728 x 90

زمان برخاستن است و پیوستن...

زمان برخاستن
زمان برخاستن

ایران امروز، کشوری است که میلیون‌ها نفر از مردمش زیر بار ظلم، فقر و بی‌عدالتی روزگار می‌گذرانند. منابع طبیعی عظیم، از نفت و گاز گرفته تا معادن که می‌توانست رفاه و پیشرفت را برای ملت به ارمغان بیاورد، به دست گروهی غارتگر افتاده که تنها به حفظ قدرت خود می‌اندیشند. کارگرانی که ماه‌ها حقوق نمی‌گیرند، کشاورزانی که آب و زمین‌شان از دست رفته، جوانانی که آینده‌ای جز بیکاری و ناامیدی پیش رو ندارند و زنانی که حقوق ابتدایی‌شان پایمال می‌شود، همه و همه در این رنج شریک‌اند. این درد جان‌سوز، با خشمی غیرقابل مهار همراه است؛ خشمی که در اعتراضات خیابانی، در فریادهای «مرگ بر دیکتاتور» و در مقاومت روزمره مردم ایران خود را نشان می‌دهد.

آیا این خشم به‌تنهایی کافی است؟

 

توهم فروپاشی خودبه‌خودی

برخی امیدوارند که فاشیسم دینی حاکم بر ایران، تحت فشار بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی، خودبه‌خود ساقط شود. تورم افسارگسیخته، فساد گسترده، تحریم‌ها و انزوای جهانی، همگی عواملی هستند که می‌توانند هر سیستمی را تضعیف کنند. اما نظام‌های دیکتاتور، توتالیتر و فاشیست، تا آخرین نفس برای بقای خود می‌جنگند. نظام ولایت فقیه نیز با تکیه بر دستگاه امنیتی عریض و طویل، از جمله سپاه پاسداران و با استفاده از ابزارهایی چون اعدام، زندان و سانسور توانسته بیش از ۴دهه در برابر فشارها مقاومت کند. فروپاشی خودبه‌خود آن یک توهم است؛ همان‌طور که شانس و تصادف نمی‌تواند سرنوشت ملتی را تغییر دهد. تغییر، نیازمند اراده‌ای آگاه و سازمان‌یافته است که این رژیم را نه با امیدهای واهی، بلکه با عمل قاطع به‌زانو درآورد.

 

تنها راه مقاومت و قیام سازمان‌یافته

در برابر این واقعیت، تنها یک راه پیش روی مردم ایران قرار دارد: قیام سازمان‌یافته. مقاومت، به‌معنای ایستادگی صرف نیست؛ بلکه به‌معنای ساختن جبهه‌ای متحد، هدفمند و متکی بر برنامه‌یی مشخص برای سرنگونی رژیم و استقرار آزادی است. تاریخ، این درس‌آموز همیشگی به ما می‌آموزد که هیچ دیکتاتوری بدون تلاش سازمان‌یافته مردمش فرونمی‌ریزد. در ایران نیز، این قیام باید از دل اراده فرزندان این سرزمین برخیزد - کسانی که حاضرند بهای آزادی را بپردازند، نه با کلمات خشک و خالی، بلکه با عمل انقلابی و آمادگی برای فداکاری.

سازمان‌یافتگی در این راستا، یک امر تعیین‌کننده و کلیدی است. اعتراضات پراکنده، هر چند شجاعانه، بدون استراتژی، تاکتیک، هماهنگی و رهبری مشخص به‌سادگی سرکوب می‌شوند. واکنش سردمداران فاشیست این رژیم به فریادهای بی‌سلاح، گلوله و زندان بوده است. یک جنبش سازمان‌یافته، با ساختاری منسجم و استراتژی روشن، می‌تواند این تعادل قدرت را به‌نفع مردم تغییر دهد. این مقاومت، تنها با تکیه بر نیروی مردم درون ایران و همبستگی با حامیان آزادی‌خواه در خارج شکل می‌گیرد.

