از زمانی که خمینی و باند سارقان انقلاب مردم ایران در سال۱۳۵۷ تصمیم به مداخله و صدور تروریسم و بنیادگرایی در منطقه خاورمیانه گرفتند، مقاومت ایران اقدام به افشای اسناد و مدارک آن نمود. در ابتدا این کار ساده نبود و باید انواع تهمت ها و افترائات را به جان میخرید.
سالیان از آن روزگاران گذشته است اما اعترافات رسانهیی خامنهای در بحبوبه قیام جوانان ایران و به زیر خط فقر و خط حیات کشاندن کارگران و تهیدستان و حتی طبقه متوسط، میتواند مهر تأیید و تأکیدی بر آن همه تلاش و تحقیق از جانب مقاومت ایران باشد.
روزنامه کیهان در۲۹ دی ۱۴۰۱ دلایل و توجیهات نظام ولایت فقیه برای تجاوز به منطقه خاورمیانه را بهروشنی بیان کرده است. این روزنامه حتی خودش پیشقدم شده و میپرسد چرا این فعالیتها را انجام میدهند و چه تبعاتی برای سفرههای مردم ستم دیده ایران دارد. خلاصه آن اینکه: «اولاً، حضور و فعالیت ایران در منطقه اعم از سوریه، عراق، لبنان، یمن، سرزمینهای اشغالی و... یک ضرورت اجتنابناپذیر و راهبردی است... ثانیاً، این شبهه که ایران دارای مشکلات اقتصادی فراوان است، سخن درستی نیست (!) وضعیت اقتصادی کشور مثبت است (!)... ثالثاً، در مورد هزینههای مالی و اقتصادی جمهوری اسلامی در منطقه، اغراق میشود. کل هزینهای که ایران در بیش از ۲۰سال گذشته در منطقه صرف کرده است، بیشتر از ۱۸میلیارد دلار نمیشود (!)... . رابعاً، هزینه برای امنیت، یک سرمایهگذاری پیشگیرانه است (!)... . و اما در پایان، آب آلوده به خون و جنایتش را روی صورت مخاطب میپاشد: «آیا هزینه کردن برای گروههای همپیمان جمهوری اسلامی بهصرفه است؟ آیا بهتر نیست صرف امور دیگری در کشور، مانند کارهای عمرانی، خدماتی و... کرد؟ پاسخ ساده است، با تقویت گروههای مقاومت در منطقه، موازنه قدرت و امنیت را بهنفع خود حفظ میکنیم»!
اکنون دیگر لازم نیست برای اثبات صدور بنیادگرایی و تروریسم، این رژیم در میان اظهارات سران و عوامل ریز و درشت آن بگردیم و سند و مدرک به دست بیاوریم. یا اینکه گزارش گروه اقدام ویژه ایران در وزارتخارجه آمریکا مبنی بر هزینه ۱۶میلیارد دلاری رژیم آخوندی در سوریه، عراق و یمن آن هم تا سال۲۰۱۲ را بررسی کنیم. یا برآورد تحقیقات رسانههای بینالمللی و مراکز پژوهشی معتبر را در این امر ارائه دهیم. یا رقمسازیهای سپاه پاسداران و دزدیهای آن برای بالا کشیدن پولهای کلان به نام نیروهای نیابتی را پیش بکشیم. این ارقام سر به فلک میکشد. تازه در حکومتی که همه اطلاعاتش محرمانه است، حشمتالله فلاحتپیشه عضو دورهٔ دهم مجلس ارتجاع در اردیبهشت ۱۳۹۹ کمک۳۰ میلیارد دلاری به سوریه را فاش کرد. جانشین فرمانده سپاه پاسداران در پاسخ به او گفت این کمک زیر ۲۰ میلیارددلار است و کمتر از هزینه جنگ با عراق بوده است!
آخرین خبر هم اینکه «دیدبان حقوقبشر سوریه در ۱۴مارس ۲۰۲۳ اعلام کرده است: «رژیم ایران با استفاده از وضعیت فقر اکثر مردم سوریه، برای استخدام مردان جوان در شبهنظامیان خود، ماهیانه ۲۰۰دلار حقوق میدهد».
شاخص فلاکت در ۵سال ۱۵۵درصد بالا رفت
از اخبار اقدامات فاشیسم حاکم بر ایران در پایهگذاری و رشد سرطانی نیروهای نیابتی به شهرهای ایران بیاییم؛ جایی که جوانان تحصیل کرده بیکار و بیپشتوانه مالی در کنار سایر تهیدستان بهسر میبرند. جایی که سالمندان بازنشسته برای حقوق ناچیزشان با گلوی بغضآلود فریاد برمیآورند و از نوههایشان خجالت میکشند. جایی که کارگران برای نداشتن دستمزدی که بتواند لااقل نیمی از ماه را تأمین کند، اعتراض میکنند.
مرکز آمار ایران به تازگی شاخص فلاکت (حاصلجمع نرخ بیکاری و نرخ تورم) را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است. «شاخص فلاکت از۱۹.۳ درصد در سال۱۳۹۵ به ۴۹.۴درصد در سال۱۴۰۰ رسیده است؛ این یعنی افزایش حدود ۱۵۵درصدی!» (تجارت ۲۴اسفند۱۴۰۱) این در حالی است که آمار ساختگی نرخ بیکاری را ۸درصد اعلام کرده است! همین مرکز نرخ تورم نقطهای در بهمنماه ١٤٠١ را ۵۳.۴ درصد اعلام کرده بود. تورمی که در ۲۵سال گذشته بیسابقه است اما رئیسی (با استفاده از آمار بانک مرکزی!) تأکید کرده است که «تورم حدود ۶۰درصد بوده و الآن به ۴۰درصد رسیده و از این رو دولت سیزدهم توانسته به شکل قابل توجهی تورم را کاهش دهد» (تعادل۲۴اسفند۱۴۰۱).
جنگ بر سر حداقل دستمزد کارگران تهیدست ایران
هر سال در شورای عالی کار رژیم آخوندی شاهد جنگ و نزاعی تمامعیار بین نمایندگان کارگران (صرفنظر از نحوه انتخاب شدنشان در فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران) با دولت و کارفرمایان هستیم. این جنگ دو جبهه دارد. یکی تعیین رقم سبد معیشت کارگران (استاندارد زندگی حداقلی) و دیگری حداقل دستمزد. کارگران خواهان افزایش هر دو هستند. «آخرین خبرها از نشست شورای عالی کار حاکی از آن است، متوسط هزینه سبد معیشت کارگران بر اساس رویه سال گذشته ۱۳میلیون و ۹۰۰هزار تومان تعیین شده است» (خبر فوری۲۶اسفند۱۴۰۱)
اما هنوز توافقی درباره حداقل دستمزد صورت نگرفته است. یک کارشناس حوزه کار، تأکید دارد که نمایندگان کارگری باید برای دستمزد۱۰میلیون تومان بجنگند. چرا که تورم بیش از ۵۰درصد است و همچنین شاخص خط فقر که خود وزارت کار دو ماه قبل حدود ۱۵میلیون تومان اعلام کرده بود.
دعوا بر سر اختلاف ۵ میلیونی هزینه سبد معیشت
بنابراین حتی قبول دستمزد ۱۰میلیون تومانی از طرف دولت و کارفرمایان، کارگران باز هم ۵میلیون تومان کسری دارند. در حالی که کارشناسان، خط معشیت را روی ۱۸میلیون تومان قرار دادهاند. مصیبتبارتر اینکه «در ایران سهم دستمزد در قیمت تمامشده کالا بهطور متوسط بین ۷ تا ۱۳درصد بوده و این سهم در هلدینگهای بزرگ حوزههای نفت، پالایشیها و پتروشیمیها بهطور متوسط ۲ تا ۴درصد است»! (فرهیختگان۲۵اسفند۱۴۰۱)
چه باید کرد؟
رژیم آخوندی نه تنها از تجهیز و ریختن سرمایهها و اموال مردم تهیدست ایران به جیب اوباشان و مزدوران نیابتی کوتاه نمیآید، بخش دیگری از آن را صرف بمب و موشکسازیهایش میکند. بنابراین راه چاره نه چانه زدن برای ۲۰درصد و یا ۱۰۰درصد افزایش دستمزد کارگران که نگرفته در هزار توی تورم و نقدینگی گم و گور میشود، بلکه در خلاص شدن از دستان خونآلود دیکتاتور و کارگزاران جنایتکارش میباشد. این همان خواسته مردم و مقاومت ایران است؛ خواستهای که کانونهای شورشی عزم جزم کردهاند با فداکاری آن را محقق کنند.