«آتش زیر خاکستر» عنوان جلسهیی بود که کارشناسان حکومتی درباره علل و پیامدهای قیام سال۱۳۹۸ مردم ستمدیده ایران برگزار کرده بودند تا به دولت دستنشانده خامنهای هشدار دهند که با شیوهای که در پیش گرفته، قیامهای بسا پرقدرتمندتر دیگری در راه است. یکی از کارشناسان حکومتی گفت، ٨٥ درصد مردم ناراضی هستند و جامعه از «فرودستان بیقرار» تشکیل شده است. «بیقراران سه گروهند: اول گروهی که گذشتهای داشتند، اما از دست دادند، نه حال و نه آینده دارند، طبقه متوسط ریزش کرده نماد این گروه هستند. گروه دوم وضعیت حال را داشتند، اما بهدلیل شرایط اقتصادی، آیندهشان را از دست دادند که طبقات جوان و تحصیل کرده را شامل میشود. گروه سوم، کارگران و محرومانی هستند که شرایط زندگی برای آنها غیرقابل تحمل شده و گذشته، حال و آینده ندارند» (انتخاب ۲۷آذر۱۳۹۸).
تحلیلگر دیگری گفت: «انقلاب ما با وعده عدالت ایجاد شد، اما امروز با پدیده انباشت و افزایش مستضعفان مواجهیم. جوانان بین ١٨ تا ٢٩ سال از همه گروههای سنی، ناراضیتر هستند... این وضعیت بیعدالتی اگر هر چه جلوتر برود، عریانتر و خشنتر شود، چشماندازی برای آینده باقی نمیگذارد و امید اجتماعی را از بین میبرد» (همان).
امروز و پس از قیام شکوهمند ۱۴۰۱ بخشی از آن پیشبینیها درست از آب درآمد اما فاشیسم دینی نه تنها هیچ درسی از حامیان خیر اندیش خود نگرفت بلکه با سرکوب هر چه بیشتر و موج اعدامها و دستگیریها از یکسو و جنگافروزی و بمب و موشک و نیابتی صادر کردن از سوی دیگر به همگان نشان داد افعی کبوتر نمیزاید. هر چه بیشتر هم به فقر و فلاکت مردم افزوده و غارتگران خزیده در مجلس و بیت و سپاه جنایتکارش را دست باز داده است تا آخرین سرمایهها و داراییهای ملت را به یغما برند. دولت آخوندرئیسی هم تا هرجا که بتواند تنور تورم و مالیات و فروش اموال عمومی را گرم و شعلهور نگهداشته است. بیجهت نبود که خامنهای در دیدار با پاسداران آدمکش گفته بود: «رسیدن به قله، آغاز راه افقهای دورتر است. به قلهها نزدیک شدهایم. نباید خسته بشویم» (۹شهریور۱۴۰۲).
رابطه مستقیم افزایش مالیاتها و گسترش فقر
بغرنج شدن وضعیت معیشتی اقشار مختلف جامعه بهویژه کارگران و فرودستان و حتی طبقه متوسط، چنان دامنه فقر زیر هر خط و خطوط حیات و بقا را افزایش داده است که صدای همریشان و همکاسههای رژیم آخوندی را درآورده است: «در کنار بحرانهای اقتصادی و دستمزدهای پایین، این بار افزایش بیمحابای مالیات و گسترش روزبهروز تورم کالاهای اساسی و حتی گاه حذف مدام این کالاها، شرایط اقتصادی دشواری را پیش روی ایرانیان قرار داده است» (ابتکار۱اسفند۱۴۰۲).
مرکز پژوهشهای مجلسی که اسناد چپاولگریهایش در دنیا منتشر شده است اعتراف میکند: «در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، در حدود ۱۱ میلیون نفر به جمعیت فقیر ایران اضافه شده است و نزدیک به یکسوم جمعیت کشور در زیر خط فقر است» (تسنیم۷خرداد۱۴۰۲).
کارشناسان اقتصادی اذعان میکنند که مردم دیگر درآمدی ندارند تا بتوان از آنها مالیات گرفت در حالیکه باندها و مافیای حکومتی از دادن مالیات نیمبند هم خودداری میکنند.
راغفر، استاد اقتصاد میگوید: «به نظر میرسد مالیات و درآمدها در کشور ما هیچ تناسبی ندارد و وضعیت معیشتی کنونی مردم را بهعلت افزایش تورم بدتر خواهد کرد. به جای این شرایط باید از صاحبان ثروت و افرادی که مصرف کالاهای لوکس دارند با نرخهای بسیار بالا مالیات گرفته شود» (فرارو۹آذر۱۴۰۲).
الیگارشی حامی ولایت، معاف از مالیات
وقتی طبقات محروم نگه داشته شده جامعه و اقشار وسیع طبقه متوسط با هر خط و خط کشی فقیر و مستضعف محسوب میشوند، مسلم است که نباید جور مالیات ندادن ایادی خامنهای را بکشند. خودشان میگویند: «در لایحه مالیاتی که اخیراً دولت به مجلس داده، قید شده که نهادهای زیر نظر رهبری از شمول این قانون مستثنی هستند! بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور همین بخش است و این بنیادها، نهادها و بنگاهها باید مالیات فعالیت اقتصادی خود را بپردازند. نمیشود که مالیات صرفاً متوجه بخش خاصی از فعالان اقتصادی یا مردم باشد» (تجارت۱اسفند۱۴۰۲).
نمونه این گزارش، شرکتهای خصولتی در صنایع انرژی بری است که حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه دریافت میکنند و از پرداخت مالیات معاف شدهاند، اما از خانوادهای که خط فقرش به ۳۵میلیون تومان رسیده است با افزایش تورم و گرانی و مالیات از هر چه که بشود، کسریهایشان را تأمین میکنند.
اقتصاد ملی و ریشههای سیاسی فساد
با اینکه گزارشهای سالانه سازمان بینالمللی شفافیت نشان میدهد نظام ولایت فقیه جزو طبقهبندی فسادهای سطح بالا! قرار دارد بهطوریکه سال گذشته در جمع ۱۸۰ کشور در رتبه ۱۴۷ از نظر سلامت اداری قرار گرفت،
کار به آنجا رسیده است که سعید لیلاز (کارشناس حکومتی) میگوید: «مسأله اصلی در بیرون از اقتصاد است که ما به آن اقتصاد سیاسی میگوییم. ناترازی در اقتصاد ایران الآن به قطع عضو و جراحی کشیده شده است» (اعتماد۱۱دی۱۴۰۲).
قطع عضو و جراحی سر مار ولایت درمان دردی است که پیکر رنجور ایرانزمین را به روز سیاه کشانده. این وظیفه و مسئولیت جوانان آگاه و شورشگر ایران است.