در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران، هر روز هزاران نفر قربانی سرقتهایی میشوند که ریشه در یک واقعیت تلخ دارد: فقر.
فقر در اشکال گوناگون آن اکنون خانوادههای محروم را به سوی سرقت اقلام خوراکی سوق داده است. آمارهای رسمی و غیررسمی که حتی رسانههای حکومتی نیز ناچار به انتشار آن شدهاند، تصویری هولناک از جامعهیی در حال فروپاشی را نشان میدهد. اما این اعداد و ارقام تنها بخشی از حقیقت را بازگو میکنند؛ حقیقتی که نتیجه دههها سوءمدیریت، فساد و اولویت دادن به جنگافروزی، تروریسم و سرکوب بر معیشت مردم است.
آمارهایی که فریاد میزنند
بر اساس سالنامه آماری ایران، «انواع سرقت نسبت به سال قبل، افزایشی بین عدد ۴ تا ۱۴درصد داشته است. همچنین در آماری دیگر از بانک مرکزی، وضعیت تورم نقطه به نقطه کشور(نرخ تورم سالانه) در فروردین ۱۴۰۳، ۸/۳۸درصد بود که بهمعنی تحمیل افزایش ۷/۳۴درصدی قیمتها برای دهک اول و ۱/۴۰درصدی برای دهک دهم است. همه اینها را باید در کنار آمار بیش از ۳۰درصدی وضعیت فقر مطلق ایرانیها در کشور بررسی کرد. البته چند روز پیش هم برآوردهای غیررسمی در تهران، عدد فقر نسبی را بالای ۳۰میلیون برآورد کرده و بر اساس آن بیش از ۳۰میلیون نفر، فقیر در ایران وجود دارد»(۱).
این در حالی است که برخی گزارشها از افزایش ۴برابری سرقت در ۵سال گذشته خبر میدهند. قیمتها نیز سر به فلک کشیدهاند.
«بررسیها از سطح بازار حاکی از آن است که قیمت هر کیلو شقه گوسفندی ۷۵۰ تا ۷۹۰هزار تومان، ران گوسفندی ۹۵۰ تا ۹۸۰هزار تومان، شقه گوساله ۵۴۰ تا ۶۰۰هزار تومان، ران گوساله ۸۳۰ تا ۹۰۰هزار تومان، مرغ ۸۵ تا ۹۵هزار تومان، ران مرغ ۹۵هزار تومان، سینه ۱۷۰ تا ۱۸۰هزار تومان، فیله ۲۰۰ تا ۲۳۰هزار تومان، حتی قیمت سیبزمینی نیز از ۱۰۰هزار تومان عبور کرده است»(۲).
این گرانیها که فعالان بازار آن را به محدودیت واردات، نوسانات ارزی و بیکفایتی دولت نسبت میدهند، قدرت خرید مردم را به صفر نزدیک کرده است.
سرقت برای بقا، نه تفریح
این وضعیت نه یک پدیده اجتماعی ساده، بلکه نتیجه مستقیم سیاستهای اقتصادی و سیاسی شکستخوردهای است که توسط حاکمیت ولایت فقیه اعمال شده است. گزارشهای میدانی، مانند آنچه روزنامه «جهان صنعت» از سوپرمارکتهای تهران منتشر کرده، نشان میدهد که سرقتهای خرد دیگر یک استثنا نیستند، بلکه به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شدهاند.
مهدی، صاحب سوپر در محله فردوس، میگوید:
«متأسفانه سرقت تن ماهی، ماکارانی و ساندویچ آماده بسیار زیاد است. به نظرم در آن لحظه فرد تنها به سیری شکم خود فکر میکند... یکبار پیرمردی را شناسایی کردیم که تخممرغ دزدیده بود. بعد متوجه شدیم که مسئولیت ۳فرزند را برعهده دارد و همسرش را از دست داده است»(۳)
محمد، مغازهدار محله جیحون، نیز میگوید:
«میوههای درجه دو، سه را که جدا میگذاریم و آخر شب رایگان توزیع میکنیم، هر روز خواستار بیشتری پیدا میکنند. گاهی پیش آمده که فرد را سه، چهار بار بابت دزدی گرفتهایم اما باز هم برای سرقت به بازار میآید. متأسفانه این روزها قیمت میوهها به قدری زیاد شده است که کمتر کسی توان تهیه یک کیلو پرتغال یا حتی کیوی را دارد»(۴)
این مشاهدات نشان میدهد که سرقت دیگر انتخاب نیست، بلکه گریزگاهی برای بقاست.
چشمانداز فقر ۱۰۰درصد
حکومتی که با شعار عدالت اسلامی بر سر کار آمد، حالا میلیونها نفر را به فقر مطلق کشانده و آنها را مجبور به سرقت برای سیر کردن شکم فرزندانشان کرده است.
این وضعیت نه تنها تصادفی نیست، بلکه نتیجه عمدی سیاستهایی است که ثروت کشور را به جیب نورچشمیها و هزینههای نظامی و سرکوب سرازیر کرده و مردم را بهحال خود رها کرده است.
اگر این روند ادامه یابد، سال آینده فقر بر حسب ارزیابی کارشناسان به ۱۰۰درصد نزدیک خواهد شد و سرقتهای خرد به یک اپیدمی تبدیل میشود. نظام ولایت فقیه با بیکفایتی و فساد ساختاری، جامعه ایران به ورطه گرسنگی و ناامیدی کشانده است.
«دلخوش به این مقدار نباشید»!
به یاد بیاوریم حرفهای دجالگرانه خمینی در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ را تا ببینیم در زیر نعلین عمامهداران چه بر کشور ما رفته است.
«ما عمل میکنیم، حرف نمیزنیم. تمام کمیتههایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکی که شمارهاش را بعد تعیین میکنند تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفان، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند. ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم»!
«فقر و سرقت» بخشی از آن «انسانیت» و «معنویات»ی است که دجال بزرگ قرن وعده آن را به مردم ایران داده بود.
منبع:
(۱) جهان صنعت - «سرقت از فرط گرسنگی» - ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
(۲) همانجا
(۳) همانجا
(۴) همانجا