عربدههای «انتقام انتقام» رژیم آخوندی که از خرمهرههای رژیم آخوندی گرفته تا مزدوران پاچهخوار و ساندیسی به گوش میرسد، قبل از اینکه کسی را بفریبد نشاندهنده ترس کلیت نظام پوسیده از درگیر شدن در جنگی است که مرگشان را همراه دارد. هلاکت قاسم سلیمانی، سوگلی خامنهای، در پیشبرد سیاست صدور تروریسم و بنیادگرایی در منطقه، پوشالی بودن اولدورم بولدرومهای سرکردههای جنایتپیشه پاسداران را بهروشنی نشان داد. ضربه هلاکت پاسدار سلیمانی بعد از قیام آبانماه مردم و جوانان شورشی، سراپای رژیم را لرزاند و در ماتم فرو برد. هر گونه هیاهو و قدیسنمایی و جنازهگردانی با جمعآوری بسیجیان و پاچهخواران و یا تحت فشار گذاشتن کارمندان و دانشجویان و دانشآموزان هم فقط برای جلو گیری از تبعات همین ضربه و ریزش بیشازپیش نیروهای خامنهای مفلوک است.
حال اگر به این سوز و گدازها و نعرههای «انتقام» نگاهی ژرف بیاندازیم، ترس ناشی از عاقبت و سرانجام کارشان را خواهیم دید. سرکرده پاسداران بیمغز سلامی برای پوشاندن همین ترس نعرهکشان در تلویزیون شبکه یک رژیم میگوید: «انتقام میگیریم انتقام میگیریم، سخت، محکم، پشیمانکننده، قاطع و تمامکننده، مطمئن باشید آرام باشید».(۱۷دی ۹۸)
این عربدهها در صحن مجلس وحوش با حضور شورای دایناسورهای نگهبان هم برای طرح سهفوریتی ادامه داشت تا سوت زدن در تاریکی را بپوشانند. خبرگزاری ایرنای آخوندی نوشت: «اعضای شورای نگهبان جهت بررسی مصوبه مجلس در زمینه اقدام متقابل علیه آمریکا در صحن حاضر شدند... شورای نگهبان طرح سهفوریتی اصلاح قانون اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان سازمان تروریستی توسط ایالات متحده آمریکا، را تأیید کرد».(۱۷دی ۹۸) خلاصه مطلب اینکه همه باندهای رژیم برای تکنماندن در این تاریکی سوتی زدند. امیر عبدالهیان در سایت حکومتی انتخاب گفت: «پاسخ ایران، آمریکا را پشیمان خواهد کرد».(۱۷دی ۹۸)
«انتقام سخت» با گلولهٔ مشقی!
واقعیت کتمانناپذیر این است که اگر نظام آخوندی با این همه عربدههای «انتقام انتقام» هیچ عکسالعملی در مقابل از دست دادن قاسم سلیمانی نشان نمیداد، ریزش نیروهایش نه فقط از ترس، بلکه از حقارت و سرخوردگیشان مضاعف میشد. روزنامه حکومتی آرمان از قول ناصر ایمانی فعال بهاصطلاح سیاسی چنین نوشت: «اگر انتقام نگیریم مردم {بخوانید مزدوران رژیم} احساس حقارت میکنند».(۱۷دیماه ۹۸) معنی این حرف همان ترس از ریزش نیروهای وارفته بسیجی و پاسداران جهل و جنایت است. البته در این میان، پاسداران دزد و غارتگر با استفاده از همین شرایط باز هم اموال مردم ایران را با دجالگری «انتقام» بالا کشیدند. «مجلس وحوش در یک طرح سهفوریتی ۲۰۰میلیون یورو را به جیب گشاد آنها ریخت تا خرج تروریسم کنند».(سایت خانه ملت۱۷دی ۹۸)
اما آنچه که امروز پس از هیاهو و گرد و خاک ولایی و بهعنوان نتیجهٔ ادعای «انتقام سخت» دیده میشود، آنقدر مضحک و ذلیلانه است که تمام تلاش رسانههای داخلی و خارجی و فارسی و غیرفارسی رژیم، بهجای پرداختن به خود عملیات «انتقام سخت» متمرکز پاسخ دادن به «شایعات و شائبه»هایی هستند که با فاش شدن حقیقت ماجرا روی میز رژیم و خامنهای آمده است.
از ادعای زدن ۲۰هدف با ۱۵موشک! توسط رسانههای ولایی، تا اعلام ۸۰کشته و ۲۲۰زخمی آن هم مدت کوتاهی پس از شلیک موشکها، هر بیننده و شنوندهٔ کمابیش مطلعی را به خنده وامیدارد.
فقط قاسم اضافی بود؟!
این مزخرفبافیهای ولایتمداران غرقه در سوگ ولایت، کار را به آنجا رساند که در رسانههای اجتماعی، «انتقام سخت»، تبدیل به مضحکهٔ ایرانیان شده است. مردم نوشتهاند: «بعد از اینهمه گرد وخاک، ترامپ از عملیاتاش راضی؛ خامنهای و نوچههایش به «انتقام سخت» راضی؛ گویا این وسط تنها «قاسم سلیمانی» اضافی بود»!