این روزها فشار و انزوای جهانی و منطقهیی بر رژیم آهنگ تندشوندهای به خود گرفتهاند.
اگر منحنی فشارها را در نظر بگیریم، میبینیم که این منحنی بهطور مداوم در روزها و هفتههای اخیر سمت و سوی صعودی داشتهاند و این روند با شتاب همراه بوده و مرتباً در مجموع افزایش پیدا کرده است.
در همین چند روز، شاهد موضعگیریهای کشورهای غربی علیه موشکپرانی رژیم به مقرهای احزاب کردی در خاک کردستان عراق بودیم. اعدام ۳جوان مبارز «کرد» به اذعان مهرههای خود رژیم در آستانه تشکیل مجمع عمومی و محکومیت این اقدام جنایتکارانه توسط مجامع بینالمللی مدافع حقوقبشر، رژیم را در این اجلاس و اجلاس شورای امنیت که روز ۴مهر ۹۷ برگزار میشود، بسیار آسیبپذیر کرده است.
شورش مردم عراق
علاوه بر این، تظاهرات خشمآگین مردم بصره و به آتش کشیدن کنسولگری رژیم در این شهر شیعهنشین عراق، دنیا را متوجه نفرت عمیق مردم عراق از رژیم ایران کرده است. در همین رابطه روزنامه وال استریت جورنال نوشت که یک جنبش نیرومند در عراق علیه نفوذ رژیم ایران هم در سطح تودههای مردم و هم در بین نخبگان عراقی وجود دارد و آمریکا بایستی بهسرعت برای حمایت از این جنبش دستبهکار شود. جنبش بصره و قیام مردم این شهر علیه رژیم بهخصوص از این جهت که جمعیت آن شیعه هم هستند، تمام دعاوی رژیم را بهباد داده و به رژیم خیلی گران آمده و به این جهت این موضوع و متهم کردن دشمنان، یکی از محورهای اصلی نمایشهای جمعه ۲۳شهریور ۹۷ تهران و سایر شهرهای کشور بود.
نفرت عربی از رژیم
یک تحول و موضعگیری مهم دیگر در همین روزها تشکیل اجلاس وزیران خارجه اتحادیه عرب در قاهره بود که اهمیت ویژهیی دارد.
درک اهمیت موضع اتحادیه عرب نیز ضروری است.
موضعگیری اتحادیه عرب نشان میدهد که جبهه منطقهیی که علیه رژیم تشکیل شده بود، وارد گامهای عملیتر و فعالتر میشود. بهخصوص وقتی اجماع عربی همراه میشود با تحولاتی مثل شورش مردم بصره.
طی بیانیهیی که کمیته چهارجانبه وزیران خارجه عرب با عنوان «بررسی بحران موجود بین کشورهای عربی با ایران و یافتن راههایی برای مقابله با مداخله جمهوری اسلامی در منطقه عربی» منتشر شده، رژیم ایران را بهخاطر برافروختن آتش تنشهای فرقهای در کشورهای عربی محکوم کرد. این بیانیه حمایت از شبهنظامیان حوثی در یمن و پرتاب موشکهای بالستیک به خاک عربستان سعودی را محکوم کرده و این اقدامات را بهعنوان نقض آشکار قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد بهشمار آورده است.
اجلاس مجمع عمومی ملل متحد و نشست شورای امنیت
این تحولات بهخصوص در آستانه اجلاس مجمع و شورای امنیت، رژیم را بهعنوان عامل اصلی تشنج و تروریسم در منطقه در کانون توجهات قرار داده است که علاوه بر موضعگیری مقامهای آمریکایی مانند موضعگیری سناتور «پردو» عضو کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا که گفت: «رژیم ایران هیچ قصدی برای پایان دادن به حمایت از تروریسم ندارد و با توافق اتمی که با شرایط نازل و ضعیف اوباما مذاکره شد، تقویت شده است». وی افزود: «شبهنظامیان تحت حمایت رژیم ایران سالهاست در عراق و سوریه تباهی و ویرانی ایجاد کردهاند».
هنگامی که این نکات در کنار موضع جان بولتون قرار بگیرند که گفت: پایان دادن به جنگ در یمن، «یکی از اولویتهای امنیت ملی» دولت دونالد ترامپ است همچنان که حمایت آمریکا از ائتلاف به رهبری عربستان سعودی در جنگ یمن هم «یکی دیگر از اولویتهای امنیت ملی آمریکاست.
طبعاً حاصلجمع این نکات برای رژیم بایستی بسیار ترسناک باشد.
برآیند این «روند»ها چه خواهد شد؟
حلقات این روند شتابدار انزوا هنگامی که با همدیگر جمع و همزمان میشوند بیشک تأثیر قطعی در سرنوشت رژیم دارند.
البته روشن است و باز هم باید تکرار کرد که سرنوشت رژیم، توسط مردم ایران و مقاومت مردم ایران که عالیترین تبلورش در ارتش آزادی و حاصل آن که کانونهای شورشی است، تعیینتکلیف میشود. اما نباید فراموش کرد عامل مهمی که عمر رژیم تاریخگذشته ولایت فقیه را طولانی کرده، سیاست مماشات و حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم اصحاب این سیاست از رژیم بوده است. اکنون این سیاست چه در سطح منطقه و چه در غرب به محاق رفته است و روز حسابرسی از رژیم لحظه به لحظه نزدیکتر میشود. البته این بهمعنی آن نیست که رژیم از سیاست تروریسم خود دست خواهد کشید. این ذاتی رژیم و مثل سرکوب و اعدام در داخل، نیاز حیاتی رژیم است و تا روز آخر از آن دست نخواهد کشید، اما همچنان که بهای اعدام و سرکوب در داخل با توجه به شرایط پس از قیام برای رژیم خیلی سنگین شده، بهای اقدامات تروریستی رژیم و سیاست تروریسم هم برای رژیم خیلی سنگین شده و هر اقدامی که میکند و در این شرایط فرجامی جز شکست و رسوایی ندارد، راه سرنگونی محتوم را هموارتر میکند.