خودکفایی در محصولات کشاورزی تبدیل به یک سراب و آرزوی محال در رژیم ولایت فقیه شده است، طی دههها نظام آخوندی بسیار تبلیغ میکرد که خواهد توانست در زمینه کشاورزی به نقطه خودکفایی برسد. اما عاقبت دستانش را بهعنوان تسلیم بالا برد و فهمید که این دیوار بلندتر از قد او بودهاست. نتیجه این ماجراجویی اقتصادی بی سمت و سو، از یک طرف باعث از بین رفتن فرصت بهرهوری در بالابردن رشد تکنولوژی در بخش کشاورزی شد و از طرف دیگر رانتخواریهای بسیار به وسیله کارگزاران رژیم انجام گرفت. اما عمق فاجعه در زمانی بود که این بیتدبیریها منجر به از بین رفتن سفرههای زیر زمینی آب کشور شد که بهعنوان یک سرمایه ملی محسوب میشود.
اینکه ایران میتواند در زمینه کشاورزی به نقطه خودکفایی برسد، نقطه مورد مناقشه و بحث کارشناسان است اما اینکه چرا رژیم سعی کرد که در این زمینه بهزور هم که شده به «خودکفایی نمایشی» برسد، نبایستی آن را از سمتگیریهای سیاسی ولایت فقیه جدا دانست. کوبیدن بر طبل خودکفایی بدون اراده خودکفایی منجر به این گردید که سالی یک در میان جشن خودکفا شدن در زمینههای گوناگون گرفته و سال بعد همان محصول را از خارج وارد کنند. واردات حجیم گندم مثال بارزی از همین بالا و پایین شدنها را نشان میدهد. این سیاستهای غارتگرانه تا جایی پیش رفت که بنا بهگفته مقامات و کارشناسان خود رژیم منجر به از دست رفتن منابع آبی ـ خاکی کشور شد.
عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، ضمن اعتراف به نابودی منابع محیطزیست گفته بود: «در دورهای بهخاطر تولید چند تن گندم اضافی منابع آب و خاک از بین رفت. در حقیقت با سیاستهای احساساتی، منابع پایدار محیطزیست را از دست دادیم و امروز دچار گرفتاریهای متعدد در این حوزه هستیم».(ایسنا ۱۰تیر ۹۶)
برنامه تولید، کشت و صادرات محصولات آببر
یکی دیگر از سیاستهایی که باعث بروز فاجعه در زمینه کشاورزی طی چند سال اخیر شده است، کاشت محصولاتی بهاصطلاح آببر است که برای کشورهایی مانند ایران که زمینهای خشک و نیمهخشک دارد بسیار نامناسب است.
سایت حکومتی سلام نو ۲۵اردیهبشت ۹۸ ضمن اشاره به غارتگرانی که برای تولید هندوانهای که مابهازاء هر کیلو۳۰۰ تا ۵۰۰لیتر آب پایش میریزند و به خارج صادر میکنند مینویسد: «صادرات محصولاتی نظیر هندوانه، سیب، خیار که بهشدت آببر هستند، هیچ جای توجیهی ندارد. بر اساس آمار و ارقام اگر بخواهیم نگاه کنیم تنها در سال ۹۳ صادرات هندوانه ما به اندازه ۷برابر ظرفیت کرخه بوده است و تقریباً در حال حاضر سالانه به اندازه سد کرج آب صادر میکنیم. نیازی به توضیح نیست که سود حاصل از این صادرات بیرویه قرار نیست به جیب کشاورزان برود و در این بین دلالان هستند که انتفاع زیادی کسب میکنند».
و حرف آخر را از جانب یکی از مسئولان همین رژیم که سالها بهعنوان وزیر کشاورزی در همین سیستم کار کرد و خودش مسبب پیش بردن بسیاری از سیاستهای فاجعهبار اقتصادی بوده است، بخوانیم:
«کلانتری "سیاست خودکفایی در زمینه غذا" را از عوامل مهم خشک شدن دریاچهها و تالابها عنوان کرد و از مسئولان خواست گناه مشکلات خودساخته را به گردن دیگران نیندازند».(ایسنا ۱۰تیر ۹۶)
فاجعهای که رژیم بر سر اقتصاد کشاورزی و متعاقب آن بر روی محیطزیست وارد آورد بسیار وسیعتر از آن است که بتوان تمامی جنبههای آن را به نمایش گذاشت. اینفوگرافی زیر نشاندهنده زمینهای تشنه و خشکی است که بر وسعت آن بهصورت مستمر افزوده میشود.
نقشه جغرافیایی تنش آبی
این رژیم که متخصص فراری دادن مغزها از کشور است بهعلت ساختار انحصاری و غارتگرانه هیچ زمان نخواست از ظرفیتها و استعدادهای اقتصادی داخل کشور استفادهٔ کارشناسی کند. یعنی در طی ۴۰سال حاکمیت آخوندی، هیچ کارشناسی که متعهد به رشد و آبادانی کشور باشد را وارد این حوزه نکرده است و اگر فردی متعهد یا کارشناسی دلسوز و غیروابسته به مافیای حاکم وارد میدان شد، یا با پروندهسازی راهی اوین گردید و یا در چرخه اقتصادی دلالان سپاه و باندبازیها و قوانین دستساز حقوقی له شده و از دور خارج میشود.
در این چرخهٔ فاسد حکومتی، با شروع بحران بیآبی، روزبهروز از زمینهایی که زیر کشت میروند کاسته میشود و قیمت محصولات کشاورزی دوباره بالا میرود. میزان آبهای زیر زمینی هم که اکنون در اعماق زمین باقی مانده است بهدلیل شوری زیاد قابل استفاده نیست و در عرض چند سال خاکهای کشاورزی که از طریق همین آبها آبیاری میشوند از بین میروند.
بعضی از کارشناسان بر طبق برآوردهایی که از میزان خسارات بهجا مانده از سوءمدیریت در عرصه کشاورزی بهدست آوردهاند پیشبینی میکنند که حتی در صورتی که از سال دیگر سیاست توزیع آب در بخش کشاورزی بهوسیله مدرنترین تکنولوژی هم صورت بگیرد و مصرف آب در این زمینه به زیر ۴۰درصد کنونی برسد، در خوشبینانهترین احتمال ۵۰سال زمان احتیاج است که سفرههای آبی در خاک ایران به نقطه قبل از فاجعه برسد.
در سال گذشته کمبود آب بستر بسیاری از اعتراضات و درگیریهای بین کشاورزان و مأموران حکومتی شد و مسلماً سالهای دیگر هم بر شدت آن افزوده خواهد شد چرا که تاکنون هیچ راهحل عملی برای خروج از بحران آب داده نشده است و کشاورزان محروم برای احقاق حقوق خود و حقآبه فریاد اعتراضی خود را قویتر خواهند کرد.
وقتی آب هم به موضوع امنیتی تبدیل میشود
در شرایطی که نظام غارتگر در تنگنای بحرانهای متعدد دست و پا میزند، هر موضوعی بهسرعت به عاملی برای خیزش و اعتراضات بزرگ اجتماعی تبدیل میشود. تعرضاتی که نه به سمت فلان وزیر دزد و نمایندهٔ فاسد خامنهای و سپاه که ساختار و تمامیت نظام را نشانه میگیرد. سایت تاجران در ۲۵اردیبهشت ۹۸ در همین رابطه هشدار میدهد:
«باز هم باید تأکید کرد که بحران آب تنها یک بحران زیستمحیطی باقی نخواهد ماند و اگر کلیت نظام در عالیترین سطوح به آن توجه نکند، در شکلهایی ساختارشکنانه متبلور خواهد شد. آنچه به گفته مهرداد کرمی دادستان یاسوج اتفاق افتاده این است که مسائل مرتبط با کمآبی و خشکسالی باعث شده موضوع آب به موضوعی امنیتی و حساس تبدیل شود که شاهدی بر این مدعا اعتراضات چند ماه پیش مردم در شهرهای خوزستان بهدلیل بیآبی و مشکلات ناشی از آن بود».
***
ماحصل اینکه، در حال حاضر بحران کشاورزی به بحران آب و آب به بحران محیطزیست، و محیطزیست به موضوع امنیتی و این دیگری به ساختار رژیم پیوند خورده است و هیچکس نمیتواند حرکت این چرخه را متوقف کند، مگر اینکه کشاورزان و دیگر زحمتکشان این آب و خاک کمر همت بربندند و با یاری فرزندان انقلابی و پیشتاز خود در ارتش آزادیبخش و کانونهای شورشی، ریشه همهٔ این نابسامانیها یعنی حاکمیت ضدایرانی ولایت فقیه را از خاک ایران درآورده و به جای آن بذر شکوفایی و آبادانی بکارند.