728 x 90

پزشکیان؛ نماد ناتوانی ساختار قدرت

پزشکیان؛ نماد ناتوانی ساختار قدرت
پزشکیان؛ نماد ناتوانی ساختار قدرت

در آستانه‌ی سومین سالگرد قیام بزرگ و ضد دیکتاتوریِ ۱۴۰۱، بیش از هر زمان دیگری آثار همه‌جانبه‌ی آن خیزش، تار و پود نظام ولایت فقیه را درنوردیده است. یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این آثار، آشکار شدن ناکارآمدی کامل ساختار قدرت و بی‌خاصیتی هرگونه مانور سیاسی توسط ولی فقیه است.

 

فراموش نمی‌کنیم که بیرون آمدن پزشکیان از انتخاباتی که با حداکثر تحریم از سوی مردم روبه‌رو شد، نشانه‌ی شکست خامنه‌ای در استراتژی «دولت جوان و خالص حزب‌اللهی» بود.

 

اکنون با گذشت سه سال از قیام سراسری و بیش از یک سال از ریاست جمهوری پزشکیان ــ که به‌قول خودش آمده بود خطر را از سر نظام رد کند ــ وضعیت منجیِ کلام‌درمان رژیم چنین است:

سایت عصر ایران، ۲۲شهریور ۱۴۰۴، یادداشت عباس عبدی: «پزشکیان فقط مشکلات را می‌گوید و راه‌حل ندارد... هیچ کدام از مسائل مهم کشور حل نخواهد شد. این مسائل بدتر می‌شود که بهتر نمی‌شود.» او سپس به‌صراحت ریشه‌ی بحران را نشانه می‌رود: «چاقو دست یک نفر است، دسته‌اش نزد فرد دیگر.»

 

این واقعیت را خود پزشکیان نیز اعتراف می‌کند؛ آنجا که می‌گوید: «از حضرت آقا درخواست کردم که کارمندان ۹ بیایند و ۱۳ بروند، چرا که کاری انجام نمی‌دهیم، کار نداریم که انجام دهیم.» چنین اظهاراتی بیش از هر چیز، بن‌بست سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رژیم را برملا می‌کند.

 

امروز حتی رسانه‌های حکومتی اعتراف می‌کنند که «مسائل ایران راه‌حل‌های فنی و جزیی ندارد؛ مشکل در سیاست‌های کلان و ساختار انحصار قدرت است». به بیان دیگر، اصل ولایت فقیه و تمرکز قدرت در دستان اقلیتی کوچک، عامل بن‌بست همه‌جانبه‌ی کشور و مکافات کارنامه‌ی نظام شده است.

 

پیامدهای این بحران را می‌توان در عرصه‌های گوناگون مشاهده کرد. در اقتصاد، بیکاری گسترده، رکود تولید، فساد سیستماتیک و فرار سرمایه نشانه‌های آشکار فروپاشی هستند. در جامعه، شکاف عمیق میان نسل جوان و حاکمیت، تحریم‌های گسترده‌ی انتخابات و استمرار اعتراض‌های صنفی، گویای عبور مردم از کلیت نظام است. در عرصه‌ی سیاست خارجی نیز پروژه‌های منطقه‌یی ولی فقیه با بن‌بست و شکست روبه‌رو شده و انزوای دیپلماتیک رژیم در سطح جهانی بیش از هر زمان مشهود است.

 

بدین‌ترتیب، قیام ۱۴۰۱ روندی را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد و پایه‌های حکومت را سست‌تر می‌سازد. خامنه‌ای و کارگزارانش می‌کوشند این حقیقت را بپوشانند، اما فروپاشی از درون، بی‌قدرتی در اداره‌ی کشور واقعیت‌های غیرقابل انکار امروز ایران‌اند.

 

آینده، بی‌تردید از آن مردمی است که به‌روشنی دریافته‌اند که راه رهایی نه از صندوق‌های رأی دست‌کاری‌شده می‌گذرد و نه از وعده‌های توخالی سردمداران، بلکه تنها در برچیدن کامل بساط ولایت فقیه و استقرار حاکمیت واقعی مردم بر سرنوشت خویش تحقق خواهد یافت. این همان زمان موعود و تاریخی است که اکنون فرارسیده است؛ زمان پایان سلطه‌ی قرون وسطایی و گشودن افق‌های نوین آزادی و دموکراسی در ایران.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0795b790-0c01-4a94-95ab-cd4d8433d0af"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات