بهدنبال توافق میان روسیه و ترکیه مبنی بر جلوگیری از جنگ در ادلب، و ایجاد یک منطقه حائل غیرنظامی و کنار گذاشتن حاکمیت آخوندی از تحولات جاری، اکنون رژیم میکوشد با ظاهرسازی مسخره، چنین وانمود کند که تصمیمات اتخاذشده توسط رؤسای جمهور روسیه و ترکیه مطلوبش بوده و در جریان آن قرار داشته است. اما واقعیتها از لابلای شکافهای آن و از خلال حرفها و مطالب ایادی و مهرههای آن بیشتر مشخص میشود.
تظاهر به استقبال از توافق سوچی در عین اعتراف به کنارماندن از تحولات
تلویزیون حکومتی ۲۷شهریور ۹۷ در رابطه با تحولات اخیر سوریه خبری پخش کرد مبنی بر استقبال رژیم از قرارداد سوچی: «وزیر خارجه کشورمان به توافق دیشب میان مسکو و آنکارا بر سر ایجاد منطقه بیطرف در ادلب، واکنش مثبت نشان داد و گفت این توافق مصداقی از دیپلوماسی مسئولانه است. آقای ظریف افزود از ابتدا تمام تلاشمان این بود که در ادلب جنگی صورت نگیرد و مبارزه با تروریسم بدون درگیری انجام شود.
همچنین وزیر خارجه ترکیه در تماس تلفنی با همتای ایرانی از جزئیات مذاکرات شب گذشته رؤسای جمهور ترکیه و روسیه درباره ادلب خبر داد. طرفین توافق کردهاند تا جزئیات توافق را در نشست سهجانبه وزرای خارجه ایران، روسیه و ترکیه در نیویورک پیگیری کنند. محورهایی که مورد توافق روسیه و ترکیه قرار گرفته همان محورهایی است که ایران قبلاً دنبال کرده، بر اساس توافق دیشب بین روسیه و ترکیه قرار شد تا ۱۵اکتبر یعنی یک ماه دیگر منطقه غیرنظامی جدیدی بین نیروهای ارتش سوریه و تکفیریها در ادلب ایجاد شود».
اما بهرغم تلاش وزیر خارجه آخوندی برای راضی و خوشنود نشاندادن نظام و خودش، سایر رسانهها و مهرها صراحتاً اعتراف میکنند که در توافق سوچی نظام کنار گذاشته شده است و تحولات برخلاف خواستهها و منافع رژیم پیش میرود.
در این رابطه یکی از دیپلماتهای سابق به نام قاسم محبعلی در گفتگویی اعتراف کرد: «در بستر تحلیلهایی که رقبای تهران از وضعیت سیاسی، اجتماعی و خصوصاً اقتصادی اخیر ایران، ذیل بازگشت تحریمها دارند به این باور رسیدهاند که کشور در روزها و ماههای منتهی به تحریمهای ثانویه یعنی تا ۱۳آبانماه روزبهروز ضعیفتر میشود، لذا باید به موازات کاهش توان ایران بهدنبال افزایش فشارهای خود بر ایران بود تا تهران به خواستههای آنان تن دهد».
قاسم محبعلی بهطور تلویحی به این سیاست محکوم به شکست در سوریه اذعان نموده و میافزاید: «با فرض اینکه شرق فرات هم به سرانجام برسد تازه برمیگردیم نقطه سر خط؛ چرا؟! چون تازه همان دعوایی که جنگ ۷ساله سوریه را شکل داده خود را نشان میدهد. ایران بهدنبال بشار اسد و بشار اسدهای خود برای حفظ و بقای علویها بهعنوان همپیمان جدی خود است، اما از آنسو جامعه جهانی بهخصوص کشورهای عربی منطقه و جامعه سوریه این ساختار را نخواهند پذیرفت. اینجاست که بحران دوباره خود را نشان میدهد... اکنون تلاش جامعه بینالملل حذف کامل نفوذ ایران در خاورمیانه است».(سایت شفقنا ۲۷شهریور ۹۷)
یکی دیگر از دیپلماتهای سابق از باند اصلاحطلب به نام علی خرم به موقعیت بهغایت ضعیف حاکمیت آخوندی در معادلات کنونی منطقه اعتراف کرده و میگوید: «مسئولان ما باید درست متوجه اوضاع باشند و تصمیماتی بگیرند که در آینده غافلگیر نشوند. در حال حاضر، در مجامع جهانی نیز این سؤال مطرح است که پس اجلاس تهران چه بود که ۱۰روز بعد از آن، ۲کشور از ۳کشور حاضر در آن دوباره بر سر میز مینشینند و توافقی درست برخلاف توافق صورتگرفته در تهران میکنند؟».(سایت انتخاب ۲۷شهریور ۹۷)
تضعیف بیشازپیش عمق استراتژیک نظام
واقعیتی که از پس این اظهارات مشخص میشود، این است که نقش حاکمیت آخوندی در سوریه روزبهروز ضعیفتر میشود و در درجه اول این روسیه و در درجه بعد ترکیه است که نقش تاثیرگذار در تحولات جاری سوریه را دارند و بهقول معروف سر آن بیکلاه میماند.
در کنفرانس تهران این دو کشور در ظاهر رژیم را به بازی گرفتند؛ اما آنجایی که پای اقدامات عملی به میان آمد، در کنفرانس سوچی وقعی به رژیم و رئیسجمهورش نگذاشتند و در غیاب روحانی برخلاف منافع و مطامع رژیم در سوریه عمل کردند و تصمیم به ایجاد منطقه بیطرف در ادلب گرفتند.
تصمیم دو کشور روسیه و ترکیه کاملا برخلاف مواضع شناخته حکومت آخوندی در رابطه با اپوزیسیون سوریه است. رژیم همواره خواهان حمله به نیروهای اپوزیسیون در سوریه و بهویژه در ماههای اخیر خواهان حمله به آن در منطقه ادلب بوده است.
اما از آنجایی که نظام و بهخصوص وزرات خارجه آن میدانند که این تصمیمگیری نشانه بیتوجهی روسیه و ترکیه به منافع رژیم در سوریه است. رژیم برای آن که از اثرات مخرب آن در داخل نظام و بهخصوص در میان نیروهایش که در سوریه هستند و یا در آنجا جنگیدهاند بکاهد، جواد ظریف را به صحنه میفرستد تا بهناگزیر وانمود کند که گویا در این تصمیمگیری طرفی بوده است!
واقعیت دیگر اینکه در جریان این توافق بین روسیه و ترکیه تق نگاه به شرق علی خامنهای و باندش هم درآمد و مشخص شد که روسیه در روابطش با حاکمیت آخوندی همواره دنبال تأمین منافع خودش بوده و هست!
این کشور تا زمانی که در جنگ سوریه به نیروهای نظامی آن نیاز داشت، دست باز به آنها میداد، اما از آنجایی که منافعش با آن زاویه پیدا کرد، نه تنها تحرک نیروهای آن را بسیار کاهش داد و محدود کرد، بلکه همچنان که میبینیم در صحنه سیاسی نیز اعتنای چندانی به منافع آن نمیکند و آن را در سر بزنگاه قال میگذارد.
اگر روسیه اهل دادن نقش جدی به رژیم در تحولات جاری سوریه بود، بهقول آن مهره وابسته به باند روحانی(علی خرم): «پس اجلاس تهران چه بود که ۱۰روز بعد دو کشور حاضر در آن توافقی برخلاف توافق قبلی میکنند»؟
این جمله اعتراضی و سؤالی خرم نیز بیانگر این است که گویا قبلاً توافقی بین سه کشور وجود داشته است که توافق سوچی برخلاف آن بوده است.
درصورتیکه چنین ادعایی واقعیت داشته باشد، این ضربه بزرگی به نظام است و آینده بسیاری از توافقات روسیه با آنرا به خطر میاندازد.
ملاحظه میشود که برخلاف حرفهای پاسدار و بسیجیگولزن ظریف، بر اثر تحولات سوریه بهویژه بهخاطر نتیجه کنفرانس سوچی حکومت آخوندی در حالت شوک و بهت قرار گرفته است.