برخی روزها و رخدادها در شکلگیری شخصیت کودکان نقشی تعیینکننده دارد. اول مهر، روز بازگشایی مدرسهها یکی از این روزها و رخدادهاست.
این روز در تقویم زندگی هر دانشآموز ایرانی جایگاهی ویژه دارد. اولین روز پاییز و مهرگان است. روز دغدغهها و دلهرههای دوستداشتنی کودکان و نوجوانان برای شتافتن به کلاس تازه با همکلاسیهای تازه و استشمام بوی کتاب نو، روز پرشدن پیادهرو خیابانها از نوباوگان کیف بر پشت، شوق در چشم و لبخند بر لب، روز پرشدن آسمان شهرها با هیاهوی شادی است.
روز نو کردن دیدارها، روز مهر و مهربانی، روز قدم برداشتن بر برگهای رنگارنگ و برشتهٔ پاییزی و نگاه دوختن بر خیمههای مسافر ابر و سارهای صفکشیده بر سیمهای کوچ؛ روز فرو رفتن در آغوش باز کلاسها و چشم دوختن بر سیمای آشنای تخته سیاه... اما این روز قدسی و خاطرهانگیز دیرگاهی است برای دانشآموزان ایرانی و خانوادههایشان به یک کابوس دلهرهآور تبدیل شده است.
دوران کودکی دانشآموز ایرانی با فرا رسیدن اول مهر به جای اینکه قرین خاطرهٔ خوش بازگشایی مدرسهها باشد، آغشته به انواع محرومیتها و سرخوردگیهاست. عطر آشنای کتاب نو، تمیزی بکر دفترچهها و دفترها و رنگهای زیبای مدادرنگیها دیگر دلانگیز نیست؛ زیرا برای بسیاری از خانوادهها تهیهٔ این اقلام بهسادگی امکانپذیر نیست. قیمت کیف و لباس مدرسه سر به فلک میکشد.
ابعاد حیرتآور ترک تحصیل
در ایران اشغالشده، مدارس دولتی کیفیت و بازدهی لازم را ندارند. دانشآموز در آن با انواع سرکوفتها و محدودیتها مواجه است. در چنین شرایطی شهریههای مدارس غیردولتی نیز نجومی است و بههمین دلیل میلیونها نفر در کشور حتی توان رفتن به مدرسه و پرداخت هزینه کتاب و دفتر را ندارند. اول مهر برای بسیاری از خانوادهها و فرزندانشان یادآور زخم جانسوز فقر و معادل حسرت و اشک و آه است.
سرشکنشدن مشکلات معیشتی خانوادهها بر روی دانشآموزان، بسیاری از آنها را وادار به ترکتحصیل میکند.
طبق آمار اعلام شده از سوی مرکز پژوهش مجلس ارتجاع در اسفند ۱۴۰۱، «تعــداد ۹۱۱هزار و ۲۷۲ کودک لازمالتعلیم در ســال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ از تحصیل بازماندهاند و تعداد ۲۷۹هزار و ۱۹ دانشآموز در ســال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ ترکتحصیل کردهاند» (آرمان امروز. ۳۰شهریور ۱۴۰۲).
این رسانه بهنقل از «یوسف نوری»، وزیر سابق آموزش و پرورش نوشته است: «نزدیک به ۹میلیون بیسواد مطلق در کشور وجود دارد» (همان منبع).
خرید قسطی لوازمالتحریر!
شاید تعجبآور باشد ولی در ایران خرید لوازمالتحریر قسطی نیز مد شده است. به این اطلاعیه دقت کنید:
«از این پس میتوانید با دریافت وام خرید کالا بهصورت اقساطی نوشت افزار خود را از فروشگاه لوازمالتحریر ما تهیه کنید. با مطالعه و مشاهده آموزش تصویری دریافت وام، مزایا و مدارک دریافت این وام و اطلاعات لازم جهت خرید اقساطی لوازم التحریر را به دست میآورید» (بهارنیوز. ۲۶شهریور ۱۴۰۲)
مدرسه، مکان علم یا القای کلیشههای آموزشی؟!
حتی اگر دانشآموزان و والدین آنها موفق شوند از لابیرنت پیچدر پیچ هزینههای سرسامآور بگذرند و به کلاس درس برسند. محیط مدرسه، نه محیط مهر و مهربانی و دانش که محیط محدودیتها و محرومیتهای گوناگون است. جایی است که تبلیغات مشمئزکنندهٔ بنیادگرایان علمستیز بیشتر از مواد خالص درسی به گوش میرسد. دین حکومتی و حکومت دینی، استانداردهای متحجرانهٔ خود را از مجاری مختلف به کودکان القا میکند و میخواهد از آنان پیچ و مهرهیی در ماشین عریض و طویل ترور و سرکوب بسازد.
نظام فاشیستی خامنهای، سالیان برنامهریزی کرده بود تا مدرسهها را با کلیشههای آموزشی برگرفته از رسوبات جاهلی، به رنگ و جنس خود درآورد. از دانشآموزان، نیروی بسیجی بسازد و در ارگانهای سرکوب خود سازماندهی کند. طرح و برنامههای توتالیتاریستی این رژیم، حتی کتابهای درسی را طوری تغییر داده بود که هیچ بارقهیی از آزادیخواهی، امید به آینده، دگراندیشی و عشق به ایران و فرهنگ پویای آن دانشآموزان را درنرباید.
درس اول: آزادی
دانشآموزان ایران، نسلی از جوانان و نوجوانانی هستند که بهرغم بهدنیا آمدن در این حکومت هیچ سنخیتی با حکومت ندارند. توتالیتاریسم و استبداد دینی در درون خود نسلی را بهوجود آورده است که در تمامی ابعاد آنتیتز آن محسوب میشود؛ نسلی معترض، شورشگر و در چالش با استانداردها و کلیشههای قرونوسطایی؛ نسلی که چون فنر فشرده اکنون در حال باز شدن و تخلیهٔ انرژیهای متکاثف و سرکوبشدهٔ خود در قامت یک انقلاب است.
دانشآموزان ایرانی امسال در یکمین سالگرد قیام سراسری در حالی به مدرسه میروند که میدانند باید زنگ اول آنها، زنگ ضرورت شورش علیه رسوبات ارتجاعی و جاهلی حاکم بر نظام آموزشی باشد.
با این توصیف، اول مهر روز پیوستن دانشآموزان به صفوف درهمتنیدهٔ قیام در مکتب آزادی است.
برای گرامیداشت آن بهپاخیزیم.