یکسال پس از گذشت قیام آتشین ۱۴۰۱، استبداد فرتوت دینی هنوز از نقش شگرف دانشگاههای ایران در برپا نگهداشتن و پیشبرد آن قیام هراسان است.
تئوریسینهای این رژیم در رسانههای حکومتی تلاش میکنند اسطورهٔ ۱۶آذر ۱۳۳۲ (روز دانشجو) را کمرنگ کرده و روح شورشگری و اعتراض به وضع موجود را از آن بگیرند. البته برای نیل به این مقصود موذیانه و در لفافه و با ادعاهای بهاصطلاح چپنمایانه به موضوع وارد و خارج میشوند اما وقتی لفاظیهای آنان را موشکافی میکنیم، در کنه آن به نیت رذیلانهٔ آنان پی میبریم. آنها در خدمت به استبداد از هیچ واژهفروشی و تحریف خودداری نمیکنند.
یکی از آنان پس از تخطئه روز دانشجو و نوستالژیک قلمداد کردن آن مینویسد:
«بار کردن رسالت نجات جامعه بر شانههای جوانان دانشجویی که هنوز تازه در مسیر تجربه و دانشاندوزی گام گذاشتهاند، نخستین انحراف و مشکل، در مسیر شکلگیری یک جنبش دانشجویی اصیل و توانا و اثرگذار است» (احمد زیدآبادی. هممیهن. ۱۶آذر ۱۴۰۲).
او در ادامه نوشته است:
«از این جهت نه ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ برای دانشجوی امروز میتواند الگوی مناسبی باشد و نه آنچه دانشجویان چپ در ماه مه ۱۹۶۸ در فرانسه به انجام رساندند و نه حتی تجربهٔ انجمنهای اسلامی دانشجویی که به نام دفتر تحکیم وحدت شهرت پیدا کرده است».
البته پیشاپیش واضح است که ساندویچ کردن «دانشجویان چپ فرانسه» یا «تجربه انجمنهای اسلامی دانشجویی»، برای ایزگم کردن موضوع اصلی است. موضوع اصلی این است که «دانشجو در درجهٔ نخست، باید در جستوجوی دانش باشد!». یعنی کاری به سیاست نداشته باشد. باید سر خود را به زیراندازد و بهدور از غوغای سیاست و سیاستمداران و حکام جور فقط به فکر درس و مشق خود باشد. نباید به این فکر کند که کمی دورتر از چهاردیواری دانشگاه، بازنشستگان از هستی ساقط شده دارند حقوق به یغما رفتهٔ خود را فریاد میزنند. نباید بدن گلوله خورده و به خون آغشتهٔ کولبران را به ذهنش راه دهد. به کودکان بیسرپرست ماندهٔ آنها نباید بیندیشد. نباید دغدغهیی به خود راه دهد که حکومت زندانهای بدنام را دانشگاه مینامد و در آنها به سلاخی و دریدن و پوستکندن مشغول است. او باید فقط به این بیندیشد که مانند یک آکادمیسین نجیب و سر به راه، علم را از زیر عبا و عمامهٔ آخوندها به دست بیاورد و هر جا که آنان خواستند در خدمتشان باشد.
«عموم روشنفکران و نیروهای سیاسی جامعهٔ ما، بیهیچ دلیل و منطقی، به این اسطوره [۱۶آذر و روز دانشجو] دامن زدهاند و عملاً بر دوش دانشجویان و یا آنچه جنبش دانشجویی گفته میشود، باری گران بار کردهاند که نتیجهاش جز قربانی شدن و یا احساس عذاب وجدان و تلخکامی نبوده است» (همان منبع).
...
این است آن تصویری که نشخوارکنندگان کلمات در رسانههای حکومتی میخواهند به خورد دانشگاه و دانشجو بدهند. آنها عامدانه و آگاهانه به شکستن اسطورههای انقلابی و ملی ما مشغول هستند. پیشتر از تخطئه ۱۶آذر، انقلاب ضدسلطنتی را در همدستی با بورژوازی خارجهنشین و زائدههای سلطنت، «فتنهٔ ۵۷» نامیدهاند. آنها حتی از نام «چهارشنبهسوری» و «شب یلدا» نیز هراس دارند.
... اما اما اما دانشگاه و دانشجو در میهن ما همواره با روح اعتراض و شورشگری شناخته میشود. ۱۶آذر هویت، شناسنامه و تولد نوین دانشجو و دانشگاه است. پیشتر از شیخ و روشنفکرنمایان دودوزهباز آن، شاه فراوان کوشید دانشگاه را از سیاست جدا کند ولی شکستخورده و مبهوت بر جا ماند.
دانشگاه بهرغم کودتای سیاه موسوم به «انقلاب فرهنگی» خمینی و راهافتادن ماشین کشتار، اثبات کرد که در برابر استبداد و آزادیکشی سر خم نخواهد کرد. اکنون ۷۰سال از ۱۶آذر ۱۳۳۲ میگذرد.
دانشگاه اگر چه در دوران تاریک جموداندیشان ریایی فراز و نشیبهای مختلفی را از سر گذرانده ولی هرگز از تب و تاب بازنایستاده و به نقش پیشتاز خود بازگشته است. فقط در قیام ۱۴۰۱ [از ۲۵شهریور تا ۱آذر] ۱۰۲۷ حرکت اعتراضی در دانشگاههای ایران صورت گرفته است.
دانشگاه از دید مسعود رجوی در سخنرانی ۴بهمن ۱۳۵۷، شهادتگاه، زیارتگاه، معبد و محراب آزادی است. زیرا در سیاهترین زمانها خروش برآورده است؛ زیرا تبلور شرف این مردم و مظهر حیات خلق است؛ حیاتی که در عقیده و جهاد معنا میشود.
۱۶آذر، روز دانشجو بوده، هست و خواهد بود؛ روزی برای مبارزه، اعتراض، برخاستن و شوریدن علیه وضع موجود، روز قیام برای آرمان آزادی.
بیگمان دانشجویان قهرمان ایرانی، دانشگاه، این سنگر همیشهٔ آزادی را از ارتجاع غدار بازخواهند ستاند.