ایران بیتاب و پرتلاطم به کمتر از جاروکردن ملاها تن نخواهد داد! ۱۱۲سال پس از انقلاب مشروطه، بهنظر میرسد تاریخ درهای خود را به روی مردم ایران برای آزادی گشوده است. قیام ایران که از اولین ساعتهای بعدازظهر پنجشنبه ۷دیماه ۱۳۹۶ در شهر مشهد آغاز شد، همچنان سیر صعودی را پیموده است.
قیام سر بازایستادن ندارد
آن روز، دومین شهر پرجمعیت ایران قیام کرد و نیشابور و کاشمرد و شهر دیگر خراسان رضوی هم همزمان به آن پیوستند. آتش زیر خاکستر سرانجام از جایی که آخوندها فکرش را هم نمیکردند، شعله کشید و بیرون زد و بهسرعت برق و باد سراسر ایران را درنوردید. این بغض فروخفته ۳۹ساله مردم ایران بود که اکنون در پیوند با مقاومت سازمانیافته، همچون گدازههای آتشفشان بهسرعت ۱۴۲شهر را درنوردید. جهانگیری، معاوناول رئیسجمهور رژیم بعداً در مورد وضعیت انفجاری جامعه گفت: «مثل اتاق باروتی است که جرقهای برای یک اتفاق زده شود... جرقه هم گاهی ممکن است یک تلاطم باشد[i]». با این همه، وقتی قیام قهرمانانه دیماه با انبوه دستگیریها و خون جوشان جوانان رشیدش، دمی آرام گرفت تا نفسی تازه کند، بسیاری گفتند این طغیانی بود که ناگهان سرزد ولی دیگر خاموش شد. این توهم، در خوشبینانهترین قضاوت، از فقدان یک درک واقعی از شرایط کنونی ایران، موقعیت لرزان رژیم و نقش مقاومت در راستای سرنگونی رژیم ناشی میشد. مریم رجوی در کنفرانس مطبوعاتی پاریس در ۹تیرماه ۹۷ گفت: «قیام مردم ایران با کمک کانونهای شورشی که توسط مجاهدین خلق در سراسر کشور تشکیل شده، با موفقیت بهپیش میرود». او افزود: «صفحهیی در ایران ورق خورده و رژیم قدرت جلوگیری از استمرار و گسترش قیامی را که از ۶ماه پیش شروع شده ندارد. اوضاع به قبل برنمیگردد».[ii] مریم رجوی همچنین در سخنرانیاش در همایش سالانه ایرانیان در ویلپنت(۹تیر ۱۳۹۷)، آغاز نقشهمسیر هزار اشرف و کانونهای شورشی در داخل ایران را به سال ۱۳۹۲ عطف کرد که مسعود رجوی آن را، پس از گروگانگیری و قتلعام ۵۲مجاهد خلق در اشرف، اعلام کرد، تا سازمان رهبریکننده قیام، به مردم بپاخاسته متصل شود. وی افزود: «بر این اساس، کانونها و شوراهای مقاومت ملی، نوک پیکان استراتژی قیام و سرنگونی در شهرهای بپاخاسته و شورشی هستند».[iii]
نکته این است که به این واقعیت، بهتر و بیشتر از هر کس، خود خامنهای و سرکردگان رژیمش آگاهی داشته و دارند. و دیدیم که سرانجام خامنهای روز ۱۹دیماه ۹۶ پس از یک سکوت طولانی، ناگزیر شد پرده را کنار بزند و به نقش سازمان مجاهدین و کانونهای شورشی در قیام بزرگ دیماه ۱۳۹۶ اعتراف کند. او البته به روال همان فرهنگ شیادانهٔ معمول آخوندی، قیام مردم ایران را نقشه آمریکا معرفی کرد که اجرای آن با پول سعودی بر عهده سازمان مجاهدین بوده است. [iv]
بهزودی با استمرار قیام، بهخصوص در شهرهای شورشی مثل کازرون که در آن نقش کانونهای شورشی بهعیان دیده میشد، اینگونه اعترافات توسط دیگر مهرهها و کارگزاران رژیم، بهوفور ابراز شده است. علیزاده، مسئول نمایندگی خامنهای در فرماندهی حفاظت سپاه پاسداران، یکی از آنهایی است که خشمگینانه گفت: «امروز مجاهدین(منافقین) به صحنه آمدهاند و نبض بسیاری از ناامنیهای کشور در دست همین افراد است[v]». ویا یک عنصر دیگر از باند خامنهای بهنام علی زارعی نیز با ابراز تأسف و نگرانی از حضور فعال مجاهدین در صحنه تحولات ایران، به نقش کانونهای شورشی بهعنوان اهرم مجاهدین اشاره کرده و گفت: «آنها در جلو چشمهایمان محوریترین سرمایه و اسباب اقتدار نظام یعنی «پشتوانه مردمی»مان را از ما میربایند... اکنون فرزندان جوان خودمان به «طعمه مجاهدین» و کانونهای شورشی آنها تبدیل شدند[vi]».
تداوم قیام دیماه ۹۶
پس از کلانتظاهرات دیماه، پسلرزههای آن قیام به شکل حملات نیروهای قیامی به مراکز و نمادهای سرکوب رژیم ادامه یافت. بهزودی تظاهرات موضعی بهمنماه در شهرهایی چون تهران(ولیعصر، امیرآباد، کالج)، زرینشهر، کرمانشاه، اصفهان، سنندج، رشت، مشهد و... در روزهای مختلف این ماه صورت گرفت و بالاخره نوبت به اعتراضات دلیرانه کارگران در بسیاری از واحدهای صنعتی رسید که از جمله مهمترین آن اعتصاب کارگران گروه ملی فولاد اهواز، نیشکر هفتتپه و هپکوی اراک و همچنین کارگران راهآهن و... بود. اینها علاوه بر اعتراضات روزانه مالباختگان و اقشار مختلف اجتماعی همچون معلمان، بازنشستگان، رانندگان، بازاریان، کسبه و دیگر گروههای اجتماعی بود. ما همچنین شاهد اعتصابغذا و اعتراضات شجاعانه زندانیان سیاسی بودیم. و این همه نشان داد که این قیام هرگز سر بازایستادن ندارد و تا رسیدن به مقصد نهایی و آرزوی سوزان مردم ایران، «آزادی»، از پای نخواهد نشست.
قیام ایران – نقطه بیبازگشت
روزی فرانتس کافکا گفته بود: «از یک نقطه مشخص، دیگر راهی برای بازگشت وجود ندارد؛ به این نقطه مشخص میتوان دست یافت». این تصویر گویایی برای فهم شرایط کنونی ایران و وضعیت در دوسوی جبهه جنگ، یعنی رژیم حاکم از یکسو و مردم و مقاومت ایران از سوی دیگر است. نقطه بیبازگشت برای رژیم بهدلایل بسیار متقن، یعنی همان لبه پرتگاه سقوط است که اکنون بر روی آن قرار دارد و برای مردم و مقاومت ایران، سکوی پرش و پرواز و همان فرصت تاریخی برای تحقق آرمان ۱۱۲ساله است که به آن اشاره کردیم.
تداوم قیام در بهمن و اسفند
در بهمنماه تعداد اعتراضات ثبتشده به ۵۹۰مورد رسید. موج اعتراضات اقشار و گروههای اجتماعی در اسفندماه و آخرین روزهای سال ۹۶ نیز همچنان ادامه یافت.
۵۹۰ حرکت اعتراضی تنها در بهمن ۹۶
عید ۹۷، آغاز گام دوم قیام
سال ۹۷ اما از همان روز نخست، با تظاهرات خشمگینانه مردم خوزستان(اهواز) کلید خورد. اعتصاب طولانیمدت مردم بانه و دیگر شهرهای کردستان نیز از همان فروردینماه بالا گرفت و اعتراضات دیگر اقشار و گروههای اجتماعی نیز از هر گوشه این سرزمین جوشید و خروشید و موجی بر موج دیگر افزوده شد و گاه بههم پیوست و همچون سیلی بنیانکن جاری شد و رژیم را دچار جنون وحشت کرد.
نه به گرانی؟ یا آری به سرنگونی؟!
آیا اینهمه طغیانی بود علیه گرانی، فساد و سقوط ریال؟! البته که اینها دردی است که کارد را به استخوان مردم رساند، اما کیست که نداند پس از ۳۹سال اسارت در زیر مهمیز فاشیزم مذهبی، گرانی و فقر و انهدام اقتصادی تنها یک زخم از هزاران زخمی است که دشنه جلاد در پیکر و تاروپود این جامعه فرو کرده است. و درست بههمین دلیل است که تظاهرات «نه به گرانی» بهسرعت از یک حرکت اعتراضی صنفی به یک قیام ملی برای سرنگونی فاشیزم مذهبی تبدیل میشود و شعارها درد اصلی را نشانه میگیرد: «مرگ بر دیکتاتور، مرگ برخامنهای-روحانی، اسلامو پله کردن، مردمو ذله کردن، خامنهای حیا کن، مملکتو رها کن، توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه و...
قیام ایران - رسانهها از انقلاب خبر میدهند
روزنامه لوموند(۲ژانویه ۲۰۱۸ -۱۲دی ۱۳۹۶) در گزارش خود پیرامون قیام ایران نوشت: «یک انقلاب واقعی، کلیت نظام ایران را نشانه گرفته است». "استفن دودوآنون" پژوهشگر فرانسوی که بهتازگی از ایران بازگشته دربارۀ ماهیت تحولات و اعتراضهای جاری ایران به لوموند گفت: حکومت اسلامی ایران در برابر تظاهرات اعتراضی که در این کشور ابعاد ملی یافته کاملاً غافلگیر شده است.
به گفته "استفن دودوآنیون" آنچه در ایران امروز میگذرد یک انقلاب بهمعنای حقیقی کلمه است. نویسندۀ فرانسوی یادآور شده که این انقلاب ریشه در اعتراضهای پراکندهای دارد که علیه فقر و فاجعه زیستمحیطی طی سالهای گذشته بهطور دائم در جریان بوده است. "استفن دودوآنیون" سپس تصریح کرد: «رویدادهای جاری ایران یک انقلاب بزرگ ملی است که در بیش از ۴۰شهر این کشور بهطور همزمان جریان دارد و مستقیماً و بهطور رادیکال رأس حکومت اسلامی ایران را نشانه گرفته است». بهگفته پژوهشگر فرانسوی این ویژگی نقطه تمایز انقلاب جاری ایران در قیاس با جنبش سبز است.
قیام دیماه - از نگاه مریم رجوی
مریم رجوی رئیسجمهور شورای ملی مقاومت ایران همزمان با ششمین ماه قیام در سخنان خود در روز ۹تیرماه ۱۳۹۶ در همایش بزرگ ایرانیان در ویلپنت پاریس، گسترش قیام را اینگونه تصویر کرد: «مردم ایران برپایی قیام و یک جنبش اعتراضی را در زیر سرکوب حداکثر، ممکن کردهاند. آنهم با وجود پیکرهای خودکشیشده(!) در زندانهای آخوندها و با وجود دستگیریها و اعدامهای مرعوبکننده روزانه.
کارگران نیشکر هفتتپه خیزش خود را از سرگرفتند. بعد، کارگران فولاد اهواز و بعد کشاورزان اصفهان قیام کردند. نمازگزاران در اصفهان به امامجمعه خامنهای پشت کردند و خروشیدند که: پشت به دشمن، رو به میهن.
استان اصفهان هنوز ملتهب بود که هموطنان عرب ما در خوزستان، مخصوصاً در اهواز قیام کردند. بعد، کردستان بهپاخاست و اعتصاب طولانی مردم بانه همه را به تحسین واداشت. سپس، در نقشهمسیر سرنگونی، نمونه و شاخص جدیدی ظهور کرد: کازرون، شهر قیام و آتش و خون، با زنان شجاعی که همراه با برادرانشان با سنگ، نیروهای تا دندان مسلح دشمن را با همان الگوی «اشرف»، پس زدند.
از اینجا قیام شتاب گرفت؛ اعتصاب رانندگان و کامیونداران زحمتکش در ۲۸۵شهر در ۳۱استان به مدت ۱۲روز ارکان رژیم را لرزاند. معلمان، بازنشستگان، غارتشدهها، کارگران صدها واحد تولیدی هر روز و هر روز برخاستند. از هفته پیش، بازار تهران جرقه زد و قیام در تهران و شهرهای دیگر شعلهور شد. ایران دوباره برخاست؛ با همه فرزندانش، با همه ملیتها و اقوامش».
قیام مردادماه - ارتقاء قیام در گام سوم
از روز اول مرداد ۱۳۹۷ سومین گام قیام ایران باز هم با اعتصاب رانندگان کامیون(برای دومین مرحله) آغاز شد. این اعتصاب بسیار سازماندهیشده و پرقدرت که در همان ۵روز اول در ۱۱۵شهر از ۳۰استان گسترش یافته بود، آثار لرزانندهیی در گردش امور اقتصادی و اجتماعی کشور بر جای گذاشت. دور جدید قیام، در روزهای آغازین خود با قیام بزرگ مردم اصفهان و صنعتگران منطقه شاپور اصفهان، بار دیگر به یک قیام سراسری تبدیل شد و با شعارها و تاکتیکهای خود توانست قیام بزرگ مردم را باز هم یک فاز دیگر ارتقا داده، به پیش ببرد.
پیام مسعود رجوی
مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران در دهمین پیام خود با عنوان «مشت در برابر مشت، حمله در برابر حمله، آتش جواب آتش» خطاب به مردم ایران و قیامآفرینان قهرمان، ضمن درود و تجلیل از خلق بپاخاسته و کارگران، زحمتکشان بیحقوق، کشاورزان تهیدست و کامیونداران جوانمرد و خستگیناپذیر، بازاریان و اصناف غارتشده و زنان پیشتاز و جوانان دلیر شورشی به نکات مهمی پیرامون ویژگیهای این قیام و راز ماندگاری و استمرار آن پرداخته است که از این قرار است:
«این قیامی است تا سرنگونی و پیروزی.
۱- تداوم دارد.
۲- گسترش مییابد.
۳- عمق پیدا میکند.
۴- با مقاومت سازمانیافته پیوند و پشتوانه دارد.
۵- دشمن ضدبشر در برابر آن، هیچ راهحل و برونرفت و برگ برنده ندارد.
اما سؤال این بود که چگونه میتوان شعلههای قیام را به یکدیگر گره زد تا آتشفشانی برانداز و بنیانکن بپا شود؟
پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صدبرابر و شورشگری حداکثر بوده و هست و خواهد بود. آنقدر که از طریق کانونهای شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلاء یابد و سپاه دشمن را در هم بکوبد.
راستی وقتی دیکتاتوری دینی میزند و حمله میکند و آتش میگشاید چه باید کرد؟ مشت در برابر مشت، حمله در برابر حمله، آتش جواب آتش».
ویژگیهای قیام ۹۷، تفاوتها در چیست؟
قیام در دور جدیدش در سال ۹۷ با تفاوتهایی نسبت به قیام دیماه به پیش رفته است. این درست است که وضعیت کنونی استمرار قیام دیماه است. اما این استمرار تکرار نیست، بلکه تکاملی است. چون شرایط اقتصادی-اجتماعی هم که منجر به قیام شده، نسبت به شرایط دیماه گذشته، بسیار حادتر شده که معنی آن خشم و کین متراکمتر مردم است. در نتیجه قیام هم بالغتر و متکاملتر شده کما اینکه از واقعیتهایی همچون مضحکه البته خیانتبار اصلاحطلب، اصولگرا عبور کرده و آن را دقیقاً بهثبت داده است. این معنا را مهرههای خود رژیم هم اذعان میکنند. بدین ترتیب مردم دیگر هیچ امیدی و هیچ توهمی نسبت به هیچیک از باندها و دستجات رژیم ندارند. رژیمیها از این واقعیت با عبارت بیاعتمادی مردم یاد میکنند و اینکه چشم مردم و امیدشان به بیرون نظام است.
از دیگر نشانههای تکامل قیام در دور اخیر، بارز شدن هر چه بیشتر خصلت قیامی و انقلابی قیام است. به این معنی که فرضا اگر در قیام دیماه، یکی ۲روز لازم بود تا شعارها از صنفی به سیاسی بچرخد، این بار هیچ زمان واسطی نیاز نبود و تظاهراتها به سرعت تبدیل به تظاهرات سیاسی و شعارهای ساختارشکنانه شده و قیامکنندگان نیز با یک روحیه تهاجمی با نیروهای سرکوبگر درگیر میشدند، یا در خیابانها سنگربندی میکردند و بهعلت همین خصلت رادیکال و تهاجمی، رژیم نتوانست با بسیج نیرو جلوی آنها را بگیرد.
قیام ایران - واکنش هراسآلود رژیمیها
قیامهای اخیر شهرهای ایران بهویژه آنچه که در خرمشهر و تهران با همین ویژگیهای فوق جریان داشته، اکنون به موضوع اصلی بحث رسانههای رژیم و بحثهای مجلس آنها تبدیل شده و کارگزاران رژیم هر کدام به سبک خود به این اعتراضها اعتراف کرده و مشخصاً بر نقش سازمان مجاهدین خلق و ترس و وحشتی که از این بابت به جان سران و سرکردگان نظام افتاده، اذعان نمودهاند. صحبتهای پاسدار غیبپرور، سرکرده بسیج سپاه پاسداران، در ۱۱تیر ۹۷ نمونهیی از این دست است. او گفت: «دشمن آرایش جنگی به خود گرفته است و ما نیز باید متناسب با این شرایط آرایش بگیریم. کسی که به بهانه مشکلات و فقدان آب در خرمشهر قهرمان، اسلحه بهدست میگیرد، آن را نمیتوان بهعنوان مطالبهگر از موضع حق ارزیابی کرد... مراقب باشیم کوچه و خیایان دست ضدانقلاب و مجاهدین نیفتد».
روزنامه وطن امروز نیز در سرمقاله روز سهشنبه ۱۲تیر ۹۷ خود در همین باره نوشت:
«التهابات سیاسی-امنیتی در کشور بالا گرفته است و روی مطالبات مردمی، برنامهریزیهای گستردهیی برای اغتشاش شده است. سازمان مجاهدین اعتقاد دارد ۲مسأله میتواند سبب ایجاد جنبش علیه نظام شود:
الف- دعوای جناحی داخل حاکمیت
ب- اعتراضات اقتصادی
سازمان از بدو، روی شبکههای اجتماعی سوار است؛ سازمان فعالان سیاسی اپوزیسیون در کف و مردم عادی را تور میکند و آنها به منابع سازمان تبدیل میشوند.
مسعود رجوی از دیماه تاکنون ۵پیام برای این اغتشاشات و درگیریها فرستاده که در این سالها بینظیر است.
نفرات سازمان شهرها را بین خودشان تقسیم کردهاند و در یک فرآیند چند ساله، نخبگان و معترضان کف را در گروههای تلگرامی سازماندهی کردهاند و مثلاً در یک شهر کوچک، بیش از ۵هزار عضو در گروههای مختلف هستند که زمینه هماهنگی درباره مکان و ساعت تجمع را آنجا اعلام میکنند. مجاهدین بهصورت عریان میگویند که برای قیامها برنامهریزی و طراحی دارند».
یا مرگ یا آزادی
پایگاه خبری سان(انگلستان) ۱۷مرداد ۹۷ در مورد گسترش تظاهرات و اعتراضات و شعلهور شدن خیزش مردم در شهرهای ایران با همین عنوان «یا مرگ یا آزادی»نوشت: «ایران در آستانه انقلاب است؛ در حالیکه رژیم به روی تظاهرکنندگان شلیک میکند، تظاهرکنندگان خشمگین در سراسر ایران گسترده شده و مردم شعار مرگ بر دیکتاتور علیه این رژیم سرکوبگر میدهند».
روزنامه المدینه عربستان سعودی(۱۳مرداد ۹۷) هم خاطرنشان میکند: «شهرهای شورشی یکی بعد از دیگری به یکدیگر میپیوندند. فریاد مردم تشنه آزادی رساتر میشود و قیام لحظهبهلحظه در حال گسترش است. هیچ نیرویی قدرتمندتر از جوانان همبسته و متحد نیست».
و بالاخره سایت صدای آمریکا بهنقل از نشریه بریتانیایی دیلی میل مینویسد: «عدنان طباطبایی، پسر صادق طباطبایی، از نزدیکان آیتالله خمینی که رئیس اندیشکده CAPRO در آلمان است، گفته ما شاهد اعتراضات هستیم و اعتراضات ادامه مییابد». این نشریه در ادامه گزارش افزوده است: «عصرپنجشنبه ۱۱مرداد، مردم خشمگین در میدان ونک تهران فریاد «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» سردادند. در ۶ماه گذشته نارضایتی از حکومت ایران افزایش شدیدی داشته و مردم بارها... نارضایتی خود را از مقامات کشور و همچنین فعالان سیاسی اصلاحطلب نشان دادهاند».
آلترناتیو، گفتمان اصلی روز
این روزها نشانههای سرنگونی آنقدر زیاد و واضح است که هر کس(چه در داخل و چه خارج) اندک دستی در معادلات سیاسی داشته باشد، آن را حس میکند. به همین جهت اکنون بحث روی میز، سرنگونی جمهوری اسلامی نیست، بلکه موضوع آلترناتیو این رژیم، گفتمان روز است. و صنعت آلترناتیوسازی پوشالی در خارج کشور هم در همین رابطه در بورس قرار دارد. اما در صحنه واقعی، شاهدیم که رژیم که بهتر و بیشتر از هر کس ناقوس سرنگونی خود را شنیده، با تمام قوا مشغول توطئه برای ضربه زدن و نابود کردن تنها آلترناتیو واقعی خودش یعنی ائتلاف شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق است، تا آنجا که حتی حاضر شد با پذیرش ریسک و دادن کلانقیمت سیاسی، دیپلمات ارشد خود در وین (اسداله اسدی) را مامور بمبگذاری در همایش مقاومت ایران در ویلپنت پاریس کند.
دست و پا زدنهای دیرهنگام
این روزها واکنشها و اخطار و هشدارهای هراسان مهرهها و کارگزاران رژیم از هر دوجناح، تعجبی را برنمیانگیزد. و دست و پازدنهای شاید دیرهنگام آنها برای نجات نظام و برونرفت از بحران سرنگونی گسترش یافته است. در همین رابطه از جمله باید به بیانیهٔ گروهی از بهاصطلاح اصلاحطلبان، از باند فاشیستی و البته منحلشده موسوم به «مجاهدین انقلاب اسلامی» اشاره کرد. آنها که عموماً از بازجوها، سرپاسدارها و اطلاعاتچیهای سالهای اول نظام هستند، برای برونرفت از بحران به تکاپو افتادهاند. آنها در بیانیهٔ خود ضمن اعتراف به فساد و تباهی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی و ارزشی نظام و بارزبودن چشمانداز سرنگونی، راه برونرفت را صرفاً سیاسی دانسته و به تعاطی و اتحاد عمل فراجناحی فراخواندهاند. احمدینژاد، رئیسجمهور سابق رژیم هم با برشمردن فساد و تباهی نهادینه شده در نظام و قوای سهگانه آن به کنار رفتن مقامات و روسای سهقوه و برگزاری انتخابات و... فراخوان میدهد، در حالی که متقابلاً سخنگویانی از هر دو جناح حاکم، خواهان دستگیری و یا اعدام او که بهمثابه استخوانی در گلوی نظام گیر کرده میشوند. از سوی دیگر میرحسین موسوی، «نخستوزیر اسبق در حصر»، در سایت خود «کلمه» بهوضوح سناریوی «سقوط نظام» را بازخوانی میکند. صادق زیباکلام، از ریزشیهای باند اصلاحطلب، روز دوشنبه ۱۵مرداد ۹۷ گفت: «هر جا میرم ازم میپرسند وضعیت به کجا میره؟ سرنوشت نظام چی میشه؟ اصلاً امیدی هست؟ و...».
آری به مصداق همان گفته فرانتس کافکا که در ابتدا اشاره شد، همه چیز گواهی میدهد که ایران به نقطه بازگشتناپذیر تغییر نزدیک شده است. قیام ایران با خصلت مردمی و رادیکالش، با ویژگی استمرار و سراسری بودنش و مهمتر از همه، با فراگیری ملی و اتفاقنظر اقشار مختلف مردم ایران در درون آن و پیوندش با مقاومت سازمانیافته، عزم تحقق سرنگونی کرده و هرگز سر بازایستادن ندارد. رژیم فاسد و تبهکار حاکم نیز که به مدت ۴دهه مردم این سرزمین و خلقهای منطقه را به گروگان گرفته، با اقتصاد از هر نظر فروپاشیده و نداشتن هیچ برگی برای ادامه حیات، جز سرنگونی محتوم بازگشتی ندارد.