زنان کارگر ـ این است وطنم!
ایران با ۱۳ تا ۱۵هزار کودک خیابانی و کار. ۱۶درصد از این کودکان با میانگین سنی ۱۱سال، معتاد هستند.
ایران با ۶ تا ۸هزار دختر خیابانی بهدلیل خشونت، اعتیاد و بیسرپرستی
ایران با ۳۳ تا ۳۵درصد مردم زیر خط فقر
ایران با بالاترین رقم فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار
ایران با رشد ۳۳۳درصدی زندانیان طی ۳۰سال(هشتمین کشور دنیا)
ایران با بیشترین میزان تصادفات جادهیی در جهان
ایران نوزدهمین کشور از ۱۹۷کشور جهان از نظر آمار بیکاری
ایران جزء ۳۵کشور جهان از نظر پایین بودن حقوق کارگران
ایران یکی از ارزانترین نیروی کار در جهان
ایران هفتادویکمین کشور منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در کارآفرینی و اشتغال
ایران با بازار پررونق و رسمی کلیهفروشی، استخوانفروشی، قرنیهفروشی، نوزادفروشی
ایران دارای بالاترین رتبهٔ فساد اداری در کشورهای جهان
ایران با رتبهٔ سوم خودکشی زنان در جهان
ایران دومین کشور دنیا در تعداد اعدام
ایران در قعر جدول آزادی بشر در جهان
ایران با ۳۰درصد جوانان روانی
ایران با میانگین سنی بیماران مزمن روانی از ۳۵ تا ۳۷سال
و...
زنان کارگر ـ این است وطنم!
زنان کارگر ـ قربانیان مدیریت یک ایدئولوژی فاسد
اینها بخشی از نتایج حاکمیت و مدیریت ولایت فقیه بر کشور ما است.
لابد این پرسش پیش میآید که این آمار و ارقام وحشتانگیز چه ربطی به روز جهانی کارگر و زنان کارگر در ایران دارند؟
پاسخ این است که وقتی حاکمیتی چنین حاصلی از مدیریت سیاسی و اجتماعی و عمرانی و فرهنگی دارد، حالا حساب کنید همین حاکمیت با یک نگرش قرون وسطایی، درباره زنان و حقوق سیاسی و اجتماعی و اخلاقیشان چه حاصلی بهبار آورده است! در جهانی که ـ با همه پیشرفتها در زمینه حقوقبشر ـ هنوز حقوق برابر زنان با مردان یک رؤیای خوشایند و ایدهآل بهنظر میآید، باید نقض حقوقبشر و نفی حقوق مسلم زنان در ایران تحت حاکمیتی زنستیز را هزاران بار بیشتر زیر ذرهبین برد و به آن اندیشید.
زنان کارگر ـ قربانیان مدیریت یک ایدئولوژی فاسد
زنان کارگر ـ محرومیتهای مضاعف از نعمات و هوای آزادی
واقعیت این است که در جهان ما اگر مردان از نعمات آزادی به هر میزانی محروم باشند، به زنان که میرسد، در محرومیت مضاعف از نعمات آزادی هستند. همین مصداق را در ایران آخوندی باید با ضریب هزاران برابر در نظر گرفت.
همین معنا را خوب است در شعری تأمل کنیم که مضمون آن شامل همه زنان و دختران ایرانزمین بوده و اکنون میلیونها برابر شده است:
« دختران دشت!
دختران انتظار!
دختران امید تنگ
در دشت بیکران
و آرزوهای بیکران
در خلقهای تنگ!
دختران هزار ستون شعله به طاق بلند دود!
روز سکوت و کار
شبهای خستگی!
دختران روز
بیخستگی دویدن،
شب
سرشکستگی!
اکنون کدام یک ز شما
بیدار میمانید
در بستر خشونت نومیدی
در بستر فشرده دلتنگی
در بستر تفکر پر درد رازتان...؟» (از شعر: از زخم قلب آبایی، سروده احمد شاملو)
زنان کارگر ـ محرومیتهای مضاعف از نعمات و هوای آزادی
زنان کارگر ـ عدالت در تقسیم رنج!
توقف بر «تفکر پردرد راز» زنان وقتی به کار و کارخانه و حقوق و تأمین معیشت میرسد، کوهوارههای رنجی است که بر شانههای زنان و دختران کارگر حمل میشود. این رنج، هم تلاش مضاعف زنان برای نگهداشتن ستونهای زندگی و نشکستن بلور شکنندهٔ مناسبات انسانی است و هم «هزار شعله به طاق بلند دود» در نظام و ایدئولوژی زنستیز ولایت فقیه و آخوندهای فاسد و فسادپرور.
بار دیگر بخشی از آمار و ارقام رسمی و وحشتناک سطور اول مقاله را بازبینی میکنیم تا ببینیم چگونه بخش اصلی فشار و رنج حاصل از این آمار و ارقام، نصیب مادران و زنان و دختران کارگر ایرانزمین میشود:
آیا تردیدی است که در زندگی و خانههای مردم ایران، بار سنگین فشار روحی و روانیِ «۱۳ تا ۱۵هزار کودک خیابانی و کار»، بر شانه مادران و زنان ـ بهخصوص زنان کارگر ـ است؟
وجود «۶ تا ۸هزار دختر خیابانی بهدلیل خشونت، اعتیاد و بیسرپرستی»، آینهٔ تمامقد مشکلات و محرومیتهای شرایط اجتماعی و کار و اشتغال و آموزش برای دختران و زنان است.
با توجه به اینکه بیشتر زنان شاغل در ایران، سرپرست خانواده هستند، آیا بار «۳۳ تا ۳۵درصد مردم زیر خط فقر» ایران از نظر آثار اقتصادی، خانوادگی، روحی، روانی و آموزش بر شانهٔ زنان ـ بهطور عمده زنان کارگر ـ نیست؟
زنان کارگر ـ عدالت در تقسیم رنج!
زنان کارگر ـ زنان در قانون، زنان در کارخانه و شهر و خانه
اگر در کراتی دیگر باشید و از سیارهٔ زمین و مساحتی به نام ایران بیاطلاع، نمیتوانید تصور کنید که چه تفاوت فاحشی بین کلمات قانون و تبصرههایش ـ با همه رواداری نابرابری ـ در مورد زنان با واقعیتهای اجتماعی و زندگی شخصی آنان وجود دارد. در قانون اساسی نظام آخوندی میزان کار کارگر در روز ۸ساعت است؛ اما خبرگزاری ایلنا در ۶اردیبهشت ۹۷ نوشته است: «برخی کارگران زن در کارگاههای خیاطی تا ۱۴ساعت بیوقفه در روز کار میکنند».
عرصه کارگری زنان به وسعت فقر و تأمین مایحتاج زندگی در ایران گسترده شده است. زنان و دختران به کارهایی روی آوردهاند که زمانی انجام آن بر ناصیه مردان نوشته شده بود؛ اما خبرگزای ایلنا در ۶اردیبهشت مینویسد: «نیمی از کارگران در کورهپزخانهها را زنان تشکیل میدهند که در شرایط طاقتفرسا کار میکنند».
جنبهٔ دیگر تفاوت وجود و حقوق زن در قانون با زنی در جامعهٔ زیر سلطه ولایت فقیه، بیپشتوانه بودن زنان مقابل ترویج فرهنگ خشونت علیه زنان است. فرهنگی که مستقیم از ایدئولوژی زنستیز و استثماری ولایت فقیه و دستگاه حاکمیت آن نشأت میگیرد. زنان در قانون دارای حقوق نسبی میشوند اما در واقعیت سیاسی و اجتماعی، توسط گشتهای بهاصطلاح امر به معروف و نهی از منکر مورد ضربوشتم و بازجویی و دستگیری و تعدی واقع میشوند. جریان اسیدپاشی و خودکشی، فرهنگ رایجی در نظام آخوندی علیه زنان و دختران شده است.
زنان کارگر ـ زنان در قانون، زنان در کارخانه و شهر و خانه
زنان کارگر ـ حداقل دستمزد سال ۹۷ در گرودنهٔ مشکلات بنیادین زنان کارگر
در زمینهٔ اقتصادی و بودجه و حداقل دستمزد هم خبرگزاری ایلنا نوشته است: «حداقل دستمزد سال ۱۳۹۷ برای کارگران در ایران یک میلیون و ۱۱۰هزار تومان اعلام شده است؛ این در حالی است که حداقل هزینهٔ زندگی ماهانه یک خانوار متوسط در ایران، حدود ۲ و نیم میلیون تومان است». اگر همان حداقل دستمزد سال ۹۷ را هم مبنا قرار دهیم، تازه شرایط کار و حقوق ماهانه برای زنان با مردان یکسان نیست. در همین رابطه خبرگزاریها و رسانههای مختلف ایرانی و غیرایرانی گزارش میدهند:
ـ «وضعیت زنان کارگر در طول تاریخ در ایران به این شکل اسفناک نبوده است».
ـ علیرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر در ۱۳اردیبهشت ۹۶ اعلام کرد: « آمار بیکاری زنان کارگر در سال گذشته ۲برابر شده است».
