این روزها در تذکرها و هشدارهای مقامات حکومتی به یکدیگر و رسانهها و اعضای مجلس ارتجاع به مقامات حکومتی، یک کلیدواژه مشترک دیده میشود با این مضمون که کاری نکنید که مثل آبان ۹۸ شود. به عبارت دیگر سایهٔ آبان یا در بیان دقیقتر کابوس قیام لحظهیی از پیش چشم کارگزاران حکومت کنار نمیرود.
آنها که اسم قیام آبان را «اغتشاش» گذاشته و تلاش میکنند که بگویند یک حادثهیی بود که در اثر بیتدبیری دولت روحانی ایجاد شد و به پایان رسید، در این صورت معنای این همه هشدار چیست؟
کارگزاران حکومتی در جمعبندی قیام آبان گفتند قیامی بود محصول فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف و سقوط طبقه متوسط به زیر خط فقر. آنها همچنین اذعان کردند قیام آبان۹۸ نشان داد که مردم از تمام طیفهای حاکم موسوم به اصلاحطلب یا اصولگرا متنفرند.
اکنون با نگاهی گذرا به جامعهٔ ملتهب ایران، بخارهای انبار باروت خشم مردم در اعتراضات اقشار مختلف بهوضوح دیده میشود که میرود تا بار دیگر متراکم شده و به نقطهٔ انفجار برسد. معلمان، بازنشستگان فولاد در اهواز و اصفهان، پرستاران و پزشکان در بسیاری شهرها، کارگران شهرداری، کارگران معدن، کارگران خودروسازی، کارگران نفت و پتروشیمی، غارتشدگان مؤسسات مالی و غارتشدگان بورس. اینها جدای از ارتش بیکاران و گرسنگانی هستند که رسانههای حکومتی از آنها خبر میدهند.
رسانههای حکومتی بهنقل از علیرضا کاظمی سرپرست وزارت آموزش و پرورش نوشتند یک قلم در اثر کرونا، تاکنون۹۷۰هزار دانشآموز ترکتحصیل کرده و به خیل کودکان کار و کودکان خیابانی پیوستهاند. روزنامه حکومتی جهان صنعت در روز۱۷آبان بهنقل از کارشناسان حکومتی نوشته است علت ترکتحصیل نزدیک به یک میلیون دانشآموز فقر و بیکاری والدین در اثر فراگیری ویروس کرونا است. همین روزنامه در ادامه این مطلب از باز شدن دهانهٔ آتشفشان دیگری در ساختار اجتماعی خبر داده و نوشته است: «در حال حاضر فاصله شکاف طبقاتی بهگونهیی دیده میشود که امروزه شاهد دو طبقه هستیم؛ یک طبقه که ثروتمندان را تشکیل میدهد و طبقه دیگر مختص فقرا است. در نتیجه بهنظر میرسد طبقه متوسط به سمت طبقه پایین جامعه ریزش کرده است».
ناقوس وحشت از ظرفیت انفجاری این ریزش از مجلس ارتجاع اینگونه به گوش میرسد:
«حقیقتاً گرانی و بیکاری آستانه تحمل مردم بهویژه قشر آسیبپذیر را بریده است. عملکرد بهگونهیی است که روز به روز، فاصله نقاط برخوردار و کم برخوردار بیشتر چاقها چاقتر و لاغرها لاغرتر میشوند. مردم قبل از هر چیز از تبعیض ناراحت هستند. عزیزان کشور بهشدت گران اداره میشود. ». (دهمرده عضو مجلس ارتجاع ۱۶آبان).
واقعیت این است؛ «آستانهٔ تحمل مردم» ی که از تبعیض ناراحتند دغدغهٔ و صورت مسأله کل نظام است. در این صورت در شرایطی که نظام انتخاب کرده با بازی در مذاکرات برجامی، به قیمت فشار خفگی اقتصادی بر اقشار محروم، زمان بخرد، «آستانهٔ تحمل مردم» یعنی نقطه انفجار انبار خشم مردم، تنها نقطهٔ مورد توجه در محاسبات رژیم است.
صدای ضربان نبض انفجاری جامعه را برخی باندهای حاکم چنان نزدیک احساس میکنند که به ناگزیر به نظام هشدار میدهند که جامعه دیگر تحمل چپاول بیشتر را ندارد.
«صدای مردم را دوباره بلند نکنید» یکی از همین هشدار هاست که روز۱۶آبان روزنامهٔ حکومتی آرمان در مورد گران کردن احتمالی سوخت داده و با یادآوری «اتفاقاتی که در پی افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸» رخ داد، به نظام گوشزد کرده است «دولت باید با در نظر گرفتن نوع موضعگیری جامعه و شرایط بغرنج معیشتی مردم تصمیماتی اتخاذ نکند که به نارضایتی دامن بزند».
به این ترتیب سایهٔ وحشت از شراره کشیدن دوباره شعلههای قیام آبان، بر سر نظام سنگینی میکند و صدای ضربان نبض خیزش در زیر پوست شهرها شنیده میشود.