غزل جدیدی به نام «شرح حال» از خامنهای منتشر شده است که تاریخ سرودنش به فروردین امسال برمیگردد؛ زمانی که جلاد ۶۷ مشغول خالصسازی خیمه و خرگاه ارباب بود و کیف «آقا» از یکدستسازی حامیان غارتگر و سرکوبگرش کوک بود. اما دست اجل و فرشته انتقام به منصوب دونپایه مهلت نداد و عیش خامنهای منقص شد. پیش از این حادثه، سروده بود: «سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم / چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم»!
اما در همان یاوهگوییهایش به تناقض هم افتاده بود و فردای بدتری را انتظار میکشید: «گامی به راه و گامی در انتظار دارم / سرگشته روزگاری پرگاروار دارم» (سایت خامنهای ۱۷ شهریور ۱۴۰۳).
شاید شم ضدمردمی و ترس از قیامهای بنیانکن را حس کرده بود که سرود: «نبود روا که گیرم جا در حضیض پستی» و خود را چون سیل میدید. البته از نوع سیلهایی که خانه و زندگی مردم محروم را خراب و از هستی ساقط کرده است... بگذریم.
حال به وضعیت پس از آخوند رئیسی و انتصاب پزشکیان نگاهی بیاندازیم که چگونه نشان از در گل ماندگی فاشیسم دینی دارد. هنوز اجرای برنامه هفتم پوشالی کلید نخورده است که برای جبران خسارات به پرستاران و گندمکاران و حقوق کارمندان دولت، دست به جارو کردن آخرین تتمه موجودی صندوق توسعه زد و اجازهاش را هم از خامنهای بیپول برای ایران و بخشنده برای ساخت بمب و موشک و نیروهای نیابتی گرفت. ولی اوضاع بحرانیتر از این کاسهلیسیهاست. هنوز مدارس فرسوده دولتی باز نشده، آبشان قطع شده چون پولی برای پرداخت بدهی ۶۰۰ میلیارد تومانی خود ندارند!
قطعی آب ۴۰ مدرسه
پس از قطع آب برخی مدارس در منطقه ۱۸ شهر تهران، حالا این اتفاق برای حدود ۴۰ مدرسه دولتی در منطقه ۸ شهر تهران «بهدلیل بدهی فاضلاب» رخ داده است. «نکته عجیبتر ماجرا اینجاست که وزارت آموزش و پرورش و آب و فاضلاب هر دو مجموعههای دولتی هستند که بودجه خود را از دولت دریافت میکنند، اما تاوان بدهی این دو دستگاه به یکدیگر را باید دانشآموزان و شهروندان عادی جامعه با قطع آب مدارس پس بدهند» (خبرآنلاین ۱۳ شهریور ۱۴۰۳).
اخبار مربوط به استثمار پرستاران و کارگران و وضعیت دردناک بازنشستگان و رکود مهیب بنگاههای تولید در نبود برق و گاز و نداشتن سرمایه لازم حتی برای جبران استهلاک از یکطرف، و دزدی و فساد و تاراج منابع توسط کارگزاران رژیم آخوندی ـ چه اصولگرا چه اصلاحطلب ـ از طرف دیگر. بهعنوان مثال، «ویژهخواری بانکها» یکی از این نمونههاست: «بانکها از سال ۱۴۰۰ به بعد ۱۴۶ هزار میلیارد تومان وام با بهره پایین و مدتزمان بازپرداخت طولانی به کارمندان خود دادهاند. شگفت آنکه این مبلغ دو برابر بودجهیی بوده که قرار بوده به طرح «نهضت ملی مسکن» پرداخت شود» (ستاره صبح ۱۷ شهریور ۱۴۰۳).
نمونه رسواکننده تازه از تنور فساد سیستماتیک درآمده، پرداخت وام میلیاردی رئیس سازمان بورس به خودش و رفقایش قبل از تحویل دادن کلید چپاول خانه بورس به نفر بعدی است: «با تصویب شورای عالی بورس، مجید عشقی بهعنوان رئیس و ۴ عضو شورای بورس، ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان وام با بهره ۴ درصد و مدت بازپرداخت ۱۰ ساله دریافت کردهاند» (بورس۲۴- ۱۶ شهریور ۱۴۰۳).
با این نوع از فعالیتهای کارگزاران خامنهای، دیگر وقت و منابعی برای تولید و انتقال صحیح آب و برق و گاز و بنزین نمیماند.
قطعی برق در شهرکهای صنعتی
«قطعی برق در شهرها به مدت ۲ ساعت در هر منطقه و در صنایع به مدت ۳ روز در هفته رسیده است. بهخاطر فرسودگی، راندمان نیروگاهها پایین است، هدر رفت انتقال هم در شبکهها بالاست. حدود ۱۷ درصد برق تولیدی کشور در مسیر انتقال، هدر میرود» (رویداد۲۴- ۱۷ شهریور ۱۴۰۳)
تورم کالاهای ضروری همچنان بیش از ۵۰ درصد
حال و روز مردم مصیبتدیده ایران در میان این همه فساد و دزدی و عقبماندگی ارکان اقتصاد و تولید و قهقرای رشد و پیشرفت، از تورم کالاهای ضروری و نبود معیشت حداقلی، سیاه و بیفروغ است. «طبق دادههای مرکز آمار، بالاترین تورم خوراکی (۵۸.۳ درصد) در مرداد امسال مربوط به گوشت قرمز و پرندگان و در رتبه بعد ماهیها (۵۲.۷ درصد) بوده است و بالاترین تورم غیرخوراکی مربوط به خدمات حمل ونقل عمومی (۵۵.۹ درصد) بوده است» (اکو ایران ۱۷ شهریور ۱۴۰۳).
جراحی سرطان اقتصاد، چگونه؟
در همین اوضاع بحرانی است که اصلاحطلبان قلابی هم با کاسه چهکنم بهدست، به شک و تردید افتادهاند که عاقبت کارشان به کجا میکشد؟ «در روزهای گذشته در چند نوبت شاهد موضعگیریهای مختلف رئیسجمهور با محوریت ضرورت انجام جراحی در اقتصاد ایران بودهایم... اما وقتی نام جراحی اقتصادی میآید، همه یاد تجربه ناموفق دولت قبل میافتند که سبب شکسته شدن رکورد افزایش قیمت مواد غذایی در ایران شد، بهطوریکه در این حوزه حتی رکوردهای بالاتر از هفتاد درصد نیز به ثبت رسید... جراحی اقتصادی معمولاً با برخی هزینههای کوتاهمدت مانند افزایش بیکاری موقت یا کاهش درآمد برخی گروهها همراه است. بنابراین، جامعه باید برای تحمل این هزینهها آماده باشد» (آرمان امروز ۱۷ شهریور ۱۴۰۳).
این آمادهسازیهای جامعه غرق در بحران، البته که توأم با ترس و نگرانی کلیت نظام ولایت فقیه است. یکی از دلایل آن هم انگشت اشاره مردم به سیاست خارجی خامنهای با همه خسارتها و فاجعههایی است که بر دوش ملت اسیر ایران افتاده است: «در سالهای اخیر، سیاست خارجی در اذهان ملت ایران بسیار برجسته شده است. این سیاست خارجی بسیار پرهزینه است و امکان تأمین ثبات را برای بهبود زندگی آنان فراهم نیاورده و همین امر موجب «فقر» آنان شده است» (دنیای اقتصاد ۱۷ شهریور ۱۴۰۳).
فشل بودن دولت جدید خامنهای
حالا با نگاهی به وضعیت پزشکیان، حتی از سوی همباندیهایش، میتوان به «حضیض پستی» در شعر خامنهای پی برد. «وضعیت سیاستمداری غیرحرفهیی و غیرحزبی چون مسعود پزشکیان که به شکلی ناگهانی و پیشبینیناپذیر بر کرسی ریاستجمهوری تکیه زده، چه خواهد بود؟ پزشکیان نهفقط چهرهای تشکیلاتی نیست، بلکه شخصیت، گفتار و رفتارهای او نیز از پرنسیبهای معمول دیپلماتها و سیاستمداران جذاب دور است. خود پزشکیان نیز به این امر معترف است. افکار عمومی و بهویژه حامیان و متحدان پزشکیان چارهای جز آن ندارند که «پزشکیان موجود» را بهمثابه پدیدهیی واقعی ببینند و سناریوهای مبتنی بر ساخت «پزشکیان مطلوب» را کنار بگذارند. امروز پزشکیان میراثدار کشوری بحرانزده است؛ جامعهیی سرشار از ناترازیها. جامعهیی با توسعهای معکوس و وارونه. برای چنین جامعهای، شاید همین پزشکیان با بیانی آرام و بیوعده و با ظاهری خسته و کمانرژی، مناسبتر باشد» (هممیهن ۱۷ شهریور ۱۴۰۳).