ـ «مریم، زنی کارگر در تهران، مشکلات زنان کارگر را بنیادین میداند: در بازار کار اساساً زنان کارگر را جدی نمیگیرند. در جامعه وقتی بیکاری زیاد میشود، زنان برای تأمین نیاز خودشان بهعنوان سرپرست خانوار یا تأمین معیشت خانوادهشان، مجبور میشوند کار کنند... زنان اصلاً به شکل رسمی کارگر تلقی نمیشوند. برای همین هم در جاهایی که زنها را بکار میگیرند، هیچ قانونی و نظارتی وجود ندارد و بیشازپیش وضعیت کارگرها چه از نظر سطح کار و چه بیمههای اجتماعی و سطح حقوق، همین سطح تعریفشده، مانده است... در این میان تبعیضاتی قانونی علیه زنان وجود دارد. یک سری از تبعیضات، تبعیضات قانونی است، مثلاً حتی اگر زنی در شرکتها و کارخانههایی که قوانین حاکم است و نظارت قانونی هم انجام میشود، کار کند، در مورد حق بیمه و حمایت آن دچار تبعیض است. حق بیمه هر ماه از حقوق کارگر کم میشود، چه زن و چه مرد. ولی آن شرط امنیتی و حمایتهایی که تأمین اجتماعی دارد، میان زنها و مردها متفاوت است و زنها همهچیز را باید اثبات کنند. بعد از فوتشان به فرزندانشان حقوقی داده نمیشود. چنین تناقضهایی در قوانین هست».
روزنامه «شهروند» در مورد نقض حقوق مصرح در تبصرههای قانون کار که از آن بهعنوان «حداقلهای بهجا مانده در قانون» نام میبرد، مینویسد: «کاهش حداقلهای بهجانده در قانون کار، مرز نیروی کار انسانی و حیوانی را از بین برده است». همین روزنامه در سوتیتر صفحه اول خود نوشته است: «۸۰درصد شاغلان بدون بیمه در ایران، زنان هستند». و گزارش میدهد از: «زنان تحصیلکرده با دستمزدی کمتر از قانون کار و بدون بیمه» و تیتر میزند: «زنانی با دستمزدهای ۱۵۰هزار تومانی».
زنان کارگر ـ حداقل دستمزد سال ۹۷ در گرودنهٔ مشکلات بنیادین زنان کارگر
زنان کارگر ـ ۴۰سال تساوی زنان و مردان!
اکنون دیگر برای تمام مردم و جامعهٔ ایران این واقعیت به ثبت رسیده است که حکومت ولایت فقیه تلاش بسیار کرده است که زنان و مردان ایرانزمین در زندانی شدن، شکنجه، اعدام و تیرباران و محرومیتها و عواقب مخالفت با نظام، از حقوقی برابر و یکسان برخوردار باشند؛ اما در این تلاش ـ بر اساس فتوا و حکم و قضا و ایدئولوژی ولایت فقیهی ـ سهم زنان بسا بیشتر از مردان هم بوده و میباشد!
زنان کارگر ـ ۴۰سال تساوی زنان و مردان!
زنان کارگر ـ دوباره میسازمت وطن
روز کارگر ۴۰سال است آمده و رفته است. اما با هر سال آمدنش، بارقهیی از آگاهی و شناخت نسبت به حقوق سیاسی و اجتماعی و فردی را به زن ایرانی داده است. ۴۰سال است پایداری و مبارزه زن ایرانی با حکومت دیوسالار و زنستیز آخوندی متوقف نشده است. اکنون تمام مبارزات زنان ایران به مبارزهیی طبقاتی و سرسخت با حکومتی چپاولگر و غارتگر بالغ گشته است. اکنون جایجای میهن اشغالشده، شاهد پیشتازی مبارزه زنان با حاکمیت انسانستیز ولایت فقیه است. مبارزه و پایداری زنان ایران ـ خاصه زنان کارگر ـ بهمثابه ثقل تعیینکننده برای رقمزدن سرنگونی نظام ولایت فقیه است. اگر بیشترین رنج و مرارت و شکنج و خفقان در ۴۰سال گذشته نصیب زنان بوده است، اکنون تمام این رنج و شکنج و بغضها و زخمهای پنهان و آشکار بدل به نیروی خشم و قدرت بیشکست زنان و رهبری آنان برای ایفای حق ملت ایران از حاکمیت مهیبترین نیروی سیاسی و مذهبی حاکم بر ایران میباشد. اکنون این مبارزات زنان ایرانزمین است که نوید پیروزی بر شبساران دستگاه ولایت فقیه را در افق روشن فردای میهن دمیده است. بشارتی که با فتح و گشایش آینده خجستهٔ ایران، چکامه ملی و سراسری سرمیهد که: دوباره میسازمت وطن...