«از همهٔ ایرانیان با هر عقیدهیی میخواهم که بیایند اینجا
تا صف ایرانی را در جلو این دادگاه بیشتر و قویتر کنیم».
(اظهارات یکی از شرکتکنندگان در جلو دادگاه استکهلم)
در دادگاه استکهلم چه میگذرد؟ آیا کیفرخواست علیه دژخیم حمید نوری فقط خاص مقاومت ایران و خانوادههای قربانیان قتلعام ۶۷ است یا کیفرخواستی از جانب مردم ایران علیه حاکمان، آمران و عاملان ۴۲سال کشتار و غارت توسط حاکمیت ولایت فقیه؟
دادگاه جاری در استکهلم، عرصهٔ هماوردیِ دو جبهه ایرانی و ضدایرانی است. دو جبهه که چهار دهه بین جامعهٔ ایران در هیأت مردم در مقابل جبهه نظام آخوندی در تمامیت آن وجود داشته است.
قتلعام تابستان ۶۷ یک نقطه در تاریخ ۴۲سال گذشتهٔ ایران نیست که پیش و پس آن هیچ جنایتی از جانب خمینی و قوه قضاییه آن صورت نگرفته باشد. قتلعام ۶۷ در ادامهٔ سلسله جنایات خمینی در زندانها، در شهرهای ایران، در جنگ ضدمیهنی و در مورد زنان بوده است. این جنایات کماکان در زندانها، در صدور تروریسم و در سرکوب افسارگسیخته علیه زنان ادامه دارند.
گزارشات مجامع حقوقبشری در مورد نقض حقوقبشر در ایران آخوندزده، همواره بر حسابرسی از آمران و عاملان قتلعام ۶۷ تأکید داشتهاند. «تابستان ۶۷» همواره یک بند یا عبارت ثابت را در این گزارشات به خود اختصاص داده است. اگر به آرشیو گزارشات مجامع حقوقبشری در مورد ایران مراجعه کنیم، میبینیم که در کانون ایرانی مجروح از نقض حقوقبشر توسط ملایان، قتلعام ۶۷ بهعنوان یک زخم همیشه باز و دادخواهی نشده باقی مانده است. بنابراین این زخم، یک زخم و جراحت ملی و میهنی در ادوار حکومت آخوندها است که حسابرسی از آن نیز یک وظیفهٔ ملی و میهنی میباشد.
جنبش دادخواهی که به یک جنبش فراگیر ملی تبدیل شده است، بیانیهٔ معرفی خود را با دادخواهی قتلعام شدگان تابستان ۶۷ نوشت. این جنبش دادخواهی که اکنون موضوعات و موارد آن، ۴۲سال جنایت از خمینی تا خامنهای را دربر میگیرد، شامل تابستان ۶۷، قتلهای زنجیرهیی، کشتار در قیامهای ۸۸ و ۹۶ و ۹۸، کشتار در هواپیمای اوکراینی، تخریب محیطزیست، خراب کردن خانههای مردم، ربودن مخالفان و مفقودشدگان ۴۲سال گذشته میشود. از این رو دادگاه استکهلم را باید نمادی از جنبش فراگیر دادخواهی دانست و آن را فرصت و بزنگاهی ملی و میهنی برای حضور فعال و گستردهٔ ایرانیان تلقی نمود.
واقعیت این است که بیش از ۹۰درصد ایرانیان در داخل و خارج کشور، هر کدام به تنهایی یک کیفرخواست علیه رژیم ملایان هستند. دادگاه استکهلم که ضریبی از تمام جلادان حاکم بر ایران کنونی را حسابرسی میکند، میتواند میدان کیفرخواست هزاران ایرانی در خارج کشور باشد که با حضورشان، پیام ملی دادخواهی را هم به جهان و هم به داخل ایران برسانند.
نظام آخوندها از جریان یافتن موضوع قتلعام ۶۷ در بستر اعتراضات و روشنگریها در خارج و داخل کشور وحشت دارد. نقطهٔ آغاز این وحشت بدین سبب است که رژیم تلاش میکند حجم جنایات صورت گرفته در تابستان ۶۷ ــ که مجامع حقوقبشری هم بر آن تأکید دارند ــ به میدان اعتراضات و تظاهرات مردم ایران کشانده نشود. پیام مشخص خط رژیم این است که ایرانیان با هر عقیده و گرایش، پیرامون پرونده قتلعام ۶۷ گردهم نیایند و آن را وظیفهٔ ملیشان ندانند.
بنابراین محورهای فوق گواهی میدهند که قتلعام ۶۷ را باید خط مقدم نبرد ملی دادخواهی مردم ایران علیه رژیم ولایت فقیه دانست. .