این روزها، در تاریخ مبارزات مردم با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران، روزهای مهم است که یک مرحله سرنوشتساز را رقم میزنند. جنبشهای اعتراضی کارگران، کشاورزان، معلمان، رانندگان، بازاریان و کسبه، دانشجویان، کارمندان دولت، پرستاران و پرسنل بیمارستانی، بازنشستگان، سپردهگذاران غارتشده، میهمانداران هواپیمایی و بسیاری اقشار و طبقات دیگر اجتماعی، در زد و خورد با رژیم، گامبهگام پیش میروند و میدانهای جدیدی را فتح میکنند.
در جریان این حرکتهای اعتراضی، که اینک نقطهبهنقطه نقشه ایران را رنگین و رنگینتر میکنند، فراز و فرودهایی هست، خبر زد و خوردهایی بین مردم و حاکمیت منتشر میشود، یک جا نمایندهای را بازداشت میکنند، جای دیگری مجبور میشوند یک کارگر بازداشتی را آزاد کنند، یک جا دستمزد عقبافتاده کارگران را گرچه قطرهچکانی اما مجبور میشوند پرداخت کنند و این ماجرا در کلیت خود، کماکان حرکتش را رو به پیش ادامه میدهد.
روزهایی بیهمتا، تجربههایی گرانقیمت
بیشک در تاریخ ۴۰ساله اخیر ایران، هرگز نمونهای که قابل مقایسه با آنچه که این روزها در ایران میگذرد، دیده نشده است. نه قیام دانشجویی ۷۸ و نه قیام ۸۸(بهعنوان مهمترین شورشهای مردمی این دوره) هرگز چنین مداومتی نداشتهاند. عمق و دامنه حرکتهای اخیر بسابسا با آنچه که تاکنون در ایران اتفاق افتاده، متفاوت است.
پیشتر و در واقع از یک نقطه به بعد، با چند دستگیری و چند بازداشت، همه چیز تقریباً تمام میشد اما اینک کارگران با قدرت تمام در مقابل این بازی کثیف گروگانگیری حکومتی ایستادهاند، این در اعتصاب خوزستان بهروشنی دیده میشود، کشاورزان اصفهان نیز با قهر و قدرت با نیروهای سرکوبگر رژیم برخورد کردند، گرچه که در این میان باز هم برخی توسط پاسداران جنایتکار مضروب و مصدوم شدند، برخی بازداشت شدند اما هیچیک از طرفهای ماجرا کار را تمامشده تلقی نمیکنند. دانشجویان با اینکه اینک از نظر عددی به نسبت دانشجویان سهمیه آخوندها در اقلیت قرار دارند!(امری که حیرتانگیز است و از عجایب جهان است. اخیر یک استاد در کلیپی که در شبکههای اجتماعی گذاشت گفت در کلاس دوره دکترا، ۹دانشجو دارد که ۷نفرشان سهمیهای و فقط ۲نفرشان دانشجوی واقعی هستند!) اما با این همه دانشجویان در همین ۱۶آذر توانستند امضای خود را پای برگه هویت دانشگاه بگذارند و حزباللهیهای دانشجونما را پس زدند.
بیاثر شدن سم شوم «بیهزینگی»
اینک تعادلقوا بهرغم تمامی ترفندهای رژیم بهنفع مردم چرخیده است.
اینک مردم در تمامی اقشار و طبقات، به چرخه «زد و خورد» وارد شده و «درگیری» و «بازداشت» برایشان به امری عادی و پذیرفته شده تبدیل شده است.
اکنون تقریباً میتوان با اطمینان گفت اکثریت مردم ایران از زیرسایه سیاه و نحس «بختک بیهزینه» حرکتکردن و «بیهزینه» تغییردادن اوضاع، به سلامت رها شدهاند.
شاید کمتر کسی سال گذشته و در جریان قیام دیماه(که اینک به یکساله شدن آن نزدیک میشویم) فکر میکرد در عرض کمتر از یک سال، مردم ایران چنین دستاوردی داشته باشند.
تزریق «سم مهلک و جانکاه» بیهزینگی و فرصتطلبی که باندهای درونی رژیم با رنگهای سبز و زرد و بنفش و با انواع و اقسام رهبران جعلی و خائن با روشهای گوناگون به جریان گردش خون جامعه انجام میدادند، اینک بیاثر شده است، ارزش شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!» در تجمعات دانشجویی و سردادن شعرها و شعارهای انقلابی و بالاتر از آن، اقدم به مقاومت عملی و ایستادگی واقعی در برابر نیروهای سرکوبگر آخوندی، اکنون به یک سنت اجتماعی تبدیل شده است.
اگر کسی به این ادعا شک دارد میتواند به سخنرانهای شورانگیزی که کارگران در خوزستان یا دانشجویان در دانشگاههای مختلف به مناسبت ۱۶آذر ایراد کردند گوش کند و شکش را برطرف کند.
کوره گدازانی برای آبدیده شدن
البته طبعاً در این مسیر باز هم افت و خیزهایی خواهد بود، مسیر انقلاب و دگرگونی، خیابانهای آسفالت دوطرفه و خطکشی شده نیست، سنگلاخی است که باید با پای پیاده کوبیده شده و باز شود، راهی که البته از اولین سالهای روی کار آمدن خمینی تاکنون توسط مقاومت قدرتمند و خستگیناپذیر ایران در حال طی شدن و شاخصگذاری است.
استفاده از گنجینه تجارب پیروزمند مقاومت مجاهدین در این سالها، امری است که بسیاری از سؤالها و ابهامات موجود در مسیر را پیشاپیش پاسخ میدهد از قبیل اینکه:
در برابر سرکوب چه باید کرد؟
روشن نگهداشتن کوره اعتراضها تا تحقق خواستهها، چه اندازه حیاتی است؟
انتشار اخبار اعتراضها و مقاومتها، چقدر در نزدیک شدن به هدف، تاثیرگذار است؟
تحمل سختیهای مسیر، یک ضرورت است.
حفظ وحدت اعتصابکنندگان، چه اهمیت حیاتیای دارد؟
متحد شدن با دیگر گروهها و اقشار معترض، چقدر در گسترش دایره امنیت خودمان مؤثر است