ژانپیر برار، نماینده افتخاری مجلس ملی فرانسه و رئیس کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک (CFID، در مقالهیی منتشر شده در روزنامه فرانسوی اومانیته به تاریخ ۲ ژوئیه ۲۰۲۵، تصویری روشن و تحلیلی از مسیر مقاومت ایران طی بیش از چهار دهه ارائه داده است. مقاله او با زبانی صریح و نگرشی رادیکال، هم منتقد استراتژیهای متعارف در برابر دیکتاتوری خامنهای است و هم مدافع آلترناتیوی دموکراتیک که در شورای ملی مقاومت و برنامه دهمادهای خانم مریم رجوی متبلور میشود.
نقد ریشهیی جنگ خارجی و آلترناتیو وابسته
ژان پیر برار با بیانی کوبنده، تلاشها برای تغییر رژیم از طریق مداخله نظامی با اتکاء به بچه شاه و نوستالوژی سلطنت مدفون را بیپایه میداند: «استراتژی سرنگونی با بمبارانها نه استراتژی درستی است و نه منبع امید. اینها بیشتر رویاهای غیرواقعی کسانی بودند که مانند پسر شاه تصور میکنند تاریخ میتواند تکرار شود».
از نظر ژان پیر برار، این دیدگاهها راهحلی واقعی برای ایران نیستند. وی نوشته است: «شاهزاده کوچک فقط مسیرهای تحمیلشده از بالا را میشناسد، هرگز مسیرهایی را که توسط یک ملت آزاد طی شده است نمیشناسد».
این نماینده افتخاری مجلس ملی فرانسه، از منظری تاریخی و دموکراتیک، بر لزوم درک و حمایت از مسیرهای مردمی و از پایین تأکید میکند؛ مسیری که در گفتمان مقاومت ایران نمایان شده و از خلال تجربه تاریخی قیام ۱۳۶۰ آغاز گردیده است.
قیام ۱۳۶۰ و بنیانگذاری مقاومت مدرن
ژان پیر برار قیام تاریخی ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ را نقطهعطفی در تاریخ مبارزات دموکراتیک ایرانیان میداند. او نوشته است: «در ۲۰ ژوئن ۱۹۸۱ … ۵۰۰ ۰۰۰ تظاهر کننده مسالمتآمیز به خیابانهای تهران آمدند. آنها به دستور مستقیم خمینی با گلولههای پاسداران روبهرو شدند. آن روز، مقاومت تصمیم گرفت عقبنشینی نکند و از آن زمان، هرگز سکوت نکرده است». این سخنان، بیانگر شکلگیری یک مقاومت سازمانیافته با ماهیتی ضداستبدادی است که بهجای تمکین به خشونت دولتی، تصمیم به تداوم مبارزه گرفت.
ژان پیر برار همچنین این روز را با دعوت تاریخی ژنرال دو گل در ۱۸ ژوئن ۱۹۴۰ مقایسه میکند و این تعابیر را درباره این دو مقاومت به کار میبرد: «دو تاریخ، دو ملت، دو مبارزه علیه استبداد».
این قیاس نمادین، همبستگی میان تجربه مقاومت فرانسه و ایران را برجسته میسازد و او با این قیاس، مشروعیت اخلاقی و سیاسی مقاومت ایران را یادآور میشود.
راهحل سوم: دموکراسی از درون
نقطه کانونی تحلیل ژان پیر برار را باید در دفاع قاطع او از «راهحل سوم» دانست؛ یعنی راهی نه از جنس مماشات و نه از جنس جنگ، بلکه مبتنی بر یک تغییر دموکراتیک درونی است. او با یادآوری سخنان مریم رجوی در پارلمان اروپا تصریح میکند: «بیست و یک سال پیش، در همین مجلس، اعلام کردم که راهحل نه مماشات است و نه جنگ، بلکه یک راهحل سوم وجود دارد: تغییر دموکراتیک توسط مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها».
ژان پیر برار، برخلاف بسیاری از سیاستمداران غربی که گرفتار دوگانهٔ کاذب جنگ یا سازش هستند، راهحل سوم پیشنهادی خانم رجوی را تنها راه واقعی و ممکن برای برونرفت از بحران ایران میداند. وی با قاطعیت نظر خود را ابراز داشته است: «راهحل سوم، نه به مماشات میانجامد و نه به جنگ، بلکه مسیر تغییر واقعی است».
افشاگری اتمی و آزمون اخلاقی غرب
یکی از نقاط مهم در مقاله ژان پیر برار، اشاره به افشاگری تاریخی شورای ملی مقاومت ایران در سال ۲۰۰۲ درباره برنامه هستهیی رژیم است. او با لحنی انتقادی نوشته است: «در سال۲۰۰۲، شورای ملی مقاومت ایران برنامه هستهیی نظامی رژیم را فاش کرد … آنها تصمیم گرفتند با جلادان وارد گفتگو شوند نه با افشاگران». این جمله، تلنگری اخلاقی به سیاستگذاران غربی است که بهجای حمایت از افشاگری دموکراتیک، مسیر مصالحه با استبداد را در پیش گرفتند.
او این انتخاب را نشانهای از ضعف غرب میداند و هشدار میدهد که چنین سیاستی نه تنها به آزادی کمکی نمیکند، بلکه سرکوب را تثبیت میکند: «نزدیک به سی سال پیش مقاومت هشدار داده بود: سیاست سازش و مماشات فقط رژیم آخوندی را به ادامه سرکوب تشویق میکند و ناگزیر به جنگ منجر میشود».
برنامه دهمادهای مقاومت: آلترناتیوی برای فردا
ژان پیر برار همچنین در این مقاله برنامه دهمادهای مریم رجوی را بهعنوان پایهیی برای نظم سیاسی آینده ایران معرفی میکند. او تأکید دارد که این برنامه مبتنی بر ارزشهای جهانی مانند «آزادی، برابری، برادری» است. از جمله اصول آن میتوان به آزادی احزاب، برابری زن و مرد، جدایی دین از دولت و حفاظت از محیطزیست اشاره کرد.
وی با اشاره به بیش از ۳۰۰۰ عملیات علیه سرکوب در یک سال اخیر، نتیجه میگیرد که «مقاومت، یک نیروی زنده و ریشهدار در جامعه ایران است».
انقلابیون واقعی و امید روشن
در پایان مقاله، ژان پیر برار امیدی واقعگرایانه را به مخاطب منتقل میکند: «راه هنوز طولانی است، اما پیروزی هرگز نزدیکتر نبوده است». او با جملهای شاعرانه و شورانگیز تأکید میکند: «انقلابیون واقعی کسانی هستند که چراغ آزادی را از میان تاریکی میبینند... امروز، آن چراغ قابل مشاهده است».
این سخن، نه فقط خوشبینی بیش از حد یا شعاری انقلابی، بلکه برآیند بینشی سیاسی و تاریخی است که بر مبنای تجربهٔ چهلساله مقاومت، امکان تحقق تغییر دموکراتیک را باور دارد و آن را بهمثابه یک وظیفه تاریخی و اخلاقی معرفی میکند.