728 x 90

سالگرد جمعه خونین زاهدان در آتش و خون

سالگرد جمعهٔ خونین زاهدان
سالگرد جمعهٔ خونین زاهدان

از چندین روز پیش، همه چشم‌ها به محروم‌ترین استان کشور خیره شده بود و دو جبهه خلق و ضدخلق برای رویارویی بزرگ در بلوچستان آماده می‌شدند. خلق شجاع بلوچ در سالگرد «جمعه خونین زاهدان» جلودار قیام خلق بود و شهرهای مختلف استان، برای خون‌خواهی شهدا فراخوان داده بودند. رهبر مقاومت ایران نیز از پیش نوید داده بود که «قهرمانان کانون‌های شورشی در شهرهای مختلف میهن با یاد شهیدان جمعه خونین زاهدان و شعار «پادا بلوچ-پادا ایران» امشب و فردا برای اجرای فرمان ۷۰عملیات ضداختناق و شب شکن با درود به مردم ستمدیده سیستان و بلوچستان آماده می‌شوند».

بنابراین نیروهای وحشی خامنه‌ای در آماده‌باش کامل بودند و همه توان خود را گذاشته بودند تا مانع از گر گرفتن قیام شوند. قشون‌کشی پاسداران و لباس‌شخصی از استانهای مجاور، بی‌وقفه جریان داشت. اصل غافلگیری رژیم در کار نبود و در این نبرد نابرابر باید دستهای خالی و مشت‌های گره‌کرده‌ٔ شورشگران به هماوردی گزمگان پلید ولایت می‌رفت. این جا مرد میدان و زن مبارز بلوچ نیاز بود و فداکاری جوانان نترس و پاکباز می‌طلبید.

 

روز جمعه رسید...

خامنه‌ای که برای کودکان و زنان و مردان بلوچ حتی آب آشامیدنی نیز در این چهار دهه تهیه نکرده است، این‌بار اما حساب همه جور سرکوب را کرده بود. در کف خیابان‌ها نیروهای سواره و پیاده‌اش را کامل چیده بود. تک‌تیراندازان جنایتکار سپاه بر پشت‌بام خانه‌ها مستقر شده و تیربارها روی خودروها سطح شهر را در حالت جنگی فرو برده بود. طبق اطلاعیه شورای ملی مقاومت، «مزدوران سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و لباس‌شخصی‌های وزارت اطلاعات با انواع خودروها و تجهیزات در مناطق مختلف زاهدان به‌ویژه در خیابانهای اطراف محل نماز جمعه مستقر شدند و دست‌کم در ۷۰ نقطه زاهدان مراکز ایست و بازرسی برپا» کرده بودند. در فضای مجازی نیز با ارسال گسترده پیامک‌، شهروندان را تهدید کرده بود که در صورت شرکت در تظاهرات دستگیر می‌شوند و حساب «نت بلاکس» هم خبر داده بود که اینترنت در زاهدان مختل و در واقع قطع شده است. خامنه‌ای به‌زعم خود می‌خواست یکی از کانون‌های اصلی خیزش و قیام را، در سالگرد آن کشتار بزرگ طوری خاموش کند که هم از شر یک منبع بالقوه شورش خلاص شود و هم از دیگر شعله‌های مقاومت زهرچشم بگیرد.

به همین دلیل صدها تن از نیروهای رژیم حوالی ظهر به مسجد مکی که کانون تجمع مردم بود حمله کردند. آنها با بستن ورودی و خروجی‌های خیابان خیام، با هتک حریم مسجد و حرمت نمازگزاران به داخل صحن مسجد گاز اشک‌آور شلیک کردند. در مقابل مردم هم کوتاه نیامدند و اعتراضات در اطراف مسجد اوج گرفت. جیره‌خواران خامنه‌ای با شلیک مستقیم گلوله جنگی و ساچمه‌ای به کوچک و بزرگ رحم نمی‌کردند اما مردم به‌جان آمده به گواهی دهها کلیپ منتشر شده دست از مقابله بر نمی‌داشتند و با بلند کردن تصاویر شهیدان شعارهای ضدحکومتی هم‌چون «مرگ بر خامنه‌ای» و «حکومت اعدامی، نمیخوایم نمیخوایم» سر می‌دادند. اعتراضها البته محدود به حوالی مسجد مکی نبود و مناطق دیگر هم‌چون مشترک و شیر آباد هم ملتهب بود. در شیر آباد مردم شعار می‌دادند: «قسم به خون یاران، ایستاده‌ایم تا پایان». جوانان دلیر با حمله به سوی نیروهای سرکوبگر خامنه‌ای آنها را فراری دادند. قیام البته منحصر به زاهدان نبود و به شهرهای دیگر از جمله خاش و تفتان و سوران نیز گسترش یافت. در خاش جوانان شعار می‌دادند: «مرگ بر خامنه‌ای»، «برادر شهیدم، خونتو پس می‌گیرم»، «بسیجی، سپاهی قاتل ما شمایی»! آزادیخواهان بلوچ در شهر محروم سوران در جنوب بلوچستان نیز با فریاد «بسیجی سپاهی داعش ما شمایید» به اعتراضات پیوستند. شهر تفتان هم از قیام بی نصیب نبود و تظاهرات آزادگان آنجا با شعارهای «مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر بسیجی، مرگ بر سپاهی» هیمنه حاکمیت آخوندی را فرو ریختند. بر اساس دیگر گزارشها در شبکه‌های اجتماعی بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر خامنه‌ای دهها تن از تظاهر کنندگان مجروح یا مصدوم شدند که بین مجروحان حتی کودکان نیز دیده می‌شد. مجموعه درگیریها تا پایان روز ادامه داشت و سپس با تاریکی هوا اعتراضات دلاوران این خطه با شعله‌های آتش تلفیق شد و آنها برخی خیابان‌ها را با آتش زدن لاستیک خودرو مسدود کرده و کنترل محلات را به دست گرفتند.

 

اصالت قیام و عملیات کانون‌های شورشی

آن چه در روز جمعه در سیستان و بلوچستان روی داد قطره‌ای از دریای خشم مردم ایران بود. بلوچستان یکی از ۳۱ استان کشور است و بقیه استانها نیز در تب و تاب قیام می‌سوزند و منتظر جرقه هستند. این وضعیت انقلابی را می‌توان در دهها عملیات کانون‌های شورشی دید. کانون‌هایی که به فرمانده ارتش آزادیبخش پاسخ مثبت دادند و در دهها شهر کشور یاد شهیدان جمعه خونین زاهدان را با آتش عملیات خود زنده نگه‌داشتند و مهم این‌که تعدادی از این سلسله عملیات طراحی‌شده و هماهنگ، مربوط به شهرهای همین استان از جمله زاهدان و ایرانشهر بود که طی آن برخی مراکز بسیج و سپاه و بنرهای حکومتی به آتش کشیده شد. در زاهدان علاوه بر مقرات نظامی، تابلوی «اردوگاه کاردرمانی لاجوردی» دژخیم سوزانده و نابود شد.

سرکوب بلوچستان آن‌قدر برای خامنه‌ای مهم بود که پس از شکست هیأتهای اعزامی شامل سران و سرکردگان سیاسی و نظامی به منطقه، خودش رأسا وارد صحنه شد و تلاش کرد گروهی از علما و بزرگان منطقه را پای منبرش بیاورد و مانع از استمرار قیام و شورش شود اما تیرش به سنگ خورد و مجبور شد مزدوران خود را از جای دیگر بیاورد تا مجلسش خالی نماند. این بار نیز خامنه‌ای تجربه‌شده را دوباره تجربه کرد ولی جز ندامت و ناکامی درو نکرد. او می‌خواست با سرکوب بلوچستان فاتحه قیام را بخواند، اما خون سرخ مردم بلوچستان و عملیات کانون‌های شورشی وضعیت انفجاری جامعه را بارز کرد. در روزگار محو اپوزیسیونهای فیک، مبارزه خشونت‌پرهیز، بی‌هزینگی و... آن چه اصالت خود را نشان داد، قیام است و عملیات کانون‌های شورشی. آنچه برای خلق ماندگار است و راه باز می‌کند خیزش و خروش و آتش است. ثابت شد «قیام خلق قهرمان سر بازایستادن ندارد و تا به آتش کشیدن قبای ولایت و سرنگونی ضحاک ستمگر ادامه دارد. انقلاب دموکراتیک ایران پیروز می‌شود» (مسعود رجوی).

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/269289ac-ded6-4a05-8b61-2349e6757e83"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات