نیروهای سرکوب رژیم در شهرداری تهران از اویل تیرماه طرح جمعآوری دستفروشان را به اجرا درآوردهاند.
بهانه شهرداری برای این طرح سرکوبگرانه «برقراری امنیت و انضباط اجتماعی»، جلوگیری از سدمعبر مردم توسط «بساطگستران» است.
برای سرکوب آنها شهرداری اضافه بر بکارگیری نیروی سرکوبگر «شهربان» وابسته به خودش، از نیروی انتظامی هم کمک گرفته است.
در جریان اجرای طرح سرکوبگرانه بین دستفروشان با نیروهای سرکوبگر درگیریهای متعدد رخ داد و مشخصاً ضرب و شتم دستفروشان توسط این نیروها وجود داشته است.
از جمله این موارد:
- درگیری دستفروشان در فلکه دوم صادقیه با مزدوران نیروی انتظامی
-درگیری بین دستفروشان و مأموران سدمعبر شهرداری رشت
- تخریب و غارت دکههای دستفروشان با لودر توسط مأموران شهرداری در پیرانشهر
- درگیری مأموران شهرداری یزد با دستفروشان منطقه دهنو در یزد که در جریان آن ۲مأمور سرکوبگر توسط دستفروشان گوشمالی داده شدند
- ضرب و شتم گسترده دستفروشان در تبریر و برخود وحشیانه مأموران با آنها
فشار حاکمیت آخوندی به آنها در حالی است که فقر و بیکاری ۲عامل اصلی روی آوردن عدهای از مردم محروم به دستفروشی است.
دستفروشی معلول وضعیت وخیم اقتصادی مردم، رکود سنگین اقتصادی، تعطیلی کارخانهها، اخراج گسترده کارگران و چپاول ثروتهای مردم ایران توسط سردمداران و مهرههای نظام آخوندی است.
این شغل معلول اقتصاد رانتی و فساد نهادینه شده است که سردمداران و مهرههای حکومتی با چپاول و غارت اموال اکثریت مردم را به خاک سیاه فقر نشاندهاند.
گسترش کار دستفروشی در میان مردم فقیر طوری است که بهگفته امیر فتاحیان، یکی از مقامات شهرداری تهران، طی ۳ساله اخیر آمار دستفروشان تهران افزایش ۲برابری داشته است.(خبرگزاری فارس ۲۷بهمن ۹۸)
بهگفته نعمت احدی، یکی از حقوقدانان حکومتی طبق برخی آمار دستفروشی ۵۹درصد افزایش پیدا کرده است.(خبرگزاری ایلنا ۲۶مهر ۹۷)
افراد شاغلی هم که دخلشان به خرجشان نمیرسد این کار را بهعنوان شغل دوم و سوم انتخاب کنند تا بتوانند هزینه زندگیشان را تأمین کنند.
در زمینه وضعیت زندگی دستفروشان روزنامه حکومتی رسالت مینویسد: «کسی که دستفروشی میکند قطعاً در زندگیاش گره و مشکلی وجود دارد که تن به این کار سخت و فرسایشی میدهد. وگرنه چه کسی حاضر است ۱۲-۱۳ساعت در سختترین شرایط محیطی، دستفروشی کند و ماهیانه بهطور متوسط یکونیم میلیون تومان دستش را بگیرد؟ بلاشک غم نان و چرخ پنچر زندگی است که آدمها را ناچار به کارهای سخت این چنینی میکند. در روی زمین نبود شغلهایی با ثبات کاری و حقوق مناسب و همچنین رفتارهای استثمارگونه کارفرمایان در قبال زنها خیلی از آنان را به سمت این شغل در زیرزمین سوق میدهد».(رسالت ۴مهر ۹۸)
این قشر زحمتکش بخشی از ارتش عظیم بیکاران و گرسنگان هستند.
دانشآموزان ترکتحصیل کرده، کودکان کار، فارغالتحصیلان بیکار، زنان سرپرست خانوار، کارمندانی که برای تأمین معیشت زندگی خود دستفروشی را بهعنوان شغل دوم انتخاب کرده و اقشار دیگری از مردم فقیر بهناگزیر به دستفروشی روی آوردهاند.
آنها در میان ازدحام مردم در پیادهروها و متروها و در شرایط سخت و طاقتفرسا در سرمای زمستان و گرمای تابستان، ناگزیرند همه روزه ساعات طولانی که گاه به ۱۷ساعت در روز میرسد کار کنند، و در عین حال توهین، تحقیر و زورگویی مأموران سرکوب حکومتی را هم تحمل کنند.
فارغالتحصیلان بیکار نیز مجبورند به دستفروشی روی بیاورند. احمد بیگدلی، عضو مجلس ارتجاع، در رابطه با علت روی آوردن فارغالتحصیلان بیکار به دستفروشی میگوید: «برخی از دستفروشان تحصیلات دانشگاهی دارند و بهدلیل بیکاری و از سر اجبار به این شغل کاذب روی آوردهاند و برخی دیگر کارمندانی هستند که بهدلیل مشکلات اقتصادی دستفروشی را بهعنوان شغل دوم انتخاب کردهاند».(خبرگزاری مجلس ۲۷بهمن ۹۸)
درآمد اغلب آنها بسیار ناچیز و حتی یکچهارم خط فقر هم نیست، با این وجود چارهای ندارند و مجبورند به این حداقل برای نان شبشان بسازند.
تعداد زنان دستفروش بهمراتب بیشتر از مردان است و آنها بیش از مردان مورد سرکوب، توهین و تحقیر مأموران حکومتی قرار میگیرند.
این وضعیت در حالی است که دستفروشان که مورد سرکوب مأموران حکومتی قرار میگیرند در این نظام فاسد مورد اخاذی عوامل رژیم هم قرار میگیرند چرا که آنها برای پهن کردن بساط خود در پیاده روها باید پول پرداخت کنند.
رسانههای حکومتی گزارشاتی در مورد قطعهبندی معابر خیابانهای تهران و اجاره پیادهرو توسط دستفروشان منتشر کردهاند.
بر اساس این گزارشات هر موزاییک ۵۰هزار تومان به آنها اجاره داده میشود، هر یک از آنها برای پهن کردن بساط به حداقل ۴موزاییک نیاز دارد. با این توصیف یک دستفروش برای اجاره هر بساط با چهار موزاییک، روزانه ۲۰۰هزار تومان باید بپردازد.(روزنامه حکومتی ایران ۲۰تیر ۹۸)
واقعیت این است که این قشر محروم هم مانند همه اقشار هم توسط رژیم سرکوب میشود و هم مورد غارت و اخاذی قرار میگیرد.
ناگفته نماند که در نظام آخوندی کشتار دستفروشها توسط مأموران شهرداری با پشتیبانی نیروی انتظامی که تنها و تنها مختص دیکتاتوری نظامی پلیسی حاکم بر ایران است نیز صورت میگیرد از جمله:
- روز ۲۲مرداد ۹۶ گزارشی در رسانههای حکومتی منتشر شد مبنی بر اینکه یک دستفروش معترض به نام مظفر عباسی در درگیری با مأموران سدمعبر شهرداری رژیم در قم، کشته شد.
- ۲۲مرداد ۹۶ علی چراغی در تهران توسط مأموران شهرداری کشته شد.
- مهرماه ۹۷ مصطفی حیدری، دستفروش ۲۲ساله اهوازی، در خیابان نادری در درگیری با مأموران شهرداری رژیم کشته شد.
دستفروشان بخشی از ارتش بیکاران و گرسنگان هستند که هماکنون در خیابانهای تهران و کلانشهرهای ایران برای امرار معاش بساط ناچیزشان را پهن میکنند تا شاید بتوانند لقمه نانی برای خانواده خود تهیه کنند اما سرکوب میشوند.
آنها نیز مانند سایر اقشار محروم، صاحبان خشمی هستند که دیر یا زود بر سر حاکمان غارتگر نظام آخوندی فرود خواهند آمد و بساط بیعدالتی و سرکوبگری را با براندازی این رژیم محقق خواهند کرد.