تیرماه ۱۳۵۸ است. هیمنه و هیبت خمینی که با عوامفریبی انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران را دزدیده، برجامعهٔ آن روز سایه افکنده است.
استبداد زیر پردهٔ دین در حال شکلدهی نهادهای سرکوب و خفقان است اما آنچه که فراتر از آن فضای سیاسی را قفل کرده، سلطهٔ نیروی مهیبی است که مشروعیت یک انقلاب مردمی را با قدرت مذهبی در چنگ دارد.
ارتجاع بر رادیو و تلویزیون و روزنامههای اصلی چنگ انداخته و مخالفت با خمینی را مخالفت با اسلام قلمداد میکند.
بهخصوص مجاهدین با برچسبهای نفاق و التقاط زیر ضرب هستند.
زیرا بزرگترین نیروی سازمانیافته انقلابی و مسلمان و پیشتاز نبرد با دیکتاتوری هستند.
زیرا حجاب اجباری و عربدههای یا روسری یا توسری را محکوم میکنند.
زیرا در مقابل انحصار طلبی و داعیه «انقلاب اسلامی» خمینی از «اسلام انقلابی و مردمی و دموکراتیک» و از «شوراهای مردمی» سخن میگویند.
پاسخ خمینی هم فرستادن گلههای چماقداران است تا بعد از هر نماز جمعه با عربدههای «حزب فقط حزبالله رهبر فقط روح الله»، به مراکزشان حمله میکنند.
درست در چنین فضایی، ساعت ۹شب ۲۰تیرماه، وقتی رادیو ایران مانند هر روز در حال پخش زنده «تفسیر سیاسی» برای میلیونها شنونده است، ناگاه جامعه در سراسر کشور تکان میخورد. مفسر رادیو با جملاتی کوبنده میگوید:
«هموطنان عزیز!
عهدی که من با شما داشتم این بود که حقیقت را و فقط حقیقت را با شما بگویم؛ آن را تحریف یا سانسور نکنم و تاکنون بر این عهد و پیمان باقی بودهام. اما اکنون گروهی بر رادیو-تلویزیون حاکم شدهاند که کارشان سانسور واقعیتها و فریب دادن مردم است. آنها هیچ نسبتی با انقلاب ندارد. آنها دشمن انقلاب هستند. تنها سرمایهشان عبا و عمامه، ریش و تسبیح و انگشتر عقیق و فیروزه است.
هموطنان عزیز!
هدف آنها کشتن آزادیها و از بین بردن همهٔ میراث انقلاب است. آنها تظاهرات و راهپیمایی هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران در اعتراض به دستگیری مجاهد خلق محمدرضا سعادتی را سانسور کردهاند. آنها اجازه ندادند و اجازه نمیدهند که حقایق این ماجرا به گوش مردم برسد. حربهٔ آنها دروغ است.
من بر اساس عهد و پیمانی که با شما دارم، همینجا اعلام میکنم این رادیو تلویزیون که اسم «اسلامی» هم روی خود گذاشته، مشروعیت خود را از دست داده است و من دیگر حاضر به ادامهٔ کار در این ارگان دروغ و فریب نیستم و از آن کنارهگیری میکنم. تا گاهی که بار دیگر این رادیو-تلویزیون صدا و سیمای واقعی مردم ایران را منعکس کند. تا آن موقع با شما هموطنان خداحافظی میکنم.
به امید آن روز!».
روز بعد روزنامهٔ اطلاعات نام این «مفسر رادیو» را اعلام کرد: «علی صفا».
مجاهد وارسته علیرضا معدنچی خود گفته بود که جسارت این اقدام انقلابی را از آموزههای «اسلام انقلابی» مجاهدین فراگرفته بود که میگوید: «... در مسیر تکامل... انسان با رستن از قید تمام عوامل محدود کننده، چه در خودش، چه در طبیعت و چه در جامعه، به مرزهای نامحدود، بهاوج رهایی و آزادی... خواهد رسید» (مسعود رجوی-کلاسهای تبیین جهان-دانشگاه صنعتی شریف-۱۳۵۸)
آری!
چنین انسانهایی هستند که با شورش بر محدودیتهای مسخ کننده، از جمله تعادلقوای روز و اقتدار در اوج دیکتاتوری، رسم خروج از جبرها را با «پرداخت بها»، رودرروی فرهنگ «بی هزینگی»، «سرخم» و «تسلیم طلبی» به جامعه و نسل جوان میآموزند و زمینهساز «تغییرات اجتماعی» میشوند.