خامنهای شعار سال ۱۴۰۴ را «تولید ملی» اعلام کرد و «توسعه» را مکمل آن دانست. پنج ماه از سال گذشت و رئیس جمهوری که همواره «عزت عمر مقام معظم رهبری» ورد زبانش است، به این نتیجه رسیده است که «اصلاً نمیخواهم توسعه ایجاد کنم، اول نان مردم»!
بنابر گزارش سایت فرارو در ۱ شهریور ۱۴۰۴ مسعود پزشکیان «در نشست با مدیران رسانهها» مجبور به پردهبرداری از بخوربخورهای بنیادها و مؤسسههای وابسته به حکومت شد: «تا دلت بخواهد مؤسسات و بنیادهایی داریم که هیچ بروندادی ندارند و پول به اینها میدهیم. خب چرا باید به اینها پول بدهیم در حالی که معیشت مردم را نمیتوانیم تأمین کنیم؟».
همین عبارت کافیست تا ریشهی بحران اقتصادی و معیشتی که حاکمیت بر مردم ایران تحمیل کرده، آشکار شود.
همین عبارت کافیست تا دجالیت سیاسیِ حاکمیت مبنی بر «تحریم ملت ایران» و تورم و گرانی و فقر را به آن نسبت دادن، دود هوا شود.
همین عبارت کافیست تا علت طبقاتی شدن حیرتانگیز و فاصلهی نجومیِ زندگی بیشتر مردم با زندگی کارگزاران نظام آشکار شود.
به مکمل عبارت فوق از زبان پزشکیان دقت کنید: «منابع مالی صرف امور دیگری میشود».
تمام فریادهای اقشار مردم ایران لااقل در دو دههی اخیر همین بوده که پول مملکت «صرف امور دیگری میشود» و «نه مجلس، نه دولت ــ نیستند به فکر ملت».
پزشکیان تازه به گوشهیی بسیار ناچیز از یک الیگارشی دزد، مفتخور، انگل و طبقاتیساز اشاره کرده است. علت قیام آبان ۱۳۹۸ همین بود که «منابع مالی صرف امور» بنیادهای چپاولگر وابسته به ولی فقیه، نهادهای مذهبی حکومتی، فروشگاهها و شرکتهای سپاه پاسداران و بانکهای خصوصی وابسته به سپاه میشوند.
پزشکیان در ادامه، یا حواسش نبوده یا خواسته دهان رقیب را ببندد که زیر پای شعار سال ولی فقیه را هم خالی کرد و آب پاکی بر چشمانداز آیندهی توسعهی اقتصادی نظام ریخت: «توسعه بدون تأمین نیازهای اساسی ممکن نخواهد بود. حل مشکلات به این سادگی نیست.»
بازتاب این اظهارات ناگزیر پزشکیان در رسانههای حکومتی هم بخشی از آشکار کردن ریشههای مصیبت زندگی و معیشت مردم ایران است. سایت خبر آنلاین در ۲ شهریور ۱۴۰۴، حرف پزشکیان را تیری کرده است و با آن، نشانی یکی از ارکان دزدی و چپاول و فسادگستری نظام را میدهد: «آقای رییس جمهور! از ستاد امر به معروف شروع کنید. واقعاً کارکرد این ستاد چیست؟ خروجی آن چیست؟ وقتی میتوان در مسجد امر به معروف کرد، چه نیازی به بودجه ۱۲۳ میلیارد تومانی؟»
این سایت حکومتی مجبور شده است واقعیتهای سرسخت را مقابل شعارهای تبلیغاتی ــ توتالیتاریستیِ حاکمیت قرار دهد و زیرآب شعار سال خامنهای را هم بزند: «خوشا به حالمان که از دغدغه توسعه به تأمین نان رسیدیم. پول نان مردم را صرف سازمانهایی میکنیم که وزن سیاسی و فرهنگی آنان در جامعه بیش از ۲۵درصد نیست».
نتیجهگیری این سایت حکومتی، اعتراف به این واقعیت است که حاکمیت هرچه نهاد، بنیاد و ستاد با بودجههای کلان و تبلیغات با هزینههای نجومی دستوپا کند که فرهنگ و «سبک زندگی» نظام را به مردم تحمیل کند، فایده ندارد؛ برعکس، این شکست از قیامها و تحریمها است که نهادینه شده و بازگشتناپذیر است: «با جنبش مهسا در ۱۴۰۱ و انتخابات ۱۴۰۳ باید روشن شده باشد که اکثر مردم زیر بار سبک زندگی مورد نظر آنها نمیروند و با صرف بودجه و تبلیغ، نمیشود.»