یازده سال پیش یعنی سی و سه سال پس از غصب حق حاکمیت مردم ایران توسط خمینی و خالی بودن مشت آخوندها و پاسداران نگهبانشان از کار مثبتی برای رشد و پیشرفت و معیشت و شرافت مردم، و در کارنامهای از سیلاب فساد و چپاول سرمایهها و ثروتهای خدادادی این سرزمین، خامنهای به ذهنش زد برای پسرخاله بیکارش یک شغل نان و آب دار فراهم کند. بنابراین در سال۱۳۹۰ فرمان تأسیس «مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» را صادر کرد و صادق واعظزاده را به ریاست آن گمارد تا یک عدد الگوی پیشرفت برای نظام ولایت فقیه تهیه کند و کارگزاران شیفته خدمت به بیت ولایت را از سردرگمی دریباورد. کسی هم از خامنهای نپرسید که در سی و سه سال قبل از سال۹۰ این همه برنامه چشمانداز بیست ساله و برنامههای چندمین پنج ساله و بودجهریزی یک ساله چه ثمر و اثری داشت که حالا بخواهیم از اول یک الگوی دیگر در بیاوریم.
بهرحال یک دستگاه عریض و طویل و با کلی خدم و حشم و انبوهی کارشناس و برنامهریز و چه و چه سر یک سفره جدید تصاحب بودجههای هنگفت نشستند تا برای ملت الگو بسازند!
تا سال۱۴۴۴ جزو هفت کشور برتر دنیا بشویم!
پس از گذشت هفت سال (؟!) از تأسیس آن مرکز، «سند اولیه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» در ۱۳۹۷ به «آقا»! عرضه شد و عمود خیمه گفت رژیم آخوندی باید تا سال۱۴۴۴ «در میان پنج کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری جای بگیرد»! و «دارای یکی از ده اقتصاد بزرگ دنیا»! شود و «فقر، فساد و تبعیض در کشور ریشهکن گردد». !... پس از این تعارفات قرار شد دو سال دیگر هم روی سند اولیه کار شود تا در ابتدای قرن پانزده هجری شمسی اجرای این الگو آغاز و امور کشور بر مدار آن قرار گیرد».
خامنهای یادش رفته بود که در سال۱۳۸۲ با همین توهمات، سند چشمانداز ۲۰ سالهای را به کارگزاران رژیم آخوندی ارائه داده بود که ظاهراً در بین اسناد دیگر این رژیم گم شده است و کسی تابهحال از آن خبری ندارد. و لابد به سرنوشت فرمان هشت مادهای سال۱۳۸۰ برای ریشهکنی فقر و فساد و تبعیض دچار شده است. در سال۱۳۹۷ بنا بهگفته سایت مرکز الگوی پیشرفت، چهار هزار محقق و کارشناس توانستند ۵۰هزار صفحه کاغذ سیاه کنند که اسم آن الگوی پیشرفت نامیده میشد.
از جنگوجدال باندهای غالب و مغلوب رژیم آخوندی بر سر میزان بودجه این مرکز و تو خالی بودن این نوع الگوسازیها، بگذریم که خود مثنوی هفتاد من است.
اعتراف به سند بیخاصیت الگوی پیشرفت
پس از رونمایی از آن سند راهبردی، تحلیلگرانی که میتوانستند با ایما و اشاره نقدهای خود را به کاغذهای سیاه ارائه دهند، به بیثمری و بیاثری یک انشا دوران دبیرستان برای حل بحرانهای عمیق و گسترده اقتصادی – اجتماعی ایران تأکید داشتند. بهعنوان مثال سند میگوید ۵۰سال آینده در این کشور چه اتفاقاتی در ساختارها و نهادها بهوجود میآید در حالکیه این رژیم نمیداند فردا اوضاع جامعه به چه سمتی خواهد رفت!
«این سند به «پیچ تاریخی» که در این برهه در آن قرار داریم و به شرایط «خطیر» یا «بحرانی» زمان کنونی ما توجه خاصی ندارد. واقعیت آن است که مشکلات و مسائل داخلی و خارجی، ما را به روزمرگی کشانده است و در این شرایط نمیتوان افق چند دههای بعد را بهخوبی دید. بهراستی مگر میشود ۵۶ تدبیر برای همه حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تا سال۱۴۴۴ ارائه کرد!؟». (شرق ۲۸ تیر۱۴۰۰)
برنامهها گرفتار بیبرنامگی
این در حالی است که تاکنون بیش از شش برنامه پنج ساله در رژیم آخوندی اجرا شده است که وقتی پای حسابرسی از نتیجه این برنامهها توسط مجلس تحتامر خامنهای به میان میآید و اینکه این برنامهها اساساً اجرایی نشده، اعترافات وحشتناکی توسط اعضای مجلس ارتجاع و مهرههای حکومتی بیرون میزند. «همه ساله وقتی تفریغ بودجه اعلام میشود، متوجه نادیده گرفتن مواد بودجه و انحراف از بودجه هستیم، معضلی که گریبانگیر برنامههای توسعه و حتی سند چشمانداز است» (تجارت۸تیر۱۴۰۰).
سند صد هزار صفحهای پیشرفت موهوم
خلاصه در آستانه چهل سومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی و اشغال مملکت بهدست آخوندهای مرتجع و تبهکار، پسر خاله خامنهای سند الگوی پیشرفت را پس از ۱۰سال از تأسیس ناندانی مرکز پیشرفت، به خامنهای تحویل داد. «واعظزاده رئیس مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت یادآور شد: بیش از یکصد هزار صفحه متن مدون بهعنوان پشتیبان سند آماده استفاده است» (اعتماد۱۶بهمن۱۴۰۰).
و حالا همه منتظرند پس از تأیید مجمع تشخیص مصلحت اجرا شود که معلوم نیست آنها باید به فکر پیشرفت در ۵۰سال آینده باشند و یا خود را در غرقاب بحرانها و تحریمهای بینالمللی و جاهطلبیهای هستهیی و موشکی و گروههای نیابتی، در شرایط فعلی حفظ و حراست کنند.
تصمیمات باندی در اقتصاد ایران
حالا تا منتظر اجرای الگوی پیشرفت باشیم بد نیست بهعملکرد دورانی که باندهای دیگر رژیم آخوندی نیز از این جنس ناندانیها ترتیب میدادند و مشغول غارت منابع به اسم های دهان پرکن دیگری بودند نگاهی بیاندازیم. یک نمونه آن سیاهههایی بهنام «استراتژی توسعه صنعتی» است که تاکنون از قبل آن صدها کارشناس حکومتی بار خود را بستهاند و برای هفت پشتشان اندوختههای استراتژیک تهیه کردهاند اما هنوز هیچکس نمیداند نقشه صنعتی شدن این مملکت کجاست و چگونه اجرا میشود.
وحید شقاقی اقتصاددان حکومتی در این باره میگوید: «توجه داشته باشید که تا همین امروز در ۵ نوبت استراتژی توسعه صنعتی در کشور تهیه شده است. متأسفانه یک ضعفی در نظام اجرایی کشور وجود دارد و آن تهیه مداوم استراتژی توسعه صنعتی است. مرتب استراتژی مینویسیم و بایگانی میکنیم! هر دولتی هم که میآید دوباره یک استراتژی توسعه صنعتی مینویسد» (تجارت۱۶بهمن۱۴۰۰).
و البته حاصل این همه استراتژی هم، خود را در صنعت پر فتنه و فساد خودرو سازی نشان داد که کارش ساختن ارابههای سیار مرگ در خیابانها و جادههای کشور است و هزاران نفر از شهروندان تا پایان عمر عزادار عزیزان از دست رفته هستند اما برای مهرههای بیت خامنهای و دولتهای مستقر و کارگزاران مغلوب از جنس مرعشیهای باند رفسنجانی، میلیاردها تومان سود و ثروت ببار آورده است.
بانیان وضع موجود چه کسانی هستند؟
بهخاطر همین سردرگمیها و بیبرنامگی هاست که جنگوجدال باندهای حاکم بر سر مقصران اصلی و فرعی این اوضاع بلبشو و بحرانهای تو در تو، روزبهروز شدت میگیرد. چندی پیش معاون آخوند خاتمی به رئیسی طعنه زده بود که از قضا یکی از مقصران وضع موجود شخص جنابعالی هستید که خود را به کوچه چپ علی خامنهای زده اید
«اینکه آقای رئیسجمهور فرمودهاند که بانیان (یا مسببان) وضع فعلی نباید ادامه کار بدهند... ببینیم عامل یا عوامل آن چه کسانی هستند... حسب بیانات ریاستجمهور در زمان تصدی قوه قضاییه و نیز تصریحاًت ریاست حاضر قوه قضاییه، شرایط وجودی این قوه مناسب نیست. مسبب این امر چه کسی است و آیا رؤسای قوه قضاییه قبلی مسبب هستند یا افراد دیگر؟» (اقتصادنیوز۱۴بهمن۱۴۰۰).
ابرچالشهای واقعی، برنامهها و الگوهای خیالی
امروز باند خامنهای و مهرههای بیت و پسرخالهها و کلاهقرمزیهای رژیم آخوندی در حال هوا کردن فیلهای ریز و درشتی مانند سند الگوی پیشرفت و توسعه صنعتی و رونق تولیدند. و بیکاری، گرانی و فقر گسترده، فساد فراگیر، ناکارایی مدیریتی، بنبست سیاست خارجی، بحران زیستمحیطی، آسیبهای گوناگون اجتماعی را به روی خود نمیآورند. صدهزار کاغذ سیاه میکنند تا ملت بینوا را به تمدن ۵۰سال دیگر حواله دهند. آخوند رئیسی هم در همان مناظرههای تلویزیونی یکباره از کلاس ششم ابتدایی مدعی نوشتن هفت هزار صفحه کاغذ برای تو سعه کشور شد. حالا مد شده است که مرتب از راهبرد و استراتژی و پیشرفت صحبت کنند در حالیکه مردم ایران در خیابانها سفرههای خالی خود را پهن کردهاند و فرزندانشان را بهجای مدرسه، راهی کنار پیاده رو ها و متروها برای کسب پول داروهای پدر از کار افتاده و مادر بیمارشان کردهاند.
ایرانزمین اکنون در بدترین شرایط زیست انسانی خود در اثر همان الگوهای عوامفریبانه و اسناد پوشالی قرار دارد.
اما مگر میتوان خلقی را تا ابد اسیر و زندانی نگه داشت و مگر میتوان به فکر چارهای اساسی برای زدودن این زمستان سیاه در سرنوشت مردم ایران نبود.
آری بهار دگرگون کننده شرایط فاجعهبار اقتصادی اجتماعی در راه است. بهاری که هیچ مانعی نمیتواند از رسیدن آن ممانعت کند. بهاری که به دست مردم و مقاومت مردم ایران بهزودی رقم خواهد خورد.