در ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، شهر استکهلم میزبان تظاهرات پرشور ایرانیان آزاده بود که بهمناسبت سالگرد ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، روز شهدا و زندانیان سیاسی، برگزار شد. این تظاهرات، که همزمان با تظاهرات مشابه در برلین انجام گرفت، در امتداد گرامیداشت عید خونین مقاومت، فریادی رسا برای سرنگونی فاشیسم دینی و استقرار دموکراسی در ایران بود.
زمینه تاریخی: ۳۰ خرداد و تولد مقاومت
۳۰ خرداد ۱۳۶۰، روزی است که در آن نیم میلیون نفر از مردم تهران پایان مشروعیت نظام آخوندی را در میان گلوله و آتش خروشیدند. ویدال کوادراس، این روز را «روز تولد مقاومت» نامید، روزی که در آن خمینی با قتلعام غیرنظامیان بیسلاح، ماهیت سرکوبگر خود را آشکار کرد. استراون استوینسون، نیز آن را لحظهای توصیف کرد که «زمین در تهران لرزید» و سازمان مجاهدین خلق «عهد مقدس» خود را برای مقاومت بست.
این تظاهرات همچنین سالگرد تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را گرامی داشت؛ ارتشی ملی که توسط مسعود رجوی بهعنوان «بازوی استوار و پراقتدار خلق ایران» بنیان نهاده شد. این ارتش، نماد سازمانیافتگی مقاومتی است که به تعبیر لارش ریسه، «۴۴سال پایداری» را به نمایش گذاشته و «امید و اعتقاد» به دموکراسی را زنده نگه داشته است.
راهحل سوم در پیام آنلاین مریم رجوی
مریم رجوی با ارسال پیامی به این تظاهرات اظهار داشت: «حرف ما روشن است: مقاومت رهاییبخش مردم ایران باید بهرسمیت شناخته شود. ما میگوییم نه مماشات و حفظ رژیم آخوندی و نه جنگ. بلکه راهحل سوم: تغییر توسط مردم و مقاومت ایران». این راهحل، که خانم رجوی آن را «تغییر دموکراتیک خواست مردم ایران و حکم تاریخ» توصیف کرد، بر نقش مردم و مقاومت سازمانیافته در سرنگونی رژیم تأکید دارد و هر گونه دخالت خارجی یا سازش با رژیم را رد میکند.
خانم مریم رجوی با اشاره به ۴۴سال مبارزه بیوقفه، افزود: «ما امروز در آستانه یک تغییر بزرگ هستیم. نه بهطور خودبهخودی و بدون پرداخت قیمت. بلکه با مقاومت سازمانیافته. با فدای حداکثر در جنگ اصلی که جنگ بین مردم ایران یعنی جبهه خلق با دیکتاتوری دینی ولایت فقیه است».
نکات کلیدی، در سخنان سخنرانان
در این تظاهرات، ویدال کوادراس، استراون استیونسون، لارش ریسه، گِیرت اوسکالال و خانم الهه مصدق سخنرانی کردند. آنها در سخنرانی خود بر سه محور اصلی تأکید داشتند: ضرورت سرنگونی رژیم، بهرسمیتشناختن مقاومت، و نقد سیاست مماشات.
۱. ضرورت سرنگونی رژیم
ویدال کوادراس با اشاره به ضعف کنونی رژیم، از جمله از دستدادن متحدان منطقهیی و آسیب دیدن تأسیسات هستهیی، گفت: «پنجرهای برای تغییر واقعی در ایران باز شده و از دستدادن این فرصت، اشتباهی مرگبار خواهد بود». او افزود: «آوردن دموکراسی و آزادی به مردم ایران و پایان دادن به این رژیم شرور و هیولاصفت که هر ساله هزاران ایرانی را اعدام، شکنجه و زندانی میکند، تنها یک ضرورت ژئوپولیتیکی نیست، این یک وظیفه اخلاقی است».
لارش ریسه نیز با اشاره به تحولات اخیر خاورمیانه، اظهار داشت: «ما شاهد تضعیف حزبالله، حماس، حوثیها، و از دستدادن سوریه بهعنوان متحد ایران هستیم». او تأکید کرد که «تنها راه توقف این جنگ، سرنگونی رژیم آخوندی بهدست مردم ایران و مقاومتشان است».
۲. بهرسمیتشناختن مقاومت سازمانیافته
استراون استوینسون، با ستایش از طرح ۱۰ مادهای مریم رجوی، آن را «وعده کشوری بدون تئوکراسی، بدون سلطنت، بدون شکنجه، بدون اشک» توصیف کرد و گفت: «شورای ملی مقاومت، آینده ایران است». او با اشاره به قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در ۱۳۶۷، افزود:
«شعله خرداد در تکتک شما زنده است. از خیابانهای ۱۳۶۰ تا جوانان بیباک امروز، روح مقاومت همچنان غرش میکند.
دیکتاتورها سقوط میکنند، امپراتوریها فرو میریزند، اما اراده مردم - اراده شما - پابرجا میماند. بگذارید ملایان بلرزند، چرا که مردم ایران و مجاهدین در راهاند. بگذارید جهان بداند: مجاهدین هرگز تسلیم نخواهند شد».
گِیرت اوسکالال، نماینده پیشین پارلمان نروژ، بر نقش واحدهای مقاومت تأکید کرد و گفت: «در سراسر ایران، زنان و مردان جوان اکنون رهبران واحدهای مقاومتاند، دیوار ترس را شکسته و در حال ساختن آیندهای دموکراتیک هستند». او از جامعه بینالمللی خواست تا «حمایت از جنبشهای مردمی در داخل ایران» را در اولویت قرار دهد.
۳. نقد سیاست مماشات
لارش ریسه با انتقاد از همکاری نروژ با رژیم، گفت: «نروژ تصمیم گرفته است در سمت اشتباه تاریخ قرار بگیرد» و به رژیم کمک کرده تا به سیستم بانکی بینالمللی دسترسی یابد.
آلخو نیز با انتقاد از رهبران اروپایی مانند امانوئل ماکرون، اظهار داشت: «سازش و امتیاز دادن در برابر ملایان بیفایده است. آنها فقط زمان میخرند و هرگز به تعهدات خود پایبند نیستند».
۴. یادبود شهدا و الهام از مقاومت
الهه مصدق، از اشرفنشانان پرشور، با یادآوری فاطمه مصباح، مجاهد ۱۳سالهای که در ۱۳۶۰ اعدام شد، گفت: «فاطمه در وصیتنامهاش نوشته بود: من این راه پرپیچوخم را انتخاب کردم و تا آخرین قطره خونم که نوید پیروزی میدهد، با استبداد میجنگم». او خطاب به فاطمه مصباح گفت:
«ما راه تو را ادامه خواهیم داد. فاطمه جان! پدران و مادران ما سالهاست که در برابر سیاست ویرانگر مماشات ایستادهاند؛ مماشاتی که جنگ را به همراه خود آورده است. و امروز ما هم در مسیر تو حرکت میکنیم. کانونهای شورشی جوان در ایران، پیام تو را شنیدهاند و خامنهای را به وحشت انداختهاند تا روزی که رژیم جنایتکار ولایت فقیه بهدست مردم و مقاومت سازمانیافته سرنگون شود و مردممان آزاد شوند. ما به این راه با تکتک سلولهایمان ایمان داریم».
بیانیهای سیاسی با ابعاد جهانی
تظاهرات استکهلم، فراتر از رویدادی با هدف گرامیداشت ۳۰خرداد، بیانیهیی سیاسی با ابعاد جهانی بود. تأکید مریم رجوی بر «راهحل سوم» بهعنوان آلترناتیوی در برابر جنگ و مماشات، چارچوبی روشن برای حل بحران ایران ارائه داد. این پیام، در شرایطی که رژیم بهدلیل ضعف داخلی و منطقهیی در انزوا قرار دارد، اهمیتی مضاعف دارد.
تظاهرات ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ در استکهلم، نمایشی از عزم ایرانیان برای سرنگونی رژیم فاشیسم دینی و تحقق دموکراسی بود.
این تظاهرات، همزمان با تظاهرات ایرانیان آزاده در برلین، پیامی قاطع به غرب ارسال کرد: مماشات نهتنها بیفایده است، بلکه به تداوم سرکوب و جنگافروزی منجر میشود. پیشنهاد بهرسمیتشناختن مقاومت، بهویژه شورای ملی مقاومت و مجاهدین، بهعنوان آلترناتیو دموکراتیک، گامی عملی برای حمایت از مردم ایران است. حضور نمایندگان پیشین پارلمانهای اروپایی، نشاندهنده حمایت روبهرشد جامعه بینالمللی از این آرمان است.
این تظاهرات همچنین همبستگی ایرانیان آزاده را با کانونهای شورشی در داخل ایران به نمایش گذاشت؛ کانونهایی که چراغ راهنمای مردم ایران به سمت قیام و سرنگونی و رقم زدن آیندهای درخشان و بدون شاه و شیخ هستند.