این روزها در ترددات روزانه در سطح شهر با مقولهٔ دردناکی روبهرو میشویم که زبالهگردی نامیده میشود. زبالهگردی به بیان ساده جستجو در میان زبالهها برای یافتن پسماندههای غذا ابتدا برای رفع گرسنگی است و سپس برای فروش هر چه که قابل فروختن باشد.
تصویر مردان، کودکان و گاهی زنانی تکیده که تا کمر در سطل زباله به جستوجو میپردازند، احساسات هر ایرانی میهنپرستی را جریحهدار میسازد و تحمل این میزان از غارت و تبعیض و انحطاط اقتصادی آسان نیست. این مسأله در جامعه امروز پدیدهیی است که هر روز بر ابعاد و گسترده آن افزوده میشود. عمدهترین دلیلی که افراد را مجبور به این کار میکند، پاسخگویی به اولین نیازهـای زندگی است. انتخاب زبالهگردی معلول نظامی ناهنجار و ناهنجاریهای نظامی است که بر غارت ثروتهای ملی و سرکوب و جنگافروزی سوار است. نظامی که انسان را به نقطهای میرساند است که برای گذران زندگی، انتخاب دیگـری بجز زبالهگردی برایش نمانده است. فقری جانکاه و سخت و خانمانسوز که مثل نیروهای لومپن شهرداری و نیروهای سرکوبگر انتظامی، گریبان مردم را گرفته است.
بدیهی است این افراد آسیبدیده بهدلیل تماس با انواع زبالههای خطرناک مستعد ابتلا به انواع بیماریها مثل ایدز، هپاتیت و... هستند. آنها بهدلیل برخوردار نبودن از پوشش بیمه مورد درمان قرار نمیگیرند و امکان سرایت بیماریهایشان به دیگران نیز وجود دارد. سایت حکومتی سلامت نیوز روز ۶بهمن ۹۷در مطلبی با عنوان «چرایی و چگونگی پدیده زبالهگردی» به زبالهگردی کودکان اعتراف کرده و نوشته است: « قوانین بینالمللی افراد زیر ۱۸سال و قوانین داخلی نیز اشخاص زیر ۱۶سال را کودک تلقی کرده اما کودکان بسیاری در کشور ما در زیر سنین یاد شده به کار گماشته شدهاند. که قسمتی از این کودکان بهعنوان زباله گرد امرار معاش میکنند».
سودجویی سیستماتیک و حکومتی از کودکان
در هر کشوری حل معضلات اجتماعی و مهمتر از آن پیشگیری از وقوع این معضلات و کنترل آن برعهده دولت و نهادهای اجرایی آن کشور است ولی در نظام غارتگر ولایت فقیه نهتنها هیچ نهادی برای مبارزه با این پدیده شوم تشکیل نشده بلکه همه نهادهای حکومتی در تلاش و رقابت هستند که از این قشر محروم هم سوءاستفاده و سودجویی کنند.
روزنامه حکومتی ابتکار در ۲۳خرداد ۹۸در مطلبی با عنوان «آمارهای تلخ از زبالهگردی کودکان» ناگزیر اعتراف میکند که «یکسوم از زبالهگردهای شهر تهران، کودکان هستند». همین روزنامه در ادامه به نقل از یک کارشناس حکومتی میافزاید «شهرداری جمعآوری زبالههای تهران را ۲۰۰میلیارد تومان کرایه داده است... برآورد میشود حدود ۱تا ۱.۵برابر این میزان پیمانکاران سود میبرند. رتبه بعدی متعلق به ارباب یا صاحب کار است. حلقه آخر این حلقه نیز کودکان قرار دارند.»
در بخشی از همین مقاله آمده است: «ارزش تقریبی زبالههای جمعآوری شده در بخش رسمی حدود ۴۰۰میلیارد تومان و در بخش غیررسمی ۲۲۴۰میلیارد تومان است.» ناگفته پیداست که از این سود هنگفت سهم زبالهگردان و کودکانی که در تصاویر دردناک روزمره میبینیم چیزی جز درد و رنج و کار مشقتبار و شاید چندرغازی برای نانی بخور و نمیر نیست.
کودکان در میان زبالهها ـ در جستجوی نان...
با در نظر گرفتن اینکه ایران یکی از ثروتمندترین کشورها بهلحاظ منابع خدادادی است آیا این فجایع اجتماعی روی دیگر سکه کلاندزدیهای سازماندهیشده در باندهای حکوتی نیست؟ چرا باید مردم ایران در چنین شرایط اسفناکی بهسر ببرند؟ آیا با نگاهی گذرا به همین پدیده شوم به ابعاد نابودی استعدادهای پاک و پرپر شده و ویرانگری حکومت تبعیض و جنایت ولیفقیه نمیرسیم؟
علت فقر و فساد و سقوط اقتصادی!
واقعیت این است که هر نهاد و فرد بیطرفی که در ایران بخواهد به تحقیق و پژوهش در مورد چرایی و علت این میزان از فقر و سقوط اقتصادی و تباهی زندگی مردم بپردازد در قدم اول به ساختار فاسد حکومت برمیخورد و در گام بعد شاهد به تاراج دادن منابع ملی و ریختن این منابع در تنور جنگافروزی و سرکوب بیرحمانه برای حفظ نظام ولایت فقیه خواهد بود و گواهی میدهد با وجود این نظام هیچ جایی برای رسیدگی، درمان دردهای اجتماعی و بهبود وضعیت کشور باقی نمانده است. از سوی دیگر چنگ انداختن سپاه به ساختار اقتصادی کشور باعث تضعیف و نابودی صنعت و کشاورزی شده است. آش چنان شور شده است که افشاگری متقابل کلاندزدیهای حکومتی و رانتخواری و اختلاسهای بیسابقه در تاریخ در صفحات روزنامههای حکومتی امری عادی شده است.
آری! آن روی سکه این دزدیها و به تاراج دادن منابع ملی و تداوم خونریزی برای حفظ نظام در منطقه و ریختن همه منابع میهنی در تنور جنگ و تروریزم، فقر مطلق و پرپر شدن آرزوهای کودکان کار در میان زبالهها است.
تلاش برای حفظ تمامیت نظام از خشم عمومی
البته بهتر از هر کسی خود این حکومت میداند که عملکردش در این ۴۰سال چه خشم و نفرتی در دل مردم کاشته است. بیجهت نیست که هراس و بیم از فوران خشم خلق این روزها به دغدغه اصلی کارگزاران نظام تبدیل شده است. طوری که آخوند نمایش جمعه شیراز لطفالله دژکام ناگزیر ضمن ابراز خشم و نفرت فزاینده مردم به آخوندهای حکومتی گفت: «در بازدید از مناطق سیلزده با خشم و عصبانیت مردم روبهرو شدیم! من در بازدید از مناطق سیلزده چندین فحش خوردم و اعصابم خرد است!» (سایت حکومتی عصر ایران ـ ۷فروردین ۹۸)
از آنجا که فجایع اجتماعی و به تبع آن نارضایتیهای مردمی به قدری فراگیر شده است که دیگر کتمان آن امکانپذیر نیست هر باندی تلاش دارد طرف دیگر را مقصر این وضعیت نشان دهد و به نوعی تمامیت نظام و سیستم سراسر فاسد حکومت را از این نابهسامانیها مبرا کنند. همان آخوند دژخیم ـ دژکام ـ وقتی با خشم و کینهٔ تاریخی مردم به سپاه روبهرو شد، برای اینکه نقش سپاه در بنای ساختمان و پادگان و ویلا و... در مسیل را بپوشاند، ضمن اعتراف به اینکه علت سیل در شیراز سیاستهای غارتگرانه حکومتی است، پای باند مقابل و شهرداری را وسط کشید و گفت:
«باید ببینیم شهرداری چه بر سر مردم آورده است، وقتی خود شهرداری به حریم رودخانه خشک تجاوز کرده چه انتظاری از مردم داریم؟ من دو سه جا این تجاوز شهرداری به حریم را خودم دیدهام.» (همان منبع)
پرواضح است که دغدغه و نگرانی آنها نه برای مردم بلکه هراس از خیزش و قیام مردم و ارتش گرسنگان است. مردمی که بهروشنی دریافتهاند سرمنشا فقر و فحشا و همه نابسامانیها در کشور و عامل جنگافروزی و خونریزی و دمیدن در اختلافات دینی و مذهبی در منطقه، حکومت ولایتفقیه است. ساختار و نظامی که حفظ و سرپا ماندن خود را در گرو حراج سرمایه و ثروت مردم ایران در مسیر صدور ارتجاع و تروریزم میبیند.
بنابراین بر مردم و جوانان شورشی کاملا روشن است که تا این رژیم زنده و سرپا است نه مردم ایران و نه مردم منطقه روی صلح و آرامش را نخواهند دید.
واقعیتی که مقاومت ایران از بعد از ۳۰خرداد ۶۰مستمراً بر آن تأکید کرده و در این مسیر هرگز از فدا و قربانی دریغ نکرده است. دلیل این همه وحشت و یقهدارانی آخوندها و علت صرف هزینههای سرسامآور برای تهیه فیلم و سریال و تلاش مذبوحانه برای شیطانسازی مجاهدین را نیز باید در همین رابطه دید.
پس درود بر جوانان جان برکف و شورشی که نمایندگان خلقی به ستوه آمده از ظلم و بیعدالتی بوده و در پیوند با ارتش آزادیبخش ملی و مقاومتی سترگ و ریشهدار بر آنند تا به کمک همین اقشار آسیبدیده تمامیت حکومت ولایت فقیه را از ریشه برکنند و نظامی مبتنی بر آرای مردم پیافکنند.
مطالب مرتبط: