فیزیک پایه، درس و مبحثی است که عموم دانشآموزان آن را فرا میگیرند تا بدانند برای مشخص کردن ویژگیهای یک پدیده از چه روش علمی استفاده کنند تا مختصات آن شیء را بهدست آورند. ابزارهای اندازهگیری هم به شکل استاندارد ساخته شدهاند تا این فرایند بهطور دقیق انجام شود.
«اندازهگیری، فرایند بهدست آوردن مقدار یک شیء نسبت به یک استاندارد مورد توافق است. دانش مشخص کردن وزن و اندازهگیری را «مترولوژی» (Metrology) مینامند»
حال از کلاس فیزیک بیرون بیاییم و به کشمکشها و جنگوجدال باندهای حاکم بر نظام ولایت فقیه درباره اندازه و طول و حجم و مقدار و... قیام مردم ایران در برابر استبداد زنستیز، نگاهی بیاندازیم.
برای اندازهگیری قیام مردم میتوان به مطالبات اصلی آنها توجه کرد و آن خواسته هم سرنگونی تام و تمام دیکتاتوری آخوندی و برقراری جمهوری دمکراتیک است. یک استاندارد شناخته شده جهانی در علم سیاست و آموزش داده شده در تمام دانشگاههای دنیا و با ابزارهای سنجش علمی برای بررسی حق و حقوقبشر معاصر، طول و عرض و حجم این خواسته هم به اندازه ۱۲۰سال مبارزه آگاهترین و شجاعترین جوانان این میهن است که از انقلاب مشروطه بدین سو از کف خیابانها و نبرد مسلحانه تا زندانها و جوخههای اعدام تا تپههای زندان اوین و امروزه هم کشتار در باستیل ایران، تداوم و جریان داشته است و میرود تا با سقوط خلیفه ارتجاع، یک جمهوری دمکراتیک و کثرتگرا و بدون دخالت دینفروشان ریایی و خونریز را پی افکند.
مقدار نارضایتی و بحران، موضوعِ «علم مقدار» است!
کارگزاران ریز و درشت و اصولگرا و استمرار طلب این رژیم، با مشاهده قیام غرور آفرین فرزندان ملت ایران در سراسر میهن از زاهدان غرق در خون تا سنندج دلاور و سایر شهرهای میهن اسیر تا هموطنان بهپاخواسته در آن سوی دنیا، به وحشت افتاده و سراسیمه به رسانههای سوت و کور رژیم آخوندی فراخوانده شدند تا با رمل و اسطرلاب به مخاطب ترسیدهتر از خودشان دلداری دهند، چیز مهمی اتفاق نیفتاده، اگر هم افتاده تمام شده و رفته است!
مقالهنویس باند مغلوب میگوید: «سر بحران از کف خیابان به عریانترین شکل بیرون زد و لذا دیگر قابل انکار نیست. به همین سبب همه از بحران سخن میگویند. کسی نیست که موقعیت را عادی و غیربحرانی توصیف کند. همه از نارضایتی فراگیر حرف میزنند اما در مقدار بحران و عمق نارضایتیها اختلافنظر وجود دارد. مقدار نارضایتی و بحران، موضوعِ «علم مقدار» است»! (ابتکار۳۰مهر۱۴۰۱)
وی توضیح میدهد که «علم مقدار» همان درک درست نسبت به واقعیت بحران در این نظام است. اما اختلاف کارگزاران رژیم آخوندی، طول و عرض و ابعاد بحران و قیام را بسته به منافع باندی و دوری و نزدیکی به بیت خامنهای و سپاه، بالا و پایین و کم و زیاد محاسبه میکنند. «برخی معتقدند بحران محدود به چند نفر لیدر تشکیلاتی با رفتار چریکی و در حجم کمتر از پنجاه هزار نفر میباشد» و برخی تا «دویست هزار نفر» هم ارزیابی میکنند! برخی لیدرهای قیام را «چند هزار نفر فریب خورده»! میدانند و برخی هم «بحران را پایان یافته تلقی میکنند»... از نظر این جماعت وارفته هم، روایت امنیتیها از همه سادهتر و مبتذلتر اما «خطرناک» تر است. به هرحال علم مقدار حضرات در نهایت به این نتیجه رسیده است که: «حجم عمیق بحران کنونی فراتر از همه بحرانهای پس از انقلاب است... مهار بحران با رویههای کنونی نیز ممکن نیست. یعنی جمهوری اسلامی با این رویه، یک نظام بحرانی باقی میماند... هیچ دستاورد بزرگی جز اینکه سقوط نمیکند نمیتواند داشته باشد»
راستی کدام نیروی پیشتاز و براندازی است که هر سال و در ایام بهمنماه میگوید، تمام هنر رژیم دست پروده خمینی این است که تابهحال سرنگون نشده است؟ بگذریم!
سخن بر سر متر و معیار قیام ملتی است که هر سال غمبارتر و رنجیدهتر از پیش، از سفرههای خالی و تهی دستی خویش، از مشاهده پیکر نوجوان غرق در ساچمه و متلاشی شده، از پتک لباسشخصی بیریش، ... به ستوه آمده است و دیگر نمیخواهد به خانه برگردد تا خانه ستم را ویران کند. حال مشتی از قلم به دستان حکومتی هشدار میدهند که شمارش معترضان و چرتکه انداختن عرض و طول خیابان دیگر چه سودی دارد؟
شمارش معترضان دیگر اثر ندارد
«اگر خط فقر ۱۸میلیون تومان باشد دیگر برشمردن تعداد معترضان (که از۴۳ هزار تا ۲۰۰هزار نفر گفتهاند) کاملاً بیمعنا است... آیا واقعگرایانه است که تصور کنیم مردم از وضع موجود رضایت دارند و فقط عدهیی اغتشاشگرا که تعدادشان هم نهایتاً به ۲۰۰هزار نفر میرسد شهرهای مختلف را به آشوب کشیدهاند؟ بالاخره رضایت و عدم رضایت مردم مثل همه امور عالم تابع معیارهای مشخص و تعریف شده است... نگاهی ساده به تورم، آمار بیکاری، طلاق، اعتیاد، بزهکاریها و خصوصاً سختگیریهای اجتماعی هر منصفی را به اوضاع بغرنج درون جامعه دلالت میدهد و منشاء اعتراضها را نمایان میکند» (اعتماد۲آبان۱۴۰۱)
از سنجش کمیت بحرانها و از معیار و استاندارد های جهانی برای ارزیابی قیام مردم ایران، به نقطه جوش و جهشی رسیدهایم که «انقلاب» نامیده میشود. این را آن دانشآموز و دانشجویی به ما یاد داد که فریاد میزد: «این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلابه»