؟ دوباره باز همین چهارده تا هولدینگ و یا آستانه قدس رضوی و یا بنیاد شهید و یا کمیته امداد امام است و.... چند وقت پیش در یک نشستی در استان خراساًًن جنوبی صحبت بود که آقا کشاورزان دارند کوچ میکنند چرا؟ چون آب ندارند. چرا آب ندارند؟ چون یک کشت و صنعتی بزرگی راه افتاده و آب را استفاده میکند و برای کشاورز بنده خدا که یک عمر کشاورزی کرده، دیگر آب نیست. گفتند که آقا این میبایست متوقف بشود تا کشاورزان هم بتوانند کشاورزی بکنند. اما بهنظر شما چه کسی با متوقف شدن این وضعیت مخالفت کرد؟ نماینده ستاد اجرایی امام.گفت خیر، این وضعیت میبایست ادامه پیدا کند. و حالا چه چیزی تولید میشود یکسری محصولات کشاورزی تولید میشود برای صادرات، برای استفاده مردم ایران که نیست. برای اینکه بتوانند دوباره صادر کرده و دلار گیرشان بیاید. و اینجا من عمد دارم که اینها را توضیح بدهم که روشن باشد که مردم ما توسط خامنهای و این نظام ولایت فقیه هست که تحریم شدند. آن تحریماتی که الآن رژیم اینقدر از آن مینالد دقیقاً ضربهاش را میزند به رژیم و همین هولدینگ ها.
این شرکتهای اروپایی که میآمدند ایران سرمایهگذاری وتجارت میکردند اینها که نمیرفتند با بقال سرکوچه و کاسب و بازاری کوچک معامله کنند. اینها میرفتند با همین شرکتها وبا همین هولدینگها معامله میکردند. الآن که آنها میروند طبعاً هم صدای آنها درمیآید وهم صدای این هولدینگها وآدمهایی که سود میبرند. لذا چنین وضعیتی فوقالعاده برای رژیم سنگین است. چون یک دستگاه چپاول و غارت پهن کرده و حالا گیر کرده. یا باید از این سیاستها واپس بتمرگد که کاملاًً مشخص است که نه از تاک نشان میماند و نه از تاک نشان، یا اینکه این وضعیتی انفجاری ادامه پیدا کند. که مثل تیک تیک ساعت برای رژیم عمل میکند.
سؤال: آقای ربوبی خواستم بپرسم که تحریمها و پیآمدهای تحریمات آمریکا و تحریمهایی که سه ماهه دیگر که قرار است که اجرایی شود. مشخصاً چه تاثیری بر روی قیام و حرکت مردم ایران دارد و فکر میکنید که رژیم چه راهحلی در مقابل این دارد؟..
حسین ربوبی: ابتدا یک نکتهیی را اشاره بکنم و آن اینکه رژیم آنچنان بحران اقتصادی ایجاد کرده و درستتر بخواهم بگویم اقتصاد را منهدم کرده، که باعث نارضایتی گسترده مردم شده است و این نارضایتی تبدیل به قیام شده. چون مردم واقعاً به ستوه آمدهاند. رژیم در داخل با همین آمار و ارقامی که الآن آقای قبادی دادند و آمار خیلی خوبی هم بود، با این دزدی و چپاولها، (حکومت آخوندی یعنی حکومت چپاول) این نارضایتیها را شکل میدهد. در سطح بینالمللی هم با دخالت هایش در امور کشورهای دیگر، با دنبال کردن سیاست بهدست آوردن بمب اتمی شرایطی را بهوجود آورد که در نتیجه این تحریم را بهدنبال خودش آورد.
در واقع به اعتراف سران اصلی و کارگزاران رژیم در این سالها چه در دوره احمدینژاد و چه بعد از احمدینژاد و چه در دوره روحانی بیش از هشتاد درصد بحران اقتصادی کشور محصول سیاستهای اقتصادی خود رژیم است. در حقیقت برمیگردد به فساد، رانتخواری، واینکه اقتصاد را کوک امنیت و نظامیگری و کوک جنگهای خارجی کردند. این تحریمها بهسر عت رژیم را به نقطهٔ خفگی اقتصادی میرساند و البته هر چه که رژیم در این زمینه ضعیفتر میشود کار مردم ایران و مقاومت ایران برای یکسره کردن کار رژیم آسانتر میشود.
در این رابطه اجازه بدهید که ازقول سران و سردمداران رژیم چند نمونه را در رابطه با شرایط موجود اشاره کنم که مشخص شود که وضعیت چیست؟.
اول، حرفهای خامنهای، که گفته بود: «چند ماه است که دارند نقشه میکشند اینکه بیاییم از شهرهای کوچک شروع کنیم. و بطرف مرکز بیاییم و مردم را نسبت به مطالباتشان فعال کنیم. و اینها را داغ کنیم. و این نقشهای است که کشیده شده و چند ماه است روی این نقشه دارند کار میکنند و از ماههای قبل اینها آماده بودند. خود رسانههای منافقین اعتراف کردند در همین روزها».
یک نمونه دیگر رائفیپور است از باند ولیفقیه، که بعد از قیام کازرون میگوید: «منافقین میخواهند یک میلیشیا درست بکنند. ویک ارتشی را درست بکنند که کارشان را انجام بدهند. من خودم کازرونی نیستم که بخواهم طرف کسی را بگیرم اما توی آن شلوغی یکهو حمله میشود به پاسگاه پلیس. این مردم که رفتند بهرغم خودشان به پندار و عقیده خودشان بهحق خودشان بودند. اما فقط دو نفر کافیست که در آن جمع یک کاری بکنند، و سازمان مجاهدین در هر شهری از این دو نفرها دارد».
یک مورد دیگر هم از رحمانی فضلی وزیر کشور است در روز ۱۱مرداد در اجلاس سیاسی - امنیتی و اجتماعی استانداران رژیم که بهخاطر چارهجویی در برابر قیام دور هم جمع شده بودند. ببینید که چطوری از شعله کشیدن قیام ابراز وحشت میکند: «دشمن درسه سطح با جمهوری اسلامی ایران در حال مقابله است. سطح اول تهدیدات نظامی، سطح دوم تهدیدات اقتصادی، سطح سوم ایجاد تنشها و نارضایتیهای اجتماعی است. از نظر ما سطح سوم یعنی ایجاد تنشهای اجتماعی هدف اول دشمن است».
در همین رابطه مرتضی مولد، معاون سیاسی - امنیتی وزارت کشور در دوره دولت خاتمی است که در روز یازده مرداد مطرح میکند: «از یک طرف جامعه در شرایط انفجاری قرار دارد و از طرفی هم مردم مستعد اعتراض هستند».
خوب، ملاحظه میکنید که از خامنهای ولیفقیه گرفته تا سایرین با وضوح تمام علت نگرانی از تحریمها را خود تحریمها نمیدانند بلکه، مشکلات دیگری که در داخل با آن مواجه هستند میدانند. اگراین مشکلات را نمیداشتند اینقدر این تحریمها برایشان موثر نبود.
اما بحث قیام و سرنگونی که مطرح کردید به این برمیگردد به فرمول معروف، یعنی رژیم نمیتواند مردم نمیخواهند. و یا پایینیها نمیخواهند و بالاییها نمیتوانند پاسخگو باشند.
یعنی حکومت از این بحرانها به هیچوجه بیرون نخواهد آمد. پس از این بحرانها که نمیتواند بیرون بیاید درمانده شده است. بهمین دلیل این مرحله را مرحله سرنگونی هست. و روز بروز هم این بیشتر اثبات و شرایط تشدید میشود. واقعیت این است که هیچ راه جدی برای رژیم باقی نمانده،حرف زیاد میزنند. البته اخیراً راجع به اینکه چکار میخواهند بکنند هم کم حرف میزنند. به راستی چطوری از بحران بیرون بیایند. عملاً هم اصلاً نتوانستند در دو سه ماهه اخیر هیچ عملی در رابطه با بحرانها انجام دهند، اینکه چهکار میخواهند بکنند؟ مشکل دلار دارند. بسیاری از مشکلات را الآن آقای قبادی گفتند. از این بحرانها چطوری میخواهند بیایند بیرون. هیچ بحثی در این زمینه نمیکنند، چرا چون دچار یک پارادوکسی شدهاند که هرکاری بکنند به ضرر خودشان است.
بنابراین سرنگونی رژیم حتمی است و این سرنگونی در دسترس است. تنها و تنها راه خلاصی از این مشکلات و معضلات سرنگونی رژیم ولایت فقیه است. مردم و پیشتازان آنها بهخصوص جوانان دلیر، با برپایی هزاران اشرف یعنی هزار کانون شورشی. که خود رژیم هم بهاجبار به توصیفشان دهان باز کرده در سراسر ایران این هدف را حتماً محقق میکنند و حرف آخر یعنی دموکراسی و آزادی است را میزنند. حرف آخر را مردم ایران میزنند. کانونهای شورشی در شهرهای شورشی و همینطور ارتش آزادیبخش میزند. من فکر کنم که قدر و قیام تاریخی مردم ایران را هم همینطوری رقم خواهند زد.
سؤال: آقای قبادی الآن بحث تحریمهای رژیم است و مواضعی که گرفته میشود. گاه گداری صحبت از مذاکره هست با رژیم و یا خبرهایی مطرح میشود حاکی از این است که ممکن است که رژیم امتیازهایی بدهد و خلاصه بیاید در این مسیر. یک هموطنی سؤالی را مطرح کرده و در واقع ابراز نگرانی کرده که آیا امکان این است که رژیم با آمریکا مذاکره بکنند و به سازش برسند و در این وسط مقاومت ایران بقول معروف وجه المصالحه قرار بگیرد. و این مهمترین دغدغه و نگرانی ماست، چه جوابی شما دارید؟
شاهین قبادی: تا آنجا که به رژیم برمیگردد هرکاری برای حفظ نظام میکند. چند بار اینها گفتند که حفظ نظام اوجب واجبات است. خود خمینی و خامنهای و... گفتند.
اولین بار رژیم در داستان ایرانگیت، کلت و انجیل و آمدن اولیور نورث یکی از چیزهایی که روی میز گذاشت داستان مجاهدین بود. و تا هر موقع که بتواند این چیز جدیدی نیست.
از بردن نام سازمان در لیست تروریستی، از جنگ آمریکا و عراق که رژیم خواستار بمباران مجاهدین شد و سر مذاکرات اتمی بهرغم اینکه مجاهدین خودشان افشاگری کرده بودند، رژیم درخواست کرد که مجاهدین در لیست بمانند تا قس علی هذا.
از کودتای ننگین ۱۷ژوئن و.... تا آنجا که به مقاومت برمیگردد برای ما چیز جدیدی نیست و همه اینها را پشت سرگذاشتیم و امروز داریم در این تعادل صحبت میکنیم. سؤال اصلی این است که آیا رژیم و شخص خامنهای توان (نه صرفاً مذاکره) تندادن به خواستههای آمریکا را دارند. همانطوریکه من گفتم و در پیام های برادرمسعود هم بوده، ما از آمریکا میخواهیم که روی همین چیزهایی که خودشان اعلام کردند بایستد. همین ۱۲ماده. سؤال پایهیی این است که آیا خامنهای برای حفظ نظامش چنین ظرفیتی را در نظامش میبیند که از آن سیاستها عقبنشینی بکند.
آنچیزی هم که موضوع بحث است چیزهای کوچکی نیست. بهترین جواب را هم در این زمینه خود شخص خامنهای داده است. ارجاع میدهم به سخنرانیاش در روز بیست اردیبهشت سال ۱۳۹۶، گویا در دانشگاه امام علی بود. که گفت: «یک خطر کوتاه مدت است و یک خطر میان مدت است ویک خطر درازمدت در نظام ماست» و گفت که در اوایل اینها صحبت از تغییر نظام ما میکردند اما الآن صحبت هایشان را عوض کردند و از تغییر رفتار و کارکرد ها صحبت میکنند. و گفت که من بارها به همین مقامات هشدار دادم که تغییر رفتار در حقیقت همان تغییر نظام خواهد بود. و به آنها گفتم که موضوع اصل نظام هدف است. هیچ نشانهای هم الآن که بخواهد خامنهای از این موضوعات عقبنشینی وجود ندارد.
خوب، در یک مذاکره فرضی (فرض محال که محال نیست). در مذاکره خامنهای چکار میکند؟ به او میگویند که از سوریه عقب بنشین، با همه نیروهایت. بعد سر اتمی باید همه گذشته و دانشمندان اتمی ات را به آژانس معرفی کنی و هر لحظه هر جا حتی سایتهای نظامی را میبایست بازرسی کنیم. کمک به حوثی و حزبالله باید جمع بشود. خوب این همان بحث جامزهراست.
خانم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت در این رابطه گفتند ماکه بارها گفتیم بفرمایید، هزار جامزهر را سر بکشید این تسهیل کننده کار هزار کانون شورشی و هزار اشرف برای سرنگونی است. پس اصلاً موضوع خاص در این وسط مطرح نیست. آیا خامنهای چنین ظرفیتی را در نظام میبیند؟ و در نظام چنین ظرفیتی هست؟ چون خودش خوب میداند و خودش گفت که عقبنشینی از این مسائل بهطور جدی به از هم باز شدن بندهای نظام راه میبرد.
در۲۰اردیبهشت ۹۶چنین قیامهایی در کار نبودند. الآن ما صحبت از تشدید و استمرار قیام میکنیم. درچنین وضعیتی آیا پیام عقبنشینی و ضعف نیست؟ و این پیام پیشروی به مردم ماست که رژیم چقدر ضعیف شده که پشت سرهم دارد جامزهرمیخورد. و اینجا هم دیگر دوران اوباما نیست که برای رژیم آسان بگیرند لذا از اینکه رژیم هر توطئهیی میکند را نباید منتفی کرد، اما واقعیت این است که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. ما در مختصات دیگری داریم صحبت میکنیم. چه آنجایی که به مردم و مقاومت ایران برمیگردد، چه آنجایی که به رژیم برمیگردد و چه آنجایی که به جامعه جهانی برمیگردد.
در بحث تحریمها، ببینید ما یک دوره بیست و هفت ماهه در تاریخ معاصرمان داریم که یک حکومت ملی داشتیم. که حکومت دکتر محمد مصدق بود. و این ۲۷ماه هم در دو قسمت بوده و پشت سرهم نبوده. سختترین تحریمها از وقتی که مصدق نفت را ملی اعلام کرد از جانب انگلیسی که آن موقع استعمارگر کل جهان بود اعمال شد. تحریمی که حتی مصدق یک کشتی نفت نتوانست بفروشد.
یک کشتی ایتالیایی نفت برای مقابله با تحریمها خریدند که در وسط راه در خلیج عمان، نیروی دریایی انگلیس متوقفش کرد... دولت مصدق یک قطره نفت نتوانست بفروشد. اما بهرغم این، همه اقتصاددانها در این گواهی میدهند که اقتصاد ایران دوران شکوفایی را داشته است. حتی یک قطره نفت نتوانست بفروشد. چون انگلیس نه تنها نفت نخرید. بلکه آمریکاییها و بقیه کشورهای غربی را را هم نگذاشت نفت بخرند. بهرغم این در دوران مصدق کار ایجاد شد و بیکاری کم شد، صادرات افزایش پیدا کرد و تولید کشاورزی رو به رشد بود. کسر بودجه دو درصد بوده. این آمار و ارقامش هست و چون الآن وقت نیست من نمیگویم.
بسیاری گویاست؛ چرا؟ چون حکومت مردمی و ملی بود. همه میدانند که اوراق قرضه ملیمیفروختند. اکثرآنها را چه کسانی خریدند؟ قشر پایین، کارمندان، و بازاری خرد. شاخص حکومت مردمی یعنی همین که مردم دولت را یاری و تأمین کردند دولت هم چکار کرده؟ مثلاًًً واردات غیرضروری را کم کرده و از آن طرف صادرات را رونق داده که از جمله صادرات فرش و خشکبار و امثالهم رشد داشته... بر این اساس حرف خیلی روشنی است که وضعیت بحران اقتصادی فعلی کشور ناشی از سیاستهای این حکومت پلید آخوندی است.
البته این تحریمها برای رژیم بسیار بسیار گران میآید و رژیم مثل یک بندباز مستی است که روی بند پوسیده دارد راه میرود. دوران مماشات تمام شده و خودش میفهمد. عنصر اجتماعی وارد صحنه شده. عنصر پیشتاز در کانون شورشی گره خورده و اینها یکی پس از دیگری ناقوس های مرگ رژیم را طنین افکنده ترو پرطنین تر میکند. لذا بحث اصلاً تحریم خارجی نیست. یعنی این را من عمداًً ذکر کردم که به یاد داشته باشیم که آنچیزی که باعث و بانی این وضعیت بوده خود رژیم آخوندی و سیاست هایش و کار کردههایش و غارتگری و چپاولهایش.
لذا در پایان فقط میخواهم بگویم که همه اینها یک پیام برای همه ما دارد که هر چه بیشتر هر ثانیه با قیام باشیم و برای قیام تلاش کنیم چرا که مقاومت پیشتاز با کانونهای شورشی و مردم قیام آفرین، دستاندرکار رقم زدن تاریخ هستند. آنچیزی که اگر سالها قبل گفته میشد، شاید خیلی دور از ذهن میرسید، ولی الآن کاملاًً ملموس شده و دیگر دشمن هم مجبور شده به آن اذعان کند.
برگرفته از سیمای آزادی