بحث آلترناتیو بهمثابه گفتمان اصلی روز همچنان پیش میرود. در بخشهای قبلی، در چارچوب نگرش علمی و با کمک تجربیات عینی، با ویژگیها و شرایط یک آلترناتیو واقعی آشنا شدیم. تجربیاتی که با مرور تاریخ گذشته و قیامهای عمدهای همچون قیام ۱۳۷۸ و قیام ۱۳۸۸ و سرانجام قیام دیماه ۱۳۹۶ به دست آمده، بهخصوص که برخی از آنها از جمله قیام ۱۳۸۸ میرفت تا به نقطه عطف تعیینکننده بالغ شود. حالا نوبت به این رسیده که آلترناتیو مورد نظر و صاحب آن ویژگیها را پیدا کنیم و با آن از نزدیک آشنا شویم. نه حتی فراتر؛ وقت آن است که با وفاداری به بزرگترین اصل بنیادین در این گفتمان، یعنی اصل وحدت و همبستگی نیروها، برای تحقق سرنگونی و رهایی یک خلق ستمدیده، با این آلترناتیو همسو وهم بسته شویم و مسئولانهتر اینکه خود را بخشی از جبهه متحد براندازی بدانیم و وارد اقدام عملی شویم.
اصل وحدت و همبستگی نیروها
هر فرد و جریانی که واقعاً خواهان سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه است، قاعدتاً با ما هم عقیده است که پراتیک براندازی لاجرم تابع اصولی است که باید آن را کشف کرده و به کار انداخت؛ اصولی که اساساً نه به دلبخواه من و شما و نه به دلخواه این یا آن جریان سیاسی است. اما اگر به تکامل وحدت و همبستگی نیروها بیندیشیم، سرانجام باید به ازای آنچه میخواهیم نفی و سرنگون کنیم، چیز دیگر یعنی جایگزین (آلترناتیو) دیگری را باید اثبات و سرپا کنیم. در دیالکتیک سیاسی و اجتماعی هم تز و آنتیتز یعنی اثبات و نفی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. قبلاً به نمونه مشخصی از این باب در انقلاب ۵۷ اشاره کردهایم که مردم میدانستند چه نمیخواهند اما بوضوح روشن نبود که چه میخواهند. اما حالا و این بار پس از ۳۹سال مرارت و رنج و خون، مردم باید بدانند که چه چیز میخواهند. منظور لزوما نام فرد یا شخص نیست، بلکه جایگزینی با هویت مشخص(مطابق همان شاخصهایی که گفتیم) و با برنامه و پلتفرم اعلام شده است. و طبعاً نه انشانویسی و لفاظی.
ویژگیهای آلترناتیو جمهوری اسلامی چیست؟
در بخش چهارم، بهتفصیل به ویژگیهای این آلترناتیو پرداخته بودیم و حالا در ورود به این بخش، صرفاً جهت یادآوری، بار دیگر نگاهی کوتاه و عبوری به سرخط این ویژگیها میکنیم و میگذریم.
گفتیم که آلترناتیو واقعی و شایسته جایگزینی با دیکتاتوری ولایت فقیه، باید دارای ویژگیهای زیرباشد:
- رهبری شناخته شده برآمده از بطن مبارزه با این رژیم که صلاحیتش را اثبات کرده باشد
- برنامهٔ مشخص با شاخص نفی هر گونه دیکتاتوری و نقشهمسیر ایران آباد و دموکراتیک فردا
- فراگیری ملی و دربرگیرنده تنوعات ملی، قومی، عقیدتی و نافی دیکتاتوری شاه و شیخ
- برخوردار از مناسبات دموکراتیک در درون خود
- برخوردار از تشکیلات و ساختار منسجم و استوار
- متکی به نیروهای بالنده و جان بر کف و آمادهٔ فداکاری حداکثر برای سرنگون کردن رژیم
- برخوردار از ریشههای عمیق اجتماعی و تاریخی
- برخوردار از شبکه سازمانیافته در سراسر کشور تا بتواند تحولات نامتعین را به سمت سرنگونی هدایت و کانالیزه کند
- توانایی کسب اطلاعات علنی و غیرعلنی از دشمن تا بتواند طرحهای توطئه دشمن را کشف و افشا و خنثی کند. یکی از طرح و برنامههای دشمن در حال حاضر همین صنعت سخیف آلترناتیو بازی و آلترناتیو سازی است.
- بهلحاظ سیاسی و بهلحاظ اقتصادی مطلقاً مستقل و متکی بر منابع و توانمندیهای خودی باش.
- برخورداری از توانمندی، صلاحیت و ظرفیت اداره کشور پس از سرنگونی
پس حرف این است که بالاخره در اوج وحدت و همبستگی نیروها، خواه و ناخواه باید یک جایگزین سیاسی یا آلترناتیو عرضه کرد که در نقش “جبهه واحد” عمل کند. نکته قابلتوجه اینکه این جایگزین، فقط برای مرحله بعد از سرنگونی رژیم ولایت فقیه نیست، خیر، قبل از آن و ضروریتر از آن، برای خود سرنگونی و در همین مرحله براندازی فاشیزم مذهبی حاکم لازم و اجتنابناپذیر است.
خوب چنین آلترناتیو جامعی با آن ویژگیهای ضروری و مانع راه و رسمها و مسیرهای انحرافی قطعاً یکشبه بهوجود نمیآید و حتماً تاریخچهیی از مبارزه و فداکاری را پشت سرگذاشته و باید که از پیچ و خم های بسیار عبور کرده باشد.
تنها جریان، واجد شرایط رهبری و آلترناتیو
دکتر بهروز پویان، یک کارشناس علوم سیاسی از تهران، در مقاله کارشناسانه خود «نیروهای اجتماعی و آلترناتیو سیاسی در ایران امروز-۱۱مرداد۱۳۹۷» مسأله ویژگیهای آلترناتیو دیکتاتوری ولایت فقیه را واکاوی کرده که بخشهایی از آن را مرور میکنیم.
وی طی یک بررسی موشکافانه حول قیامها و اعتراضات برآمده از شکافهای اجتماعی و بهخصوص قیامها و اعتراضات گسترده دهههای اخیر مثل تظاهرات مردم مشهد، اراک، خرمآباد و اسلامشهر و قیام ۱۸تیر ۷۸ تهران و قیام گسترده سال ۸۸ در تهران و چند شهر بزرگ و نهایتاً مقایسه آنها با قیام دیماه ۹۶ چنین نتیجه میگیرد:
«هیچگاه خیزش و قیام مردم با طرح شعارهای سیاسی که اصل و کلیت رژیم را هدف قرار گرفته باشد به گستردگی و عمق و تداوم قیام دیماه ۹۶ شکل نگرفته بود. حضور افراد از زن و مرد، ردههای مختلف سنی، ترکیب قومی گوناگون و مذاهب مختلف و نیز از صنوف و مشاغل متفاوت... و البته طرح شعارهایی یکسان در همه خیزشها، نشان از یک رویداد تازه و بدیع دارد که از فعالشدن همزمان و متراکم چندین شکاف اجتماعی حکایت میکند».
این کارشناس در یک استدلال کارشناسانه، عطف به قیامها از سویی و موقعیت تضعیف شده رژیم از سوی دیگر، وجود وضعیت انقلابی را نتیجه میگیرد مضاف بر اینکه رژیم نه میخواهد و نه میتواند این مطالبات انباشتشده را پاسخ گوید. از اینرو از همان ابتدا دست به سرکوب و اعمال خشونت گسترده و بیمرز میزند.
اما چه عاملی موجب شد تا طرح شعارها با وجود نیروهای برآمده از شکافهای اجتماعی مختلف در قالبی یکسان و در جهت مخالفت با کلیت رژیم حاکم سازماندهی شود؟ مقاله «نیروهای اجتماعی و آلترناتیو سیاسی در ایران امروز» پاسخ به این سؤال را با استناد به مقالهیی در روزنامه حکومتی «وطن امروز» تشریح کرده است: «نویسنده این مقاله معتقد است که طرح شعارهای یکسان نمیتواند خودبهخودی باشد. ضمن اینکه این شعارها عموماًً کلیت نظام را نشانه گرفته بود. نویسنده نتیجه میگیرد که تنها یک امکان وجود دارد و آن حضور سازمان مجاهدین خلق در میدان و جهتدهی و سازماندهی اعتراضات بوده است. این همان چیزی است که ابتدا خامنهای بلافاصله پس از قیام دیماه به آن اذعان کرد و پس از آن بسیاری از عناصر حکومت در ردههای مختلف به آن پرداختند. از اینرو یک سازمان انقلابی رهبریکننده... (نیاز است تا) با بهرهگیری از فرصت، به سرعت یک قیام اعتراضی را بهسمت اقدام انقلابی هدایت میکند و اساساً حضور چنین تشکیلاتی است که شرط کافی برای بروز انقلاب بهشمار میرود و سرنگونی را در چشمانداز قرار میدهد.
کارشناس فوق در نتیجهگیری نهایی مینویسد: «در حال حاضر بهرغم طرح ادعاهای آلترناتیو بودن از سوی عدهیی که فاقد هر گونه ویژگی لازم برای سازماندهی و هدایت انقلابی هستند، تنها سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است که بهلحاظ علمی واجد ویژگی رهبری انقلاب است. یکی از شاخصهایی که برای سازمان انقلابی برشمردیم، پیوند آن با نیروهای اجتماعی و نمایندگی منافع این نیروها بود... اگر لیست بلند جانباختگان این سازمان را که مرزهای سنی، جنسی، قومی، مذهبی و طبقاتی را درنوردیده کنار بگذاریم، در میان اعضا و هوادارن کنونی، افرادی را از میان شاخصهای مختلف ذکر شده میبینیم. علاوه بر این ترکیب شورای ملی مقاومت که ائتلافی میان گرایشهای سیاسی مختلف است نشان از این دارد که این آلترناتیو منافع گروهها و نیروهای مختلف اجتماعی را نمایندگی میکند...».
راستش ما و برخی دیگر از تحلیلگران در باب یافتن آلترناتیو واقعی و واجد شرایط، بسیار گشتهایم، صادقانه؛ ای کاش نامزدهای متعددی مییافتیم، حتی ۲نامزد و از آن میان انتخاب اصلح را انجام میدادیم. اما آنچه در تاریخ ۴۰ساله استبداد مذهبی توانسته در عادلانهترین و در عین حال خونینترین رویارویی، دشمن را در سمت وسوی سرنگونی تضعیف و خود را تثبیت نموده و ارتقا یابد، یک جریان سیاسی بیشتر نیست؛ شورای ملی مقاومت ایران. یک ائتلاف پایدار سیاسی که در حال حاضر دربرگیرنده ۵سازمان و بیش از ۵۰۰شخصیت مترقی، انقلابی و دموکرات است. سازمان مجاهدین خلق ایران با تاریخچهیی ۵۳ساله که با ۲رژیم شاه و شیخ در نبرد بوده با بیلانی از ۱۲۰هزار شهید، وبا بال نظامی آزمایش دادهیی همچون ارتش آزادیبخش ملی ایران با یکصد عملیات موفق علیه نیروهای جنگ و سرکوب رژیم ولایت فقیه و بالاخره نیروی بالنده و نوین در صحنه «کانونهای شورشی» که امروزه به کابوس ملاها تبدیل شدهاند.
مجاهدین خلق و شاخصهای آلترناتیزاسیون
مسعود رجوی در این باره بر نکات مهمی انگشت میگذارد: «اگر مجاهدین در چارچوب یک شورای ملی مقاومت بهمثابه جانشین سیاسی جدی و واقعی، در چارچوب یک دولت موقت، با تکیه به دریای خون شهیدان، با تکیه به پایگاه اجتماعی وسیع با تعهدات و مسئولیتهای عینی و الزامآورشان ـ که به کلی با تعهدات ذهنی جریانها یا خردهجریانهای صرفاَ روشنفکری متفاوت است ـ نبودند... اگر همین مجاهدین، با این امتیازات و ویژگیهایشان و با همه نظارتهای مستمر و دستهجمعیشان برای حفظ اصول و... که هر چه هم سطح مسئول بالاتر میرود، این نظارت مسلماً بیشتر میشود... اگر در چنین موقعیتی نبودند و به یک ساخت آبدیده و استوار تشکیلاتی متکی و پشتگرم نبودند، معلوم است که وارد معادلات گوناگون و پیچیده بینالمللی نمیشدند، معادلاتی که به هیچوجه یک فرد تنها یا یک گروه کوچک نمیتواند واردش بشود... چون بهنحوی از انحاء در لابلای این پیچ و خمها و تضادهای مختلفش تحلیل میرود. پس بحث فرد یا یک گروه کوچک یا حتی یک سازمان نیست، بحث یک جانشین است، بحث یک دولت موقت است. از قدیم هم گفتهاند هر کسی باید لقمه را به اندازه دهانش بردارد و پا را هم از گلیم خودش درازتر نکند والا در ورای صلاحیت داخلیاش، در ورای صلاحیت و اعتبار بینالمللیاش و در ورای اعتبار واقعی و عملیاش، با تضادها و مشکلاتی برخورد میکند که قدرت مواجهه و حل کردنشان را ندارد، بالنتیجه در عرصه بینالمللی مقهور جاذبههای انحرافی میشود و رک و روشن در این مسیر به درجات مختلف تحلیل میرود در مدار جاذبه قوای بزرگتر قرار میگیرد».
پیام مسعود رجوی به مناسبت ۲۲بهمن ۱۳۶۵
خانه صاحب دارد
مسعود رجوی در بخش دیگری از همین پیام افزود: «آخر حالا که زمان شاه نیست، در اواخر دوران شاه که فضا باز شد و مردم بیرون ریختند ما با خلأ جدی یک نیروی انقلابی و رهبری انقلابی مواجه بودیم، چطور؟! مجاهدین را سر بریده بودند؛ این جریان خائنانه اپورتونیستی آن روز هم به اسم مارکسیسم لنینیسم مجاهدین را متلاشی کرده بود و جدیترین آلترناتیو موجود یا آلترناتیو محتمل را از بین برده بود، در حالی که شرایط پخته و آماده شده بود و بهقول پدر طالقانی خون همین مجاهدین و بنیانگذارانشان راه جهاد عموم مردم را باز کرده بود. اما وقتی که راه باز شده بود، صاحبعلهها در صحنه نبودند، پس رجالهها و آخوندها، همانهایی که تا روز آخر دست در دست شاه داشتند؛ آیتالله صدوقی و بهشتی و امثالهم... اینها در این قضیه آمدند بالا، خون را دیگران داده بودند، دزد به قافله انقلاب زد، پس باز باید نسل دیگری و خلقی قربانی میشد، اما الآن که اینطوری نیست، الآن خانه صاحب دارد، سازمان متشکل انقلابی مشروعی شناختهشده در سطح داخلی و بینالمللی وجود دارد. اصولاً اگر یک جنبش نتواند آلترناتیوی از خود معرفی کند به این معنی است که:
اولا - این جنبش هنوز بهعنوان یک طرف جدی و قابل اعتماد به نقطه رهبریکننده جنبش نرسیده است.
ثانیا - میتوان این جنبش را در هر تحولی دور زد و در نتیجه کل جنبش را از دور خارج کرد.
در کشور ما بهدلیل دروغگوییها و اتهامات و فریبکاریهایی که رژیم انجام میدهد، در ۴دهه گذشته بیشترین تلاش رژیم این بود که نگذارد مردم ایران، مطلع شوند که این رژیم جایگزین معتبر و توانمندی به نام شورای ملی مقاومت ایران دارد»[۱].
این آلترناتیو بایستی از اعتبار و شناختهشدگی بینالمللی برخوردار باشد. این جنبه نیز در هر گردهمایی سالانه و هر سال نمایانتر و درخشانتر از سال قبل با گرد آمدن صدها تن از پارلمانترها و برجستهترین شخصیتهای سیاسی و حقوقی و مدافع آزادی از دهها کشور جهان در معرض دید تمام دنیا قرار میگیرد و شگفتی همگان را برمیانگیزد.
با در نظر گرفتن این ویژگیها، از میان آلترناتیوهای ادعایی حتی یکی را نمیتوان یافت که از یکی از این ویژگیها برخوردار باشد. در حالی که همه این ویژگیها در متکاملترین شکل آن در شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران موجود است و بسیاری از آنها را میتوان به عینه در برگزاری همایش سالانه و کم و کیف بیمانند آن مشاهده کرد.
آری، گردهمایی بزرگ سالانه ایرانیان (کهکشان) از یکسو تبلور مقاومت مردم اسیر اما سرفراز و بپاخاسته ایران است و از سوی دیگر سیمای تنها آلترناتیو دموکراتیک بالفعل ایران را به نمایش میگذارد. بیجهت نیست که در عنوان گردهمایی امسال(سال ۱۳۹۷)، کهکشان قیام، علاوه بر عبارت ثابت آزادی ایران، کلمه آلترناتیو نیز نقش بسته است.
مریم رجوی در گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس - تیر ۱۳۹۷
طبل توخالی مدعیان واپسگرا
بهروز پویان در ادامهٔ همان مقاله فوق که بخشهایی از آن در بالا آمد،مینویسد: «در مقابل، چند نفری که با رویکردی واپسگرایانه بر طبل بازگشت سلطنت و خاندان شاهی و مناسبات سلطنتی میکوبند، نه تعارضی اساسی با نظام ارزشی رژیم جمهوری اسلامی دارند، نه ارزشهای نیروهای اجتماعی امروز ایران را نمایندگی میکنند. توضیح آنکه از ویژگیهای بارز دستگاه ارزشی نظام شاهی، انحصارطلبی بر پایه ساختار الیگارشی است که خود مولد تبعیضهای جنسی، قومی، طبقاتی و سیاسی است. صرفنظر از پوسته مذهبی ولایت فقیه، انحصارطلبی که یکی از ویژگیهای اصلی این رژیم است با الیگارشی سلطنتی کاملاً منطبق است. در واقع هر دو رژیم دارای ساختاری الیگارشیک هستند، تنها تفاوت در گروهی است که انحصار منابع قدرت و ثروت را در دست دارند. از اینرو کسانی که امروز در قالب نیروهای اجتماعی علیه نظام ارزشی موجود و ساختار انحصارطلبانه آن میشورند، بالقوه و حتی بالفعل بدنهٔ آلترناتیوی هستند که ارزشهایی سراپا متضاد با ارزشهای رژیم کنونی و مابهازای سلطنتی آن دارند...».
این حقیقت که شورای ملی مقاومت ایران تنها آلترناتیو حقیقی این رژیم است یک مقوله ذهنی نیست بلکه امری مسبوق به سابقه و اثبات شده است. از روز ۳۰خرداد ۱۳۶۰(۲۰ژوئن ۱۹۸۱) که خمینی همه پردهها را کنار زد و بهطور تمامعیار به سرکوب مجاهدین و نیروهای مترقی فرمان داد، همین آلترناتیو را نشانه گرفته بود و گفت «اینها میخواستند به حاکمیت برسند». یک ماه بعد از این موضع علنی خمینی بود که شورای ملی مقاومت توسط مسعود رجوی بهعنوان آلترناتیو سیاسی رژیم تأسیس و اعلام شد که سوابق آن تماماً موجود است.
به هرحال شورای ملی مقاومت دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران است، شورای ملی مقاومت جریانی است که علاوه بر مجاهدین از سایر سازمانهای مبارز میهن ما و همینطور شخصیتهای برجسته سیاسی و فرهنگی و آکادمیک کشور ما در آن حضور دارند و طی نزدیک به ۴دهه، بهخوبی صلاحیت و حقانیت خودش و جدی بودن خودش را در صحنه بینالمللی به اثبات رسانده است.
ما شاهدیم که یک حمایت گسترده در دو سوی آتلانتیک از این آلترناتیو بهعمل آمده که امسال (تیرماه ۹۷) در گردهمایی بزرگ ایرانیان در ویلپنت پاریس شاهد آن بودیم و البته باید افزود که وقتی بیش از یکصد هزار نفر از ایرانیان و حامیان این مقاومت در پاریس گرد آمدند، با حضورشان و با یک اجماع نشان دادند که آلترناتیو کیست و کجاست.
خیلی افراد یا جریانهای مدعی بودند و بعضاً هستند که دعوی رهبری و آلترنانیو شدن داشته یا دارند اما جدی نبودند و اساساً در کارنامهشان چیزی جز یک سری شعر و شعار نبوده و نیست و آنجایی که پای قیمت دادن به میان آمده، آنجایی که پای ارائه برنامه مشخص به میان آمده چنتهشان بسیار بسیار خالی بوده است. و شگفت نه استراتژی و تاکتیکی و نه دستی و نیرویی و نثار و فدایی برای سرنگونی و نه پلتفرم واقع گرایانهیی برای ایران آینده با دردها و معضلات درهم تنیدهاش. در همین زمینه مریم رجوی در سخنرانی ۹تیرماه۱۳۹۷درولپنت به گونهیی شیوا و اتمام حجتی گویا سخنانی ایراد کرد که مروری به سرخطهای آن راهگشاست. پرزیدنت شورای ملی مقاوت گفت:
فرازهایی از سخنان مریم رجوی
«صنعت آلترناتیوسازی مجازی و مونتاژ در بازار سیاست البته با کپیچسبان، این روزها رونق یافته است، که این هم از علائم دوران پایانی رژیم است. اما مسأله این است که چگونه میخواهند این رژیم را زمین بزنند؟ بهخصوص که رود سرخ خون شهیدان بهطور تاریخی نه جایی برای سبز شدن ارتجاع آخوندی باقی گذاشته نه برای ارتجاع سلطنتی. حال اگر:
بدون تشکیلات و سازمان رهبریکننده، بدون عبور از کورههای گدازان سنجش و آزمایش، و بدون پرداخت قیمت و فدا و مجاهدت، میتوان بهکار این رژیم پایان داد، ما میگوییم: بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون سابقه و پشتوانه جنگیدن با دو رژیم، بدون مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی، بدون مقاومت سراسری و کهکشان شهیدانش و بدون در افتادن با اصل ولایت فقیه و اصلاحطلبان قلابی، میتوان حاکمیت مردم را جایگزین کرد، بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون مقابله با خمینی بر سر جنگ ضدمیهنی و گِلگرفتن تنور جنگ و شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، بدون تحمیل آتشبس با یکصد رشته عملیات ارتش آزادیبخش ملی، و فتح مهران و پیشروی تا دروازه کرمانشاه، و بدون افشای جهانی برنامهها و تأسیسات اتمی، موشکی، شیمیایی و میکروبی رژیم آخوندی، میتوان آخوندها را بهزیر کشید، بله درنگ نکنید.
اگر بدون افشای جهانی نقض حقوقبشر و جنایتهای رژیم در ۶۴قطعنامه ملل متحد و بدون جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتلعام شده در سال ۶۷، بدون کارزار اشرفنشانها در چهارگوشه جهان و پایفشردن بر حقوق ملت ایران به مدت ۴دهه، بدون برنامه و طرحهای مشخص شورای ملی مقاومت و دولت موقت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران و سرانجام، بدون رهبری آزموده و مشخص که ۵دهه این مبارزه سهمگین را پیش برده، اگر بدون اینها میتوان این راه ۵۰ساله را یکشبه طی کرد و صرفاً با رویای حمایت خارجی در ایران تغییر واقعی ایجاد کرد، بفرمایید این گوی و این میدان.
اما بگذارید بگویم که این خواب و خیال فقط با الگوی اشغال کشور عراق، یعنی با لشکرکشی خارجی متصور است، که نتیجه آن هم از قبل معلوم است.
در این ۴۰سال، مدعیانی که اهل قیمت دادن نبودند، همه، شانس خود را آزمودند. ولی واقعیتها و تجربهها، نشان داده که این رژیم تاریک و سیاه، نه استحاله و اصلاح میشود، نه «سبز» و «مخملی».
سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت میخواهد. صداقت و فدا میخواهد. سازمان و تشکیلات و جایگزین مستحکم سیاسی میخواهد. کانون شورشی میخواهد و ارتش آزادی.
در عینحال، چنانکه مسعود رجوی در جمعبندی قیام دیماه گفته است: «ما رقیب کسی برای رسیدن به قدرت نیستیم. و قطعاً کسی هم رقیب مجاهدین در مسیر صدق و فدا و پرداخت کردن نیست».
مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس ۱۳۹۷
و راستی در این ۴دهه پرچمدار دفاع از حقوق پایهیی مردم ایران در صحنه بینالمللی چه کسی بوده؟ مگر شهید مقاومت و حقوق بشر دکتر کاظم رجوی نگفت که ما تاریخ حقوقبشر را در ایران با خون خودمان مینویسیم و این نمایندگان همین مقاومت و همین شورا و مجاهدین بودند که در عرصه ملل متحد در شوراهای اروپا در پارلمان اروپا در کنگره آمریکا در پارلمان انگلیس تمام مجامع بینالمللی در سراسر جهان جنایاتی راکه این رژیم ضدبشری سی و نه سال است علیه مردم ایران مرتکب میشود، افشا کردند. اینکه میبینیم امروز ملل متحد شصتوچهارمین قطعنامه خودش ر ا علیه نقض حقوقبشر در ایران به تصویب رساند و میبینیم در کارزار خونخواهی ۳۰هزار شهیدان قتلعام سال ۶۷ مورد اشاره و تأکید نماینده دبیرکل در زمینه حقوقبشر در ایران و همینطور دبیرکل قرار میگیرد، ناشی از همین فعالیتهاست. شما نشان بدهید چه کسی در این ۳۹سال پا پیش گذاشته و تلاش کرده، فعالیت کرده، آکسیون گذاشته، مقاله نوشته، کنفرانس گذاشته در گرما و سرما تحصن کرده و همین چیزهایی که همین روزها در اروپا و سایر نقاط شاهدش هستیم.
در زمینه اتمی چه کسی برنامه ضدمیهنی و مخرب تسلیحات اتمی رژیم و کشتار جمعی رژیم رو افشا کرده، مگر جز این مقاومت بوده که در سال ۱۳۸۱ با افشای ۲سایت نظنز و اراک جهان را نسبت به تهدید این رژیم آگاه کرد و بعد از آن افشاگری بود که ملل متحد درگیر شد و سلسهای از تحریمها علیه این رژیم منحوس اعمال شد و بازرسان بینالمللی برای تحقیقات روی برنامهٔ مخفی تسلیحاتی رژیم به ایران آمدند. مگر غیر از این مقاومت بوده که از توطئههای تروریستی این رژیم در سراسر جهان؛ در لبنان، در عراق، در یمن و در سوریه در آرژانیتن، در فرانسه، سویس و همه جاها پرده برداشته است...
درباره شورای ملی مقاومت ایران
شورای ملی مقاومت ایران دیرپاترین ائتلاف سیاسی و موفقترین آزمون اتحاد عمل جمعی و پلورالیستی در تاریخ معاصر ایران است. یک ماه بعد از ۳۰خرداد(۳۰تیر ۱۳۶۰) که خمینی موج اعدامهای دستهجمعی را به راه انداخت و مبارزه مسلحانه را به مردم ما تحمیل کرد، شورای ملی مقاومت ایران توسط مسعود رجوی، بهعنوان آلترناتیو رژیم ولایت فقیه در تهران تأسیس و اعلام شد. در اساس علت اینکه خمینی در تظاهرات مسالمتآمیز ۳۰خرداد (۲۰ژوئن سال ۱۹۸۱) مجاهدین و هواداران آن را به رگبار گلوله بست این بود که تشخیص داد مجاهدین بهمثابه آلترناتیو سیاسی قدرتمند و مردمی و با فعالیت گسترده سیاسی در حال جارو کردن رژیمش هستند. روز ۷مرداد ۱۳۶۰ رهبر مقاومت مسعود رجوی به همراه رئیسجمهور برکنارشده خمینی، با یک هواپیمای نظامی از پایگاه یکم شکاری در فرودگاه مهرآباد به پاریس پرواز کرد. عزیمت پرریسک و خطر آقای رجوی با آن ترتیب نیز برای حفظ و معرفی همین آلترناتیو بود و به این ترتیب آلترناتیو در بالاترین سطح ملی و بینالمللی معرفی شد. شورای ملی مقاومت ایران دربرگیرنده همه نیروهای دمکراتی است که با دیکتاتوریهای شیخ و شاه مخالف بوده و خواستار سرنگونی رژیم آخوندی و استقرار دموکراسی در ایران میباشند. در مهرماه سال ۱۳۶۰ برنامه شورای ملی مقاومت توسط مسعود رجوی اعلام شد. سپس در یک رشته اجلاسهای فشرده، اساسنامه شورا و برنامه دولت موقت و وظایف مبرم آن و همچنین آییننامه داخلی شورا، به تصویب نمایندگان سازمانها و جریانهای سیاسی تشکیل دهنده شورا رسید.
شورای ملی مقاومت ایران، بیش از ۵۲۰عضو دارد که بیش از نیمی از آنان را زنان تشکیل میدهند.این شورا دربرگیرنده تمامی ملیتها و اقوام و مذاهب ایرانزمین است و اعضای شورا از میان آنان برخاستهاند. این شورا مانند یک پارلمان در تبعید عمل میکند. بر اساس مصوبه شورا، دولت موقت حداکثر ۶ماه پس از سرنگونی، انتخابات ”مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی” را برگزار میکند. پس از تشکیل مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی و بهعهده گرفتن هدایت امور کشور، شورای ملی مقاومت و دولت موقت استعفا میدهند و مجلس مؤسسان وظیفه تدوین قانون اساسی و متعاقباً تعیین جمهوری جدید بر اساس آراء عمومی را دنبال خواهد کرد. همچنین مسئولیت قانونگذاری تا قبل از تصویب قانون اساسی جدید به عهده مجلس مؤسسان است.
شورای ملی مقاومت در سال ۱۳۷۲ بهاتفاق آراء مریم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، برگزید. شورای ملی مقاومت همچنین ۲۵کمیسیون دارد که هر کدام، جزیی از دولت سایه میباشند که ظرفیت و توان اداره وزارتخانههای مختلف در ۶ماه دوران انتقال را دارا میباشند. کمیسیونهایی مانند آموزش و پرورش، زنان، خارجه و...
شورای ملی مقاومت، برای پاسخگویی به مهمترین مشکلات و معضلات جامعه ایران، طرحهایی تصویب کرده است. این طرحها ضمن اینکه برنامه شورای ملی مقاومت است، چشماندازی برای آینده ایران هم میباشد. طرحهای مهم عبارتند از: طرح صلح شورای ملی مقاومت / طرح خودمختاری کردستان ایران / طرح رابطه دولت با دین و مذهب / طرح آزادیها و حقوق زنان.
هم اکنون شورای ملی مقاومت، نمایندگان قشرهای وسیعی از مردم ایران با گرایشها و اندیشهها و پیروان ادیان و مذاهب مختلف و همچنین کسانی که به هیچ مذهبی معتقد نیستند را در خود جمع کرده است. اعضای شورا از جمله شامل مبارزان، هنرمندان و نویسندگان، پزشکان، تجار و بازاریان، استادان دانشگاه، نظامیان، ورزشکاران، سیاستمداران، کارشناسان، صاحبان صنایع میباشند. شورای ملی مقاومت در هر شرایطی آمادهٔ به عهده گرفتن مسئولیتهای دوران انتقال میباشد. طی این سالیان، خامنهای و نیروهای سرکوبگرش از هیچ توطئهیی برای نابود کردن مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک و شیطانسازی علیه آن فروگذار نکردهاند.در حال حاضر نیز خامنهای و رژیم فرتوتش کانونهای شورشی و شمشیر آن را بر بالای سر خود احساس میکنند. به همین دلیل است که به سرکوب شدیدتر و تهدید به اعدامهای هر چه بیشتر توسط رئیس قوه قضاییهاش روی آورده است. ولی این آلترناتیو همچنان در صحنه سیاسی به پیش میرود و هر روز از استقبال داخلی و بینالمللی بیشتری برخوردار میشود... شورای ملی مقاومت در آمریکا و عمده کشورهای اروپا نماینده و دفتر نمایندگی دارد.
طرح جبهه همبستگی ملی
در ۱۳آبان سال ۱۳۸۱، مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت «جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی» را اعلام کرد. در چارچوب این جبهه، شورا آمادگی خودش را برای همکاری با دیگر نیروهای سیاسی اپوزیسیون اعلام کرد. در اطلاعیهٔ مسئول شورای ملی مقاومت ایران، پس از مقدمهیی از جمله آمده است: «بهمنظور اتحاد عمل نیروها و جریانهای سیاسی که خواهان همکاری و همراهی مبارزاتی هستند، اما به هر دلیل نمیخواهند یا نمیتوانند مانند اعضاء و پشتیبانان متعهد شورا یا اعضا و هواداران متعهد سازمانهای عضو شورا، التزام به برنامه شورا و دولت موقت و طرحها و دیگر مصوبات شورا را پذیرا شوند، شورای ملی مقاومت طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی را تصویب کرد و آن را به همه نیروها و جریانهای سیاسی آزادیخواه و استقلالطلب ایران پیشنهاد نمود. این پیشنهاد، ظرفیت همبستگی، عزم همکاری و توان همراهی همه ما را به آزمایش میکشد». مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت، جبهه همبستگی ملی را مظهر ایستادگی و شیدایی همهٔ اجزای ملت بزرگ ایران برای رهایی از ستم آخوندی خوانده و تأکید کرد این همبستگی فراتر از هر گونه منافع گروهی و سیاسی، عمیقترین آرمانهای آزادیخواهانهٔ عموم مردم ایران از هر مسلک و مرام و مذهب و قومیت را منعکس میکند و عزم جزم آنان را برای سرنگونی رژیم ضدانسانی و ضدایرانی خمینی تجسم میبخشد.
مسئول شورای ملی مقاومت در ۱۳آبان ۸۱، در ماده دوم و سوم «طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی» اعلام کردکه:
«۲- جبهه همبستگی ملی، نیروهای جمهوری خواهی را که با التزام به نفی کامل نظام ولایت فقیه و همه جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند، در بر میگیرد. جبهه همبستگی ملی تبلیغ به سود حاکمیت آخوندی و هر یک از جناحهای آن و مذاکره و برقرار کردن رابطه با آنها را خط قرمز پیکار آزادیخواهانه و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی میشناسد و آنرا محک تشخیص دوست و دشمن و معیار تنظیم رابطه با کلیه افراد و جریانهای سیاسی میداند.
۳- داوطلبان عضویت در جبهه، التزام خود را به ماده ۲این طرح اعلان میکنند…»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس ها:
۱-پیام ۲۲بهمن ۱۳۶۵ مسعود رجوی