در ایران تحت حاکمیت آخوندها کارگرانی هستند که در روی صفحه کاغذ و در آمار دیده نمیشوند.
زیرا فقر و تنگنای شدید زندگی آنها را واداشته تا در سختترین، نادیدنیترین و ناعادلانهترین شرایط، و در جبر تأمین نان برای خود و خانوادههایشان کار کنند.
البته کار آنها نیز تا زمانی است که مدت قرارداد نانوشته و بیضمانت از طرف کارفرمای حکومتی به پایان برسد و کارفرما عذر آنها را بخواهد.
قطعا وقتی که در حین کار معیشت کارگر با تنگنا مواجه است، زمانی که کارفرما او را اخراج میکند، در وضعیت بیکاری با مشکلات بیشتر و بسیار شدیدتر نسبت به دوران کار مواجه میشود، چرا که دیگر پولی در بساط ندارد که مایحتاج زندگی آن هم در حد بخور و نمیر را هم را تأمین کند.
طبق قوانین کار در همه جای دنیا، قرارداد کار در مشاغلی که جنبه مستمر دارد، باید دائمی باشد اما معضل امروز کارگران ایران فراتر از اینهاست.
امضای قرارداد سفید امضا بهمعنای این است که کارگر یک فرم خالی قرارداد را امضا میکند و به کارفرما میدهد و به این وسیله این اختیار را به کارفرما میدهد که اگر تاحدی که او میخواهد کارگر تن به استثمار او نداد و یا اینکه به هر دلیلی به کار کارگر نیاز نداشت عذر او را بخواهد.
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «فقر مطلق در انتظار کارگران غیررسمی» نوشت: «در جامعه کارگری ایران کارگرانی هستند، که هیچ آمار رسمی از تعدادشان وجود ندارد کارگران غیررسمی هستند که حتی شناسایی هم نشدهاند و در کارگاههای غیررسمی و زیرزمینی مشغول به کارند، برآوردها میگوید تعداد این کارگران بیش از ۳میلیون و ۵۰۰هزار نفر است. . . با حساب هر خانوار ۳. ۳نفر یعنی بیش از ۱۰میلیون نفر وابسته به درآمد و شغل غیررسمی هستند.
غیر از این کارگران، زحمتکشانی هستند که یا کارگاهی ندارند و یا مثل دستفروشان و کارگران ساختمانی، کارفرمای مشخصی ندارند و حالا هم بهدلیل شیوع ویروس کرونا بیکار شدهاند و هیچ درآمدی برای گذران زندگی ندارند».(اعتماد ۲۳فروردین ۹۹)
به اعتراف محمد شریعتمداری وزیر تعاون و کار دولت آخوند حسن روحانی ۹۷درصد قراردادها سفید امضا شده است. چند سال پیش تنها ۳درصد قراردادها سفید امضا بود ولی اکنون این عدد برعکس شده است.
در زمینه اشتغال غلامحسین شافعی رئیس نهاد حکومتی موسوم به اتاق ایران گفت نسبت اشتغال به جمعیت در سن کار در ایران در مقایسه با ۱۸۷کشور جهان بر اساس آمار ارائه شده در بانک جهانی در سال۲۰۱۹ نشان میدهد که ما در رتبه ۱۷۸ قرار داریم.(روزنامه ایران ۲۸بهمن ۹۸)
رتبه ۱۷۸ اشتغال رسمی برای ایران تحت حاکمیت آخوندی در مقایسه با ۱۸۷کشور جهان بیانگر نرخ بسیار بالای بیکاری در کشور است.
بیدلیل نیست که کارگران برای رفع حداقلهای معیشت زندگی و برای گریز از بیکاری به ناگزیر تن به قراردادهای موقت و سفید امضا و تن به سختترین شرایط کاری و تن به سختترین کارهایی میدهند که استثمارگران وابسته به نظام بر آنها تحمیل میکنند.
در زمینه علت روی آوری کارگران به قراردادهای سفید امضا و قرارداد موقت سلمان خدادادی عضو مجلس رژیم گفت: «مهمترین علت رواج این قراردادها افزایش بیکاری، مشکلات اقتصادی و فقر است و کارگران مجبور به پذیرش این قراردادها برای تأمین معیشت میشوند و تا زمانی که تعادلی میان بازار کار و اشتغال نباشد با افزایش نرخ بیکاری، چنین قراردادهایی رواج مییابد و کارفرمایان و سودجویان با سوءاستفاده از شرایط از کارگران بیگاری میکشند.
کارگرانی که با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند حتی با دریافت دستمزدهای ناچیز حاضر میشوند در هر شرایطی مشغول کار شوند».(سایت مجلس ۱۵آذر ۹۸)
البته از آنجایی که مؤسسات و کارخانههای تولیدی در تیول دولت، سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به خامنهای هستند بیشترین طرفی که از قراردادهای سفید امضا و موقت سود میبرند این نهادهای ضدمردمی هستند.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) با اشاره بهمنافع کلان رژیم در برقراری این نوع قراردادها اعتراف کرد: «در واقع شاید بتوان گفت مشکل اصلی در بحث قراردادهای موقت یا سفید امضاء خود دولت بهعنوان بزرگترین کارفرما در کشور باشد که با عمل نکردن به قانون در مقابل حقوق کارگران فرصت سوءاستفاده دیگر کارفرمایان را از نیروی کار فراهم آورده است».(تسنیم ۲۶دی ۹۷)
در مورد رواج قراردادهای موقت و قراردادهای سفید امضا بین کارگران و کارفرمایان حکومتی ناهید تاجالدین عضو مجلس ارتجاع گفت: «نگرانی بزرگ ما این است که اقدامات دولت برای حفظ اشتغال بیش از ۱۱میلیون کارگر قرارداد موقت، کافی نباشد و شاهد موج تعدیل کارگران باشیم.
روزی روزگاری با تفسیر تبصره یک ماده ۷ قانون کار درباره قراردادهای کاری، قراردادهای موقت رواج یافت و در این سالها شاهد افزایش قراردادهای سفید امضا بودهایم و بحران کرونا به این آسیب بزرگ دامن میزند».(خبرگزاری برنا ۱۸فروردین ۹۹)
فراتر از این باید گفت بیشترین استثمار و بهرهکشی از کارگران در شرکتها و کارخانههای وابسته به سپاه پاسداران و بنیادهای تحتامر خامنهای صورت میگیرد.
اعتصاب و اعتراض مستمر کارگران پتروشیمی عسلویه طی سالهای اخیر بهدلیل ستمی است که از طرف کارفرمای آنها یعنی سپاه پاسداران به آنها میشود.
برای نهادهای وابسته به دولت، بیت خامنهای و سپاه پاسداران ضدمردمی که بزرگترین کارفرمای کشور هستند و برای تمامیت نظام آخوندی، البته که زندگی و معیشت زحمتکشان اهمیتی ندارد.
در این نظام ضدکارگری کارگران هستند که باید بار تولید و راهاندازی چرخ های اقتصاد ورشکسته را به دوش بکشند.
کارگران ایران در شرایطی که بیماری کرونا در کشور گسترش یافته باید همزمان عوارض آنرا هم متحمل شوند، و در این شرایط سخت و خطیر کار کنند و بیش از پیش جانشان را به خطر بیندازند.
این در شرایطی است که به اعتراف وزیر کار رژیم ۹۷درصد قرارداد کارگران سفید امضا هستند و باید با عوارض از دست دادن شغل و درآمد و برای به دست آوردن لقمهای نان همواره در اضطراب باشند. به راستی این کارگران تحت ستم چگونه باید هزینه زندگیشان را تأمین کنند؟