 

بهای آزادی، اراده و فداکاری

همه چیز به اراده‌ها و پیکار فرزندان ایران‌زمین بستگی دارد. آزادی، هدیه‌ای نیست که کسی به ما تقدیم کند؛ بهایی است که باید پرداخت شود. این بها، گاهی با جان، گاهی با تحمل زندان و گاهی با از خود گذشتگی در برابر سختی‌ها پرداخت می‌شود. اما این بها، ارزشش را دارد؛ زیرا نتیجه آن، نه فقط رهایی از فاشیسم دینی، بلکه ساختن ایرانی آزاد، دموکراتیک و عادلانه است. کسانی که به میدان آمده‌اند، این حقیقت را دریافته‌اند: بدون پرداخت این قیمت، هیچ تغییری ممکن نیست. آنها می‌گویند زمان، زمان برخاستن است.

این اراده، در کانون‌های شورشی که در شهرهای ایران فعالیت می‌کنند، در زنان و جوانانی که در خیابان‌ها شعار می‌دهند و در ایستادگی مادرانی که فرزندان‌شان را در راه آزادی از دست داده‌اند، دیده می‌شود. اشتیاق به پیکار و تغییر این وضعیت در میلیون‌ها ایرانی به‌ستوه آمده از این وضعیت دیده می‌شود. اما این اشتیاق و اراده برای تغییر باید متحد شود، باید به نیرویی تبدیل شود که دستگاه سرکوب و شکنجه را نه فقط تضعیف، بلکه ساقط کند.

 

«زمان برخاستن است»

ایران در آستانه یک تحول بزرگ قرار دارد، اما این تحول بدون قیام سازمان‌یافته مردم ممکن نیست.

اکنون، لحظه تصمیم‌گیری است. نه شانس، نه تصادف و نه عوامل موهوم، هیچ‌کدام نمی‌توانند ایران‌زمین را نجات دهند. نظام ولایت فقیه نه خودبه‌خود ساقط می‌شود و نه خودبه‌خود فرومی‌پاشد؛ این مردم ایران هستند که باید سرنوشت خود را رقم بزنند. مقاومت سازمان‌یافته، تنها راهی است که می‌تواند این رژیم را به‌زانو درآورد و راه را برای آینده‌ای باز کند که در آن فساد سیستماتیک جای خود را به عدالت، سرکوب جای خود را به آزادی و خشم جای خود را به امید و رهایی بدهد.

خانم مریم رجوی در بخشی از پیام ۸مارس(۱۸اسفند ۱۴۰۳) خود به تظاهرات ایرانیان آزاده در واشنگتن برای این خیزش و خروش فراخوان داد:

«خواهران و برادران، هموطنان عزیز!

ای میلیون‌ها مردم غارت شده‌یی که از درد و خشم به‌خود می‌پیچید!

زمان برخاستن است. نه شانس، نه تصادف، نه عوامل موهوم هیچ‌کدام باعث دگرگونی در ایران نمی‌شود. این رژیم نه خودبه‌خود ساقط می‌شود، نه خودبه‌خود فرومی‌پاشد. یک راه وجود دارد و فقط یک راه و آن مقاومت و قیام سازمان‌یافته است.

همه چیز به اراده‌ها و پیکار فرزندان ایران بستگی دارد. همه چیز به آن بستگی دارد که قیمت آزادی را به تمام و کمال بپردازیم و ما برای همین به میدان آمده‌ایم و می‌گوییم زمان، زمان برخاستن است».

زمان برخاستن، نه یک شعار، بلکه یک فراخوان واقعی است - فراخوانی که از دل تاریخ و تجربه‌های بشری برمی‌خیزد و به ما می‌گوید: آزادی، تنها با دستان خودمان به‌دست می‌آید.

بیاییم با هم، با سازمان‌یافتگی و عزم راسخ، این رژیم را به فراموش‌خانه تاریخ بسپاریم و ایرانی بسازیم که شایسته فرزندانش باشد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/99aacacc-ac06-4eda-95f2-a38cd5e9e6cd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات