با به توافق نرسیدن ابر قدرتهای نفتی بر سر کاهش میزان تولید نفت و ثابت نگهداشتن قیمت آن، قیمت نفت به ۴۶دلار در هر بشکه سقوط کرد. علاوه بر آن، با اعلام عربستان در بالا بردن میزان تولید و پایین کشیدن قیمت نفت، جنگ ابر قدرتهای نفتی (عربستان و روسیه) به نقطه کیفی بالغ گردید و قیمت نفت باز هم سقوط کرد و بعد از تلاطم زیاد نفت برنت در بستر ۳۵دلار آرام گرفت.
عربستان و روسیه هر دو از باز یکنان بزرگ در عرصه تجارت نفت میباشند و جنگ این دو به نفع خریداران نفتی در سراسر جهان تمام میشود؛ البته دود این کاهش قیمت نفت مستقیماً به چشمان رژیم ولایت فقیه فرو میرود و میزان اندک درآمدی را که از طریق فروش قاچاق نفت کسب میکرد، به زیر علامت سؤال میبرد. هر چند در رسانههای رژیم از این صحبت میشود که با توجه به حجم اندک فروش نفت، رژیم بازندهٔ بزرگی در کم شدن قیمت نفت نخواهد بود اما اگر بهدقت به وضعیت اقتصادی رژیم نگاه بیاندازیم، میبینیم که همین میزان درآمد نفتی برای رژیم در این شرایط بسیار بحرانی مانند راه نفس رژیم است و به آن برای ادامه حیات اقتصادی خود بهشدت احتیاج دارد.
«بنا بر آمارهای شرکت اطلاعات انرژی و ردیابی نفتکشها، کپلر، در سه ماه گذشته به حدود ۳۰۰هزار بشکه سقوط کرده است.» (سایت رادیو آلمان -۲۵دی ۹۸)
اگر فرض کنیم که رژیم تاکنون همین میزان نفت را به قیمت ۶۵دلار میفروخته درآمدش حدود ۱۹میلیون و ۵۰۰هزار دلار بهصورت روزانه بوده است اما اگر مجبور شود که همان ۳۰۰میلیون بشکه را به قیمت ۳۰دلار بفرو شد درآمدش از نصف هم کمتر خواهد بود.
البته قیمت نفت فروشی رژیم بهطور معمول حدود ۴دلار از قیمت نفت برنت پایینتر است اما داستان قیمت نفت در همین نقطه برای رژیم تمام نمیشود و رژیم آخوندی باید که برای فروش نفت قاچاق خود چند دلار پایین تراز قیمت بازار، نفت را در اختیار دلالان نفتی قرار دهد چرا که دور زدن تحریمها هم قیمت خودش را دارد.
بهدلیل همین ضرر و زیان ناشی از سقوط قیمت نفت بود که زنگنه گفت: «اینیکی از جلسات بدی بود که در تاریخ اوپک من دیده بودم.» (شبکه خبر رژیم -۱۷اسفند ۹۸)
لازم به یادآوری است که ایران روزی بازیگر اول در سازمان نفتی اوپک بود ولی اکنون بهواسطه تمام تحریمها و انزوای بینالمللی تبدیل به بازیکن درجه چندم در بین صادر کنندگان نفت شده و دیگر تأثیری در تصمیمگیریهای آن ندارد.
دست و پا زدن در گرداب افلاس و درماندگی
تحریمهایی که اکنون از جانب آمریکا و به تبع لیستگذاری اف.ای.تی.اف بر رژیم وارد میشود، نظام را بیشاز پیش منزوی کرده و به گوشه رینگ رانده است؛ بهطوریکه حتی شرکت ملی نفت که بودجه مستقلی نسبت به وزارتخانههای دیگری داشت، اکنون بهواسطه نبود نقدینگی برای فعال نگهداشتن دستگاه عریض و طویل خود بهدنبال فروش اوراق مشارکتی افتاده است. همچنین به گزارش رویتر یکچهارم سکوهای حفاری در ایران تعطیل هستند. تعطیلی این سکوها تبعات سنگینی برای رژیم دارد. برآورد ادارهٔ اطلاعات انرژی آمریکا نشان میدهد ۸۰درصد میدانهای نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود هستند و سالانه تا ۱۲درصد کاهش تولید مواجهاند. بهگفته رویتر حداقل ۴۰سکوی حفاری ایران از ۱۶۰سکو غیرفعال هستند و بقیه آنها نیازمند تعمیر و قطعات یدکی هستند که بهدلیل تحریمها قیمت بازار آزاد آنها تا ۵برابر بالغ میشود. رژیم برای سرپا نگهداشتن تولیدات نفتی خود نیازمند میلیاردها دلار سرمایهگذاری است که از آن بیبهره است اما میگوید کاهش قیمت نفت تأثیری در وضعیت آن ندارد! و تازه این سرنوشت پر سرمایهترین وزارتخانه رژیم است. بقیه وزراتخانههای رژیم نیازمند وامهای روزمره از بانکها برای گردش امور جاری خود میباشند.
همچنین چندی پیش با رفتن نام رژیم در لیست سیاه اف.ای.تی.اف تمامی مبادلات بانکی رژیم زیر ذرهبین این سازمان قرار گرفت. دلیل امضا نکردن قرارداد پالرمو و سی اف تی از سوی نظام آخوندی دست نکشیدن از مزدوران و گروههای نیابتی خود در خاورمیانه بود.
علاوه بر همه اینها اتحادیه اروپا در واکنش به نقض توافقنامه برجام از طرف رژیم مکانیسم ماشه را فعال کرده است؛ هر چند که اکنون صحبت از اجرایی کردن آن نشده است اما با توجه به افشای جدید چند سایت مخفی اتمی و فشار سازمان انرژی اتمی برای بازدید از سایتهای پنهانی رژیم، دور از انتظار نیست که تحریمهای سازمان ملل مجدداً بر روی رژیم اعمال شود.
کرونا تیر خلاص بر اقتصاد در هم پاشیدهٔ رژیم
رژیم آخوندی مستقیماً تمامی فشارهای اقتصادی را که بر او وارد میشود به مردم محروم ایران منتقل میکند و هر روز بخش بزرگتری از جامعه را به زیرخط فقر سوق میدهد. بهدلیل نبود یک چرخهٔ اقتصادی درست در کشور درصد بیکاری سیر صعودی خود را بهصورت مستمر طی میکند و بیش از نیمی از خانوادههای ایرانی معاش خود را بهصورت روزانه حل و فصل میکنند.
اقشار آسیبپذیر جامعه در شرایط بسیار بحرانی اقتصادی بهسر میبرند. یکسوم خانوارهای ایرانی بهطور کامل در زیرخط فقر زندگی میکنند و درآمدی زیر ۲میلیون تومان در ماه دارند آنهم در شرایطی که خط فقر بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس رژیم ۳میلیون و ۷۵۰هزار تومان برآورد شده است.
با شیوع ویروس کرونا در جامعه، باز هم این اقشار کمدرآمد بودند که تبدیل به اولین قربانیان ویروس گشتند، با از دست رفتن کارهای روزمزدی و یا دستفروشی و یا کارهای خدماتی و... که معمولاً حوزه کسبوکار این قشر است، وضعیت اقتصادی میلیونها تن از مردم ایران در ابهام فرو رفته است.
سقوط قیمت نفت یکی از ضربات جدی به اقتصاد درهمشکستهٔ آخوندهاست. اگر کشورهای صاحب نفت در خلیجفارس، روسیه و آمریکا برای افزایش قیمت میجنگند و یا میخواهند با تولید بیشتر بازارها را تصاحب کنند، بهاین علت است که پروژههای بزرگ عمرانی و توسعه در سر میپرورانند، اما حال و روز رژیم آخوندی چنین است که برای اداره روزانه امور خود میبایست به قاچاقچیان نفتی مراجعه کند و یا میلیاردها میلیارد تومان از بانک مرکزی اسکناس بدون پشتوانه بگیرد.
خامنهای اکنون به چنان نقطهای از درماندگی رسیده است که بودجه کشورش را با حکم حکومتی از مجلس عبور میدهد که قبل از همه نشان از تشتت عمیق در درون دستگاه سیاسی رأس نظام است. هر چقدر این فشارها افزایش یابد، شاهد بههم ریختگیهای بیشتری در بین سران رژیم در تصمیمگیریها خواهیم بود. بهمریختگی و تشتتی که محصول بنبست در پیدا کردن راهحل برای برونرفت از بحرانهای لاعلاجی است که تمامیت نظام ولایت را در خود فرو برده است. وضعیتی که تمامی دیکتاتوریهای در روزهای پایانی عمر خود با آن مواجهند.