با سخنانش، با قلبش و با زلال اندیشه و ایمانش آتشی را برافروخت که هنوز در قلب و ضمیرم شعله میکشد. حرفهایش گفتار نبود، گفتمان بود، گفتمانی در بازشناسی حقایقی که ۴۰سال است دشمن ضدبشری تلاش کرده آن را از نگاهها پنهان و با رذالت تمام شیطانسازی کند. و اکنون اینگرید بتانکور بانویی با احساسات انسانی بر آن پرتو افکنده است. او ویدئو کنفرانس ۱۵دسامبر(۲۴آذر) جوامع ایرانی در۴۲شهر جهان را با سخنان شورانگیزش نورباران کرد و به اوج کشاند.
او که در طول سخنانش بارها جمعیت را غرق شور وهیجان از جا کنده بود، در همان آغاز خطاب به مجاهدین در اشرف ۳ گفت: «من میخواستم که اینجا با شما باشم. وقتی برای آمدن به اینجا دعوت شدم یک یادداشت کوچک فرستادم و گفتم؛ باشد میخواهم بیایم. ولی میخواهم با آنها داخل قرارگاه باشم. نمیخواهم به هتل بروم، من میخواهم با آنها باشم».
اینگرید بتانکور با سخنانش کتابی را گشود که تکتک فصلهایش جای تأمل و تعمیق بسیار دارد:
«وقتی به تمام این زمانی که با هم گذراندهایم فکر میکنم، از ۲۰۱۱1 که برای اولین بار به آرمان شما پیوستم، یک تصویر دارم: «رژیم ملاهای ایران برای نابودی و کشتار تلاش میکند. زیرا این تنها کاری است که خوب بلد است. شما در اینجا در حال ساختن بودید، در حال ساختن. وقتی که سال پیش به اینجا آمدم هیچی نبود. و حالا این محل شگفتانگیز را داریم. من در خیابانهای این شهر جدید، اشرف ۳ قدم زدم. خیلی مفتخرم که اینجا در کنار شما هستم. زیرا میدانم که ممکن است برای شما عادی شده باشد که اشرف را یکی پس از دیگری میسازید. و در این کار بسیار ماهر هستید. ولی باید بگویم که چقدر تحسینتان میکنم. زیرا کار آسانی نیست اینهمه همبستگی، هدفمندی و آرمان را فراهم کردن برای ساختن و ساختن و ساختن، دوباره و دوباره، بعد از همهٔ تلاشهایی که برای نابود کردن حاصل همه کارهای شما صورت گرفته. شما مثل ققنوس هستید که از خاکستر برمیخیزد».
اینگرید در این جملات کوتاه که با تمام احساس ادا میکند لابد نگاهی میاندازد به شهر اسطورهای اشرف با گذار از ۲۵سال سازندگی در دل خطرها و توطئههای هولناک که بهقول دکتر هزارخانی در گزارش بازدید از اشرف «ساکنان شهر اشرف در برابر این توطئههای رذیلانه و پشتیبانی بیدریغ و «بیمرز» یارانشان در پهنهٔ جهان، گشایندهٔ راه نوینی در مبارزه با طاعون حکومت دینی شدند، که قرارگاه اشرف را حالا به شهر اشرف تبدیل کرده است. این، چکیدهٔ خلاصهٔ عصارهٔ یک مبارزه مرگ و زندگی است که جنبش مقاومت ما تاکنون آن را از سر گذرانده است. شرح و تفسیر این دورهٔ پرمخاطره و در عینحال غرورآفرین از ایستادگی و مقاومت، البته هدف این نوشته نیست...».
اینگرید سپس لابد بهقتلعام اول سپتامبر(۱۰شهریور ۹۲)و غارت قریب یک میلیارد دلار اموال ساکنانش فکر میکند و در امتداد اشرف به لیبرتی نظر میافکند و سنگستانی که اشرفیها در شرایط محاصره و کشتار و موشکبارانهای انهدامی، به گلستانش تبدیل کردند و باز همان اموال به غارت رفتهشان. اما چه باک که با خلق هجرت بزرگ که تنها اندیشهٔ بلند مریم، فراتر از همهٔ باورها، توانست آن را واقعیت ببخشد و تمامی سرمایهگذاری چندین ساله خامنهای را برای نابود کردن تنها آلترناتیو دموکراتیک، به باد فنا بدهد.
اما راستی وقتی او با شگفتی و تحسین به نیروی «همبستگی، هدفمندی و آرمانخواهی» مجاهدان اشرفی مینگرد، به آنچه همهٔ توان و انگیزش برای «ساختن و ساختن و ساختن، دوباره و دوباره، بعد از همه تلاشهایی که برای نابود کردن حاصل همه کارهای آنها صورت گرفته» را فراهم کرده، مینگرد، آیا میداند که این دستاورد نفیس، حاصل چند دهه مبارزه مجاهدانی است که در پرتو اندیشهٔ مریم، بر ایدئولوژی جنسیت و نگرش مردسالار شوریده و به مهار آن که در تاریخ کمنظیر است، موفق شدهاند؟ آنها بر تمایل استثماری «اول من» لگام زده و منش بدهکاری، مایهگذاری و عشق و فداکاری بیچشمداشت را پیشه خود ساختهاند. آنها در مکتب انسانشناسانهٔ مریم رجوی به اندیشهٔ دودستگاه گرویدهاند. اندیشهای که دستگاه درونکوک یا درونذات را که انسان را محصور در خصلتها و ویژگیهای ارث برده از فرهنگ خانواده و جامعه میبیند و قدرت انتخابش را ضعیف ارزیابی میکند، نفی کرده و به اثبات دستگاه برونکوک یا برونذات برخاسته است. در این نگرش، شاخص ارزیابی، اصالت با درون فرد و ضعف و قوت او نیست، مبنای ارزشگذاری، رابطه فرد انسانی با جهان خارج از اوست. اصالت نه با کینه و یأس و انتقام بلکه با امید و عشق و رهایی و دوستی است.
در دستگاه ارتجاعی درونکوک، اصالت با حفظ چهره، ریاکاری، کتمان اشتباهات، لاپوشانی و عدم بیان است، اما در دودستگاه، اصالت و ارزش در بیان صادقانه است.
دستگاه درونکوک اصالت را به ویژگیها و خصلتهای فردی یعنی فیکس دیدن فرد میدهد، در حالی که در دودستگاه، اصالت با ایمان و باور به تغییر است؛ چیزی که ترجیعبند همارهٔ سخنان مریم رجوی است و آن را در شعار «میتوان و باید» نهادینه کرده است.
تئوری دودستگاه از بنیادهای اندیشهٔ انسانشناسانه مریم رجوی است که در انقلاب درونی، تقدیم مجاهدین کرده است. در دستگاه توحیدی مریم، آدمی مجبور و محصور نیست که در حصار خانواده و طبقه و جامعه بماند. بلکه اصالت و قدرت انسانیاش در گرو رابطهای است که با بیرون خودش برقرار میکند؛ چیزی که به او امکان میدهد از منهای بینهایت به مثبت بینهایت برسد. در اندیشهٔ مریم، بشر محکوم نیست با آنچه بر اثر اجبارات به او رسیده بسازد؛ بلکه هر چقدر هم انواع جبرها بر انسان حاکم باشد، ولی فرد با انتخاب خود قادر است از آن بیرون بکشد. تئوری دودستگاه به مجاهدین قدرت حل هزاران مسأله تشکیلاتی را داده است. در این تئوری، اصالت به جنگ برای انتخاب است، اصالت به ضعفها، انتقادات و نارساییها نیست، اصالت با گذشته نیست، اصالت به حال و آینده است، و اینکه چگونه میشود برای پرکردن حفرهها تلاش کرد، نبرد کرد، و آن را در واقع جبران نمود. اینگونه است که آن «همبستگی، هدفمندی و آرمانخواهی» که اینگرید بتانکور به تحسین آن پرداخته شکل گرفته و آن قدرت خلاق و بیشکست را که این بانوی اندیشمند با شگفتی از آن یاد میکند، نصیب آنان کرده است: «این اشرف به من از قدرتی خبر میدهد که در درون شما است. موضوع فقط این واقعیت نیست که ما بهطور فیزیکی مجدداً گردهم آمدهایم. بلکه شبکهای هم هست که شما به آن دست یافتهاید».
پیروزی شرافت انسانی
اینگرید گفتمان خود را سپس گامبهگام ارتقا داده به سوی قله هدایت میکند: «اگر ما امروز اینجا هستیم، بهطور فیزیکی و بهطور مجازی از طریق اینترنت بهخاطر این است که بر این باوریم که مبارزه برای ایران آزاد، چیزی نیست که فقط به مردم ایران ارتباط داشته باشد. هر کدام از ما از صمیم قلبش اعتقاد دارد که پیروزی شما، پیروزی ما و پیروزی شرافت انسانی است».
نماد شگفتانگیز پایداری و امید
او باز هم در سخنانش بیشتر و بیشتر اوج میگیرد: «شما اینجا در حال ساختن یک نماد شگفتانگیز پایداری هستید. ولی همچنین شهر امید را میسازید. امید برای هر کس در جهان که فکر کند که نمیتواند چندان کاری انجام دهد. و شما در حال اثبات این امر هستید که از آنجا که با هم هستید، ولو اینکه هر کدام از ما به تنهایی احساس ناتوانی کند، الآن میدانیم که در کنار هم میتوانیم تغییر ایجاد کنیم. شما سازندگان امید هستید. شما کسانی هستید که منشأء انگیزش برای یک سال اعتراض در ایران بودهاند. آیا میتوانید تصور کنید؟ آیا میتوانید تصور کنید که حکومت ایران، رژیم ملاها چه حالی دارد... شما هر روز به آنها یادآوری میکنید که هیچ حقی برای در دست داشتن حاکمیت در ایران ندارند... هر روز به آنها یادآوری میکنید که وضعیت فعلی، سرکوب، فقدان حقوقبشر، فقدان آزادی بیان، فقدان آزادی اینکه هر کس خودش باشد، محرومیتی که بر مردم ایران تحمیل کردهاند، هر روز به آنها یادآوری میکنید که این وضعیت به پایان خواهد رسید».
اگر حضور سازمانیافته(تشکیلات) شما نبود!
اینگرید بتانکور در ادامه میگوید: «اعتراضات در ایران امکانپذیر نمیشد اگر شما اینطور در اینجا سازمانیافته نبودید. بسیار مشکل است برای کسی که در کشوری با پلیس و سپاه پاسداران مواجه است که همه را حتی در خانههایشان تعقیب میکنند تا به زندان بیاندازندشان و ساکتشان کنند. تا هراس ایجاد کنند. بهخاطر حضور سازمانیافته شما در اینجا، با یک طرح، با یک استراتژی، با رهبری مثل مریم رجوی است».
عشق، سلاح برتر مریم
«مریم توانسته به مردم ایران و به مردم جهان ثابت کند که برای رهبری یک کشور، ریش و زور بازو لازم نیست. او یک زن است. و زنی است که قویترین سلاح را در اختیار دارد که چیزی جز عشق نیست. عشق چیزی است که ایران را به آزادی خواهد رساند... بهترین گزینه برای ایران، آزادی با مریم رجوی است... دوران عوض شده است. شما، نقطه امید هستید. مریم رهبر است و ما در کنار شما هستیم و ما پیروز خواهیم شد».