نظام آخوندی وضعیت معیشتی مردم را چنان دچار فلاکت کرده، که زبالهگردی و جستجوی وسایل اسقاطی و حتی مواد غذایی در میان منابع زباله، تبدیل به شغلی رایج در میان مردم بیکار و فقیر شده است.
کودکان کار یکی از گروهای بزرگ زبالهگرد در ایران هستند. کودکان زبالهگرد توسط آنچه رسانههای حکومتی مافیای زباله مینامند و سرنخ آن هم در شهرداریهای رژیم است، درازای پول ناچیزی استثمار میشوند
مردم زبالهگرد بهویژه کودکان تنها در میان سطلهای زباله و محلهای وسایل اسقاطی دنبال زبالههای قابل بازیافت نیستند، بلکه آنها ناگزیرند در محیطهای آلوده و بدون بهداشت در میان انبوهی از زبالههای عفونی هم دنبال زبالههای قابل بازیافت بگردند، تا با فروش آن پولی به دست بیاورند و بتوانند حداقل مواد لازم برای زندگی زیر خط مرگ خود را فراهم کنند.
زباله گردها بهویژه کودکان با دستمزدهای ناچیز، بدون هر گونه حمایتی روزانه ۱۰ ـ ۱۱ساعت زبالهگردی میکنند، تا تاجران حکومتی زباله، همان مافیای رسمی و آشکار حکومتی، سالانه چند هزار میلیارد تومان از دسترنج آنها سود ببرند.
در ویدئو کلیپهایی که در رسانههای اجتماعی منتشر شده کودکان، مردان و زنان و حتی افراد سالخوردهای دیده میشوند که در خیابانها سر درسطل زباله دارند.
اما ماجرای زبالهگردی منحصر به شهرها و خیابانها نیست، بلکه در میان روستاها نیز شایع شده است روزنامه همدلی ۲۹فروردین ۱۴۰۱ با عنوان «افزایش زبالهگردی در کشور ماجرایی که از کلانشهرها به روستاها رسید» نوشت: «مشتری سطلهای زباله آنقدر زیاد شده است که بهنظر میرسد سطلهای زباله کنونی در بسیاری شهرها، کفاف زبالهگردها را نمیدهد. اگر گذری کوتاه به کوچه و خیابانهای پایتخت داشته باشید، از کودکان ۱۰ و۱۱ساله گرفته تا پیرمردهای هفتاد و هشتادساله، از پسران جوان تا گروههای خانوادگی چند نفره و حتی زنان، کیسه به دست را در میان زبالهگردها مشاهده میکنید.
در این شرایط و در چنین گستردگی، آن چیزی که امروز موضوع زبالهگردی در ایران تحت حاکمیت آخوندها را بغرنجتر کرده است، افزایش مداوم زبالهگردان و تسری این شغل در میان افراد بیشتری از جامعه است».
در روز ۲۵فروردین ۱۴۰۱ویدئو کلیپی در رسانههای اجتماعی منتشر شد که زنی فقیر زیر بار بزرگی از زباله قد خم کرده است، و یک هموطن مرد رهگذر با دیدن او میگوید در این مملکت حق این نیست که خواهران ما اینطور زبالهگردی کنند.
رفتار مافیای زباله با زنان، مردان و بهویژه کودکان زبالهگرد طوری است که رسانهها و کارشناسان اقتصادی وابسته به نظام به آن عنوان بردهداری نوین داده و کودکان زبالهگرد را کسانی میدانند که آینده خود را در سطل زباله میریزند.
البته تنها موضوع زبالهگردی نیست بلکه مواردی نظیر سوخت بری، کولبری، تکدیگری، فروش اعضای بدن، قبرخوابی و... ارمغان حکومت آخوندی برای مردم ستمزده میهن است.
کولبری و سوختبری دو شغل رایج در مناطق مرزی غرب و شرق کشور هستند، که کولبران در غرب از طریق کولبری و و سوختبران در منطقه شرق کشور مجبورند امرار معاش کنند. کسانی که همواره در معرض دستگیری و توقیف و بسیاری از مواقع نیز در معرض تیر مستقیم پاسداران و نیروی انتظامی ضدمردمی هستند.
یکی از تازهترین نمونهها مربوط به شامگاه یکشنبه ۲۸ فروردین۱۴۰۱ است که نیروهای سرکوب مرزی در منطقه نوسود کولبران محروم را به رگبار بستند و با تیر مستقیم دستکم ۱۰ کولبر را زخمی کردند.
در روزهای قبل از آن نیز در مناطق مختلف مرزی غرب کشور از جمله در مرز نوسود چندین کولبر محروم توسط شلیک مستقیم نیروهای سرکوب مجروح شدند.
روی آوردن زبالهگردان به زباله گردی، سوختبران به سوختبری و کولبران به کولبری ناشی از فقر و بیکاری و بنبست اقتصادی است.
بنبستی که نتیجه چپاول و غارت منابع این میهن و این مردم محروم توسط سردمداران و نهادهای وابسته به رژیم است.
وضعیتی که باعث شده قشر متوسط بهعنوان یک قشر تاثیرگذار و مهم در اقتصاد کشور نابود شود و جمعیت وابسته به آن نیز به جرگه فقرا و افراد به زیر خط فقر و حاشیهنشینان رانده شوند.
چنانکه در سالهای گذشته بهطور مداوم از قشر متوسط کاسته شده و به قشر فقیر و کمدرآمد افزوده گردیده است و غیر از یک قشر اندک وابسته به حاکمیت، بیش از ۶۰درصد مردم به زیر خط فقر کشیده شدهاند.
این وضعیت آن روی سکه چپاولگری نظام است که در تازهترین نمونه که از جملهٔ کوچکترین نمونهها است، در اتاق بازرگانی آن ۱۵۰۰میلیارد تومان گم شده است!
اما بهنوشته روزنامه فرهیختگان از باند خامنهای « به نظر میرسد رقم پولهای گمشده در اتاق بازرگانی چندین برابر این رقم است. اسناد معتبر و متقن نشان میدهد پرداختی تنها یک شرکت به اتاق بازرگانی معادل ۵۳درصد درآمد ادعایی این اتاق است اتاق بازرگانی ۱۰۰۰میلیارد تومان سپرده دارد که دست فعالان اقتصادی هیچوقت به آن نمیرسد.
شرکتی که بهتنهایی به اندازه ۵۳درصد درآمد ادعایی اتاق پرداختی داشته فقط ۴درصد فروش صنعت را در دست دارد. اتاق از ۹۶درصد بقیه صنعت چقدر درآمد دارد؟» (فرهیختگان ۲۸فروردین ۱۴۰۱).
البته این فقط گوشهیی از نوک کوه یخ چپاولگری است چرا که غارتگران حکومتی سالانه بیش از ۲۰میلیارد دلار پول را از کشور خارج میکنند و یا اینکه صادر کنندگان حکومتی، بسیاری از درآمدهای ارزی صادرات را در بانکهای خارج سپردهگذاری میکنند.
البته این موارد از غارت بر اساس آمارهای رسمی است چنانچه که پیش از این علیرضا بیگی عضو مجلس ارتجاع گفت: «بر اساس آمار رسمی بانک مرکزی طی هشت سال گذشته در شرایط سخت تحریمها ۱۷۷میلیارد دلار ارز از کشور خارج شده» (خبرگزاری ایرنا ۷بهمن ۱۴۰۰).
اما قطعاً موارد غیررسمی دزدی و غارت سردمداران حاکمیت و انگلزادههای آنها که در فرهنگ آخوندی «آقازاده» نامیده میشود همواره مخفی میماند.
یادآوری این موضوع ضروری است که فقر گسترده در میان مردم و فشار سرکوب لاجرم مردم را به سمت قیامی بزرگ پیش میبرد که آتش آن ریش و ریشه ظالمان و حاکمان استثمارگر را میسوزاند.
گسترش فعالیت جوانان انقلابی و کانونهایشورشی در سراسر میهن ضرباتی مداوم بر دیوار اختناق و نویددهندهٔ» قیامی سراسری است که سرانجام بساط جنایتکاران و دزدان سرگردنهٔ ولایته فقیه را درمینوردد.