- آخوندها از روز اول اشغال ایران، با بهراهانداختن یک جنگ ویرانگر و دامنهدار حرث و نسل میهن را نابود کردند. رودها و دریاچهها را خشکاندند. تالابها را به کویر اضافه کردند. فقط مانده بود جغرافیای ایران را حراج و پیشکش کنند که این کار را هم به کارنامهٔ ننگین و سیاه حاکمیت خود افزودند.
- اکنون هیچ کومه و کلبه ساخته شده از گل، هیچ حلبیآباد و سیاهچادری باقی نمانده که پای ظلم آخوندها به آن نرسیده باشد. هیچ ایرانی را نمیتوان یافت که زخمی از این حاکمیت بر روح و قلبش نداشته باشد و هیچ خانهای نیست که مرگ عزیزی را به سوگ ننشسته باشد.
- تجربه قیامهای حقطلبانه نشان داده است که جز با مقاومت و اعتراض به طریق دیگری نمیتواند حقوق به یغما رفته را بازگرداند و به عدالت و آزادی رسید.
- درود بر بازنشستگان که در تجمع و تظاهرات ۵اسفند ۹۷ پژواک این حقیقت بودند.
تا حق خود نگیریم، از پای نمینشینیم
یکشنبه ۵اسفند ۹۷ به نام بازنشستگان میهنمان ثبت گردید. بازنشستگان شجاع و غیرتمند تهرانی در این روز با شکستن هیمنهٔ پوشالی اختناق و سکوت روبهروی مجلس ارتجاع تجمع کردند. آنها سپس به سوی سازمان برنامه و بودجه به راهپیمایی پرداختند و شعارهایشان خیابان را به تپش درآورد. آنها خطاب به رهگذران فریاد میزدند: «درد ما درد شماست، مردم به ما ملحق شوید!».
آنها به فراخوانی عمل کردند که در آن نوشته بودند:
«با ادامه و گسترش فلاکت عمومی مخصوصاً شرایط مشقتبار بازنشستگان، و نومید از اراده حکومت برای تغییر و بهبود این وضعیت، ما بازنشستگان بر میثاق و پیمانی که بستهایم مبنی بر اینکه «تا حق خود نگیریم، از پای نمینشینیم» بار دیگر در روز ۵اسفندماه در مقابل مجلس تجمع خواهیم کرد.
ما بازنشستگان برای جلوگیری از تعرض بیشتر به سطح زندگی و برای بهبود وضعیت معیشت و درمان خود با حضور متحدانه، نیازهای بودجه زندگیمان را در کف خیابان فریاد خواهیم زد و برای تحقق آن میکوشیم».
در این روز همچنین بازنشستگان اصفهان نیز در مقابل استانداری تجمع کردند.
فریاد فریاد از این همه بیداد
این شعاری است که در تجمع و تظاهرات ۵اسفند ۹۷ بر زبان بازنشستگان جاری بود. در این شعار ساده و مختصر، سرگذشت دردناک ملتی فریاد میشود که حاکمان نالایق و فاسد و چپاولگر آن به تنها چیزی که فکر نمیکنند، ایران، ملت و معیشت مردم است. در فرهنگ آنان تنها کسانی مردم به حساب میآیند که زیر علم ولایت فقیه سینه بزنند. مجیز او را بگویند، برای تحکیم پایههای حاکمیت او خون بریزند و به دیگران زور بگویند. سلاح مزدوری بردارند، در سرکوب خیابانی شرکت کنند. به سوریه و عراق و یمن اعزام شوند و در کشتار سهیم باشند. لباس نیروی انتظامی بپوشند و باتون الکتریکی بر سر و روی تظاهرکنندگان فرود بیاورند و...
بله، اگر کسی نخواست در این دایره جای بگیرد، دیگر مردم نیست. زیرا آنچه برای ولیفقیه و بادمجان دور قاب چینان او مهم است، «اسلام!» [بخوانید حاکمیت استبدادی ولیفقیه] است نه هیچ چیز دیگر.
رفتار آخوندها با ایران اشغال شده
آنچه این حاکمیت قرونوسطایی بر سر ایران آورده، حتی با ایلغار مغول قابل مقایسه نیست. بدترین اشغالگر وقتی یک کشور را اشغال کرد، برای گسترش و تحکیم سلطهٔ خودش هم که شده، دست به آبادانی منطقهٔ اشغالشده و رونق اقتصادی آن میزند اما آخوندها از روز اول اشغال ایران، با به راهانداختن یک جنگ ویرانگر و دامنهدار حرث و نسل میهن را به تنور نابودی ریخته و خاکستر کردند. آنها با ایران و مردم ایران مانند گوشت قربانی رفتار کردند. رودها و دریاچهها را خشکاندند. تالابها را به کویر اضافه کردند. فقط مانده بود جغرافیای ایران را حراج و پیشکش کنند که این کار را نیز به کارنامهٔ ننگین و سیاه حاکمیت خود افزودند.
هیچ کلبهای نماند مگر ظلم بنی خمینی و بنی خامنهای به آن رسید
حضرت علی در خطبهٔ ۹۸ نهجالبلاغه، سخنانی بر زبان رانده است که گویی مربوط به زمانهٔ ماست:
«به خدا قسم بنی امیه همواره ستم مینمایند تا از حرامهای خدا حرامی را باقی نگذارند مگر حلال کنند و پیمانی را رها ننمایند مگر بشکنند و خانهای از گل و خیمهای از پشم نماند مگر اینکه ستمشان وارد آن شود و فسادشان آن خانه را فراگیرد و بدی رفتارشان اهل آن را پراکنده کند».
پیشوای عدالتجویان، حقخواهان و پیکارگران آزادی، این را در مورد بنی امیه گفته بود اما در آینهٔ کلمات او، بهوضوح میتوان کارکردهای بنی خمینی و بنی خامنهای را دید.
عمامهبهسران ایران مصداق همان بوزینگانی هستند که بر منبر پیامبر جست و خیز میکنند. نام خدا و اسلام را میبرند و کام خود را میجویند و دین را اسباب سلطه و جنایت خود کردهاند.
به ایران و منطقه و هر جایی که پای آخوندها به آن رسیده نگاه کنید، چه حرامی باقی مانده که حلال نکرده باشند و چه حلالی یافت میشود که با دست آنان حلال نشده باشد. مگر جان انسانها بالاترین حرام نبود؟ مگر آزادی، حرمت و منزلت انسان بالاترین حلال نیست؟
به راستی اکنون هیچ کومه و کلبه ساخته شده از گل، هیچ حلبیآباد و سیاهچادری باقی نمانده که پای ظلم آخوندها به آن نرسیده باشد. هیچ ایرانی را نمیتوان یافت که زخمی از این حاکمیت غاصب بر روح و قلب و تن و روان و جگر خویش نداشته باشد. هیچ خانهای در ایران نمیتوان سراغ گرفت که مرگ عزیزی را در این حکومت به سوگ ننشسته باشد.
بازنشستگان از مصادیق ظلم بارز آخوندها
دامنهٔ ظلم حاکمیت ولایت فقیه حتی دامنگیر بازنشستگان هم شده است. بازنشستگان چه کسانی هستند. مادران و پدرانی هستند که پس از یک عمر خدمت به میهن خویش اکنون سالخورده و از کار افتادهاند، آنان قشری از جامعه هستند که باید به پاس خدماتشان تکریمشان کرد. از تجربههایشان برای تربیت نسلهای جدید استفاده نمود اما در حکومت عمامهبهسران به جایی رسیدهاند که برای یک لقمه نان بخور و نمیر باید روانهٔ خیابان شوند و حق زندگی خود را بر کف خیابانها فریاد بزنند. تصاویر و فیلمها را نگاه کنید. اگر کسی ذرهای وجدان داشته باشد از موهای سفید و چهرههای شکستهٔ بازنشستگان شرم خواهد کرد.
آنها همان محروم نگاه داشته شدگانی هستند که به دادخواهی برخاسته و سخن دلشان این است که خدایا فریادرس و یاریکنندهای بفرست.
آنها چیزی نمیخواهند جز ابتداییترین حقوق خود که آخوندها آن را به یغما بردهاند.
تجمع بازنشستگان تهران ۵اسفند ۱۳۹۷
اکنون شعار مردم و بازنشستگان در خیابانهای ایران این است:
معیشت، منزلت، حق مسلم ماست!
فریاد بازنشسته، نان رفاه آزادی!
نیاز ما این زمان، معیشت است و درمان!
این همه بیعدالتی، هرگز ندیده ملتی!
خط فقر شش میلیون، حقوق ما یک میلیون!
دزدیهای عمومی فلاکت عمومی!
گرانی، تورم، بلای جان مردم!
نه مجلس، نه دولت، نیستن به فکر ملت!
معلم زندانی، آزاد باید گردد!
زندانی سیاسی، آزاد باید گردد!
مقاومت و اعتراض، تنها گزینهٔ بازنشستگان
بازنشستگان کسانی هستند که از هیچ درآمد و موقعیت اقتصادی برخوردار نیستند و با مستمری بازنشستگی بخور و نمیر [اگر باشد و به موقع برسد] روزگار سختی را میگذرانند. صندوقهای رنگارنگ بازنشستگی که به اسم بازنشستگان و برای عوامل رژیم دایر شده، به تنها چیزی که اختصاص ندارد بازنشستگان است. سرمایهٔ این صندوقها و نیز سازمان تأمین اجتماعی از پرداخت حق بیمهٔ سالیان بازنشستگان تأمین شده و معلوم نیست به کدام جیب گشاد رفته و مانند حقوق به یغما رفتهٔ غارتشدگان صرف کدام عملیات تروریستی یا کدام شهر زیرزمینی موشکی شده است. خواستهٔ دیرین آنها یعنی «همسانسازی حقوق بازنشستگان» چشمانداز برآورده شدن ندارد. آنان «فراموش شدگان»ی هستند که وضعیت معیشتشان از کارگران نیز وخیمتر است.
اما آنان همانطور که در فراخوانشان نوشتهاند و همانگونه که در تجمع و تظاهرات ۵اسفند ۹۷ نشان دادند راهکار را تنها در مقاومت و اعتراض علیه سرچشمهٔ نابسامانیها یافتهاند.
آری، این تنها مسیر نیل به هدف است. تجربه قیامهای حقطلبانه نشان داده است که جز با مقاومت و اعتراض به طریق دیگری نمیتواند حقوق به یغما رفته را بازگرداند و به عدالت و آزادی رسید.
درود بر بازنشستگان که در تجمع و تظاهرات ۵اسفند ۹۷ پژواک این حقیقت بودند.