موهای اغلبشان سفید شده است. آنان باید اکنون ثمرهٔ چهل پنجاه سال تلاش و کار زندگیشان را و مالیاتی که از ثمرهٔ کارشان کسر شده است را دریافت کنند تا باقی سالهای زندگی را در آسایش باشند.
اما در این سالها خیابانها عرصهٔ فریادهای آنان شده است:
از اهواز تا درود تا کرمان تا کرج و شهر به شهر در همه جا به پاخاستند. در ایلام، شرمآورترین صحنهٔ تاریخ امروز ایران وقتی پیش روی همگان گذاشته شد که بازنشستگان سالخورده سفرهٔ خالیشان را در خیابان پهن کردند.
در این سفره حداقل هزینهای که باید گذاشته شود ۱۶میلیون تومان است تا آنان که به دور سفره نشستهاند بتوانند در خط فقر زندگی کنند. اما آنان با شش میلیون تومان باید زندگی کنند. به این دلیل است که آنها خطاب به وزیر حکومت آخوندی میگویند خجالت. اما خجالت و حیا گمشدهترین چیز در نظام آخوندی است. اسامی شهرهایی که فریاد بازنشستگان در آن طنین انداخت عبارت بود از:
کرج، تبریز، اردبیل، ارومیه، زنجان، رشت، مشهد، بجنورد، اصفهان، شیراز، قزوین، اراک، کرمانشاه، بندرعباس، کرمان، اهواز، دزفول، آبادان، شوش، شوشتر، ماهشهر و خرمآباد
آنها در ۱۸استان بپا خاستند و شعار دادند مرگ بر رئیسی، مرگ بر این دولت مردم فریب، دشمن ما همینجاست. از این صریحتر ملتی از زبان سالمندترین افراد خود حرفش را با حاکمیت سرکوبگر و غارتگر نگفته است.
روزنامهٔ جهان صنعت روز ۱۷خرداد به محرومیت این جمعیت عظیم کشور اعتراف کرد و نوشت: «حقوق بازنشستگان تنها کفاف یک هفته زندگی حداقلی آنها را میدهد. بنابراین اگر افزایش حقوق بازنشستگان به همین منوال پیش رود، افرادی که اجارهنشین هستند، بهدلیل مشکلات گرانی و اقتصادی به حاشیه شهرها و حتی روستاها رانده میشوند. چهبسا فقر مطلق دامن بازنشستگان را فرا گیرد».
اما رژیم آخوندی در مقابل این همه درد و اعتراض به جای جواب تلاش میکند بین همین بازنشستگان شکاف و تفرقه بیندازد:
به این ترتیب که حداقل دستمزد بازنشستگان را بهصورت تبعیض آمیزی اضافه کرد
به بازنشستگان تأمین اجتماعی که سه میلیون و ۷۰۰هزار تومان میگرفتند، دو میلیون ۳۰۰هزار اضافه کرد و گفت دریافتی این گروه میشود ۶میلیون تومان. اما به بازنشستگان کشوری تنها ۱۰درصد افزایش داده میشود آن هم چندماه بعد از شروع سال که خشم سراسری بازنشستگان را آن هم در شدت گرانیهای اخیر برانگیخته است.
رژیم آخوندهای حیلهگر میخواست کاری کند تا بازنشستگان فقیرتر، از تظاهرات کنار بکشند
اما بازنشستگان، با یک همبستگی بینظیر، به خیابان آمدند و با شعارهایی بهمراتب کوبندهتر از قبل و با شعار مرگ بر رئیسی پاسخ رژیم را دادند
آنان با خشم بسیار شعار میدادند: مرگ بر رئیسی، بیشرف دروغگو حاصل وعدههات کو، شش کلاسه دروغگو حاصل وعدههات کو، رئیسی حیا کن صدارتو رها کن، سفره ما خالیه وعده و وعید کافیه، دولت خیانت میکند مجلس حمایت میکند، هیهات مناالذله، ننگ ما ننگ ما وزیر الدنگ ما، بازنشسته میمیرد ذلت نمیپذیرد، فقط کف خیابون به دست میآد حقمون.
بله! دردی که بازنشستهها را به کف خیابان کشانده همان حق پایمال شدهایست که از تمام مردم ایران ربوده شده است.