مردم ایران بهدلیل سرکوب و فشارهای اقتصادی و اجتماعی که از رژیم آخوندی متحمل میشوند، بهطور مداوم در معرض استرس و فشارهای مختلف از جمله نگرانی نسبت به وضعیت معیشت زندگی هستند.
در چنین شرایطی است که برای اکثریت مردم محروم و فقر زده، موضوعاتی نظیر شادی یا رضایت از زندگی معنا و مفهومی ندارد. زیرا شادی و نشاط اجتماعی در جامعه درگام نخست متأثر از رفاه و آزادیهای سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه است.
این دو موضوع یعنی آزادی و بهروزی در ایران تحت سرکوب و چپاول آخوندی موضوعیت ندارند؛ از این رو، شادی و نشاط نیز از جامعه رخت میبندد. در این نظام پلید آنچه که برای اکثریت مردم باقی میماند غم و غصه نان آجر شده و آزادی از دست رفتهشان است.
بهدلیل این شرایط است که در سالهای اخیر ایران در زمره کشورهایی است که شادی و نشاط اجتماعی در آن در پایینترین حد ممکن است.
بر اساس گزارشات مؤسسات بینالمللی همچون مؤسسه نظرسنجی گالوپ، نشریه فوربس و گزارش توسعه انسانی سازمان ملل وضعیت شادکامی و نشاط در جامعه ایران رتبهاش بسیار پایین است.
تنها گزارش این نهادها نیست که بر این واقعیت صحه میگذارد، بلکه رسانهها و مهرههای حکومتی نیز به این وضعیت اعتراف میکنند.
از جمله این مهرهها حسین موسوی چلک است که به عنوان رئیس انجمن مددکاری اجتماعی میگوید رتبه ایران در حوزه نشاط و شادی اجتماعی در میان ۱۵۷کشورجهان رتبه ۱۰۹است.
بر اساس اعتراف این مهره حکومتی «بین ۲۳تا ۲۵درصد مردم حداقل یک اختلال روانی دارند که نیازمند مداخله است. همچنین شش میلیون نفر در کشور افسردگی دارند. ۷۵درصد دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه دارای اختلال روانی یا آسیب اجتماعی هستند. ۲۷درصد از دانشجویان کشور با مشکلات روانشناختی درگیر هستند و ۳۳درصد از دانشجویان از زندگی خود ناراضیاند که این موارد منجر به بالا نبودن سرمایه اجتماعی و مسئولیت اجتماعی در کشور شده است». (خبرگزاری ایسنا ۱۸شهریور۹۷)
مشکلاتی که موسوی چلک به آن اشاره کرد و آنها را دلیل بر ناشادی مردم دانست تنها بخشی از مشکلات مردم است.
در زمینه قضایی نیز مردم با فشارهای مختلفی مواجه هستند، از جمله اینکه در نظام قضایی آخوندی دوهزار عنوان مجرمانه وجود دارد. در حالی که میانگین این شاخص در دنیا ۶۰تا ۹۰عنوان است و در حال حاضر ۱۵میلیون و ۲۰۰هزار پرونده قضایی در کشور وجود دارد(خبرگزاری ایسنا ۲۷اردیبهشت ۹۷)
اگرمیانگین نفرات خانودهایی که درگیر این پروندهها هستند ۴نفرباشد، نزدیک ۷۰میلیون نفر از جمعیت کشور در معرض مشکلات و استرس ناشی از این پروندهها قرار دارند.
عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور آخوند حسن روحانی اعتراف کرد: «نبود نشاط اجتماعی یکی از موضوعاتی است که خانوادههای ما را به انزوا و بیماری کشانده است. همه دست به دست هم دادهایم و جامعه را افسرده کردهایم».
افزایش طلاقها، افزایش خشونت در میان خانوادهها و افزایش خشونت در سطح جامعه نیز تماماً نشان از رخت بر بستن نشاط از جامعه و قحطی آن در ایران است.
سانسور فرهنگی و جلوگیری از برگزاری مراسم شاد هم یکی از مواردی است که نشاط و سرزندگی از جامعه را گرفته است. در حالی که فرهنگ منحط آخوندی که گرد و غبار غم و غصه و مصیبت را در سراسر کشور میپراکند مزید بر علت شده است.
به فقر اقتصادی بهعنوان مبنای اصلی ناشادمانی مردم اشاره شد، در این رابطه نیز یک مهره حکومتی دیگر به نام امیر محمود حریرچی که عنوان جامعه شناس دارد اعتراف میکند: «بیثباتی اقتصادی عامل کاهش روحیه نشاط در جامعه» است.
درتشریح این وضعیت او اضافه میکند: «بیثباتی اقتصادی با افزایش احساس بیاعتمادی و ناامنی در جامعه، موجب آسیب به سلامت روانی و اجتماعی افراد میشود».
بهگفته حریرچی یکی از مهمترین تاثیراتی که فشارهای اقتصادی بر روی افراد میگذارد: «ایجاد افسردگی و اختلالات روانی است. در حال حاضر از هر سه نفر در جامعه یک نفر دچار افسردگی است و یک نفر هم از اختلالات روانی رنج میبرد. با ادامه این شرایط نیز باید منتظر رشد این آمار باشیم».(خبرگزاری مهر ۱۵شهریور۹۷)
نایب رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای قلابی شهر اصفهان نیز اذعان میکند« شادی و نشاطی در بسیاری از محلات قدیمی اصفهان دیده نمیشود» (خبرگزاری مهر۱۱شهریور۹۷
برای خروج از این وضعیت مهرههایی از حکومت که عمدتاً وابسته به باند روحانی و باند موسوم به اصلاحطلب هستند، عنوان میکنند که باید زمینه توسعه اقتصادی بهوجود آورد و به مردم این فرصت را داد که در زمینههای مختلف بهاصطلاح مشارکت داشته باشند، آن وقت نشاط به جامعه برمیگردد.
از نظر آنها باید اجازه داده شود افراد در چارچوب قانون اساسی رژیم فعالیت کنند و...
اما واقعیت این است که علت اصلی ناشادمانی مردم رژیم آخوندی و همه متعلقات آن، از جمله قانون اساسی آن است که همه آزادیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را از مردم سلب کرده است و آنها را دچار این وضعیت از فقر و ناداری و افسردگی اجتماعی کرده است.
بنابراین تنها با سرنگونی این حاکمیت است که خنده بر لبان و شادی در چهرههای آنها باز میگرد.
با وجود همه جنایاتی که این رژیم در حق مردم ایران کرده است و از جمله اینکه حق شادمانی را از آنها سلب کرده است، اما این مردم سرشار از روحیه شورش و عصیان علیه این نظام و در جهت سرنگونی آن هستند.
همین مردم هستند که در بزنگاهها و مقاطع مختلف با خیزش و قیام خود نگذاشتند آب خوش از گلوی سردمداران این نظام پایین برود و سرانجام آنرا در بنبست و بحران سرنگونی گیر انداختهاند.
اعتراضات و قیامهایی نظیر قیام دیماه ۹۶و قیام مرداد ۹۷بر اساس همین روحیه و عزم جزم قیامکنندگان برای سرنگونی حاکمیت پلید آخوندی شکل گرفت.
روحیه ناشادمانی در میان مردم گذرا است و آنچه که اصالت دارد، روحیه سرزنده و پرنشاط آنها برای برکندن بنای حاکمیت آخوندی، و جایگزین کردن آن با یک حاکمیت مردمسالار با کمک کانونهای شورشی و مقاومت سازمانیافته مردم ایران است.
مقاومتی که از سالیان پیش نوید چین روزی را داده و در جهت فرا رسیدن آن از هیچ کوشش و فداکاری دریغ نکرده است، و در این راه بیش از ۱۲۰هزار شهید داده است. دیر نیست روزی که ایران در فردای آزادی و به یمن همبستگی ملی و ثروتهای طبیعی و انسانی خود در زمره مرفهترین، آزادترین کشورها قرار بگیرد و مردمش نیز در زمره شادمانترین مردم جهان باشند.