آیا فکر میکردید کارگزاران حکومتیِ تحتامر ولیفقیه، روزی روزگاری بگویند: «ما در غزه نمیجنگیم ولی کاری زینبی میکنیم»؟! درست یک هفته قبل از این اظهارات، پاسدار نقدی گفته بود: «ثبت نام برای اعزام به غزه با شتاب ادامه دارد»!
آیا فکر میکردید که حداد عادل رو به عناصر درونی نظام بر سر غزه، با صراحت بگوید: «ورود نظامی ما به جنگ، بهنفع فلسطین نیست»؟
آیا فکر میکردید که کارگزاران نظام، گاه صریح و گاه تلویحی رو به عناصر رژیم بگویند: «از اظهارات تند درباره جنگ در غزه خودداری کنند»؟
یادآورید...
حرفهای خامنهای را در هفتهٔ اول شروع جنگ در اسراییل و غزه بهیاد آورید که از حمایت تمامعیار و بوسیدن دست و سلاح جنگندهگان با اسراییل میگفت.
حرفهای امیرعبداللهیان را بهیاد آورید که پشت سر هم با تهدید تکرار میکرد: «دستها روی ماشههاست».
نعرههای امامان ریایی جمعه را بهیاد آورید که مدام از «جنگ اسلام و کفر در غزه» داد سخن دادهاند.
توجه کنید که نظام آخوندی هرگز فراخوان به اسکان حتا یک گروه از مردم آوارهٔ غزه به ایران را نداده است.
مرور تجربههای تاریخی برای ایران امروز
بزرگترین هنر سیاسی و تاریخیِ هر ایرانی، باید شناختن ماهیت نظام ولایت فقیهی و ترفندها و پلیدیهای ناشی از آن باشد. هر شخص یا گروه ایرانی که این ماهیت را شناخت، هم هرگز به دامچالهها و بازیهای سیاسی و دجالگریهای مذهبیِ آن نیفتاد و هم کاراترین راه مبارزه با آن را اتخاذ نمود.
روزگاری در سالهای ۱۳۵۸ و ۵۹ و ۶۰ نعرههای بهاصطلاح ضدامپریالیستی و ضداستکباری امام امت، چشم خیلیها را داشت از حدقه درمیآورد و دهانشان را آب انداخته بود که عجب امامی! عجب رهبری!
همینان در روزنامهها و گردهماییهایشان چنان از دشمن اصلی بودن لیبرالها و آمریکا مینوشتند و میگفتند که گویی نه ارتجاع آخوندی با زعامت ولیفقیه، که لیبرالها و آمریکاییها در رأس حکومت هستند و دارند ایران را لیبرالیزه و سفرهٔ آمریکاییها میکنند! همینها در جنگ خمینی با عراق، چهار نعل پشت امام امت ــ با بلندگوی جنگ میهنی در زیر لوای جنگ اسلام و کفر ــ رژه میرفتند.
در بحث هنر شناخت ماهیت نظام ولایت فقیه، از ۱۳۵۸ تا همین الآن بودهاند و هستند نیروهایی ــ مثل ائتلاف شورای ملی مقاومت ایران ــ که تشخیص دادند دشمن اصلی آزادی و عدالت در ایران، ارتجاع سر برآورده از قرون وسطا در هیأت نظام ولایت فقیهی است و نه هیچ نیرو و کشور دیگر. اینان هرگز مغلوب دجالیت سیاسی و مذهبی شخص خمینی و سیرکبازان دور و برش نشدند. اینان از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به بعد گفتند و نوشتند و روشنگری کردند که اصلاحات در نظام ولایت فقیه هرگز رخ نخواهد داد؛ چرا که خمینی بهترین فرصت اصلاحات را از ۱۳۵۸ تا خرداد ۶۰ از دست داد.
تمام حوادث این چهار دهه، اثباتگر مواضع و مبارزه و روشنگری این ائتلاف و طیف همراه و همسو آن بوده است. مسیر تمام قیامهای ایران و تجربهٔ ۴۵ سالهٔ قاطبهٔ مردم ایران از حاکمیت ملایان و باندهایش، همین واقعیت را اثبات نموده است.
ظهور معکوس آثار ترفند جنگافروزی
جنگافروزی نیابتیِ امروزین توسط اتاق فکر نظام آخوندسالار با زعامت خامنهای و سپس غلطکردمگوییهای غیررسمیِ این روزها، گویای ماهیت پلید این نظام در فریبکاری سیاسی و مذهبی است.
واقعیت اکنون این شده است که خامنهای از بازگشت آثار استراتژیک جنگ در غزه به ایران اشغالشده، وحشتزده است. نظام ملاسالار هرگز نتوانست از این جنگافروزی در داخل ایران سودی نصیب حاکمیت کند. هدف خامنهای از جنگافروزی، تحتالشعاع قرار دادن جامعهٔ انفجاری ایران و صدور بحران موجودیت حکومت به خارج مرزها بود. اینک اما روند این جنگ ویرانگر و جنایتکارانه دارد به ظهور آثار معکوس آن علیه ترفند خامنهای میانجامد.
جامزهر؛ قاطعیت ایرانی و بینالمللی
اصل مهم در مواجهه با نعرهکشیها و نفسکش طلبیدنهای خمینی و خامنهای، همواره این بوده است که این رژیم فقط زبان قاطعیت را میفهمد. هر جا این قاطعیت ایرانی یا بینالمللی نباشد، برای روحیه دادن به نیروهای خودیاش میدانداری میکند ولی با بروز نشانههای قاطعیت و رادیکالیسم که تعادلقوا را معکوس کند، از خمینی تا خامنهای، زهرنوش حرفهیی میشوند!
[یادآوری: نعرههای جنگجنگ تا فتح قدس از طریق کربلای خمینی، با مغلوبه شدن روند جنگ در اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۷، تبدیل به جامزهر خوردن دیو جماران شد!]
حالا آثار شر جنگافروزی و تقسیم جنایت علیه مردمان بیپناه، دارد به بیت خامنهای و سراپردهٔ نظام تحتامرش برمیگردد. خیر این مجازات اتودینامیک، نصیب مردمی خواهد شد که بمبهای خشم و قیامشان در زیر پوست شهرهای ایران تکثیر شده است.
سیر تحولات آینده، تصویر روشنتری از مجازات اتودینامیک جنگافروزی و پیامدهای ناگزیر آن را آشکار خواهد نمود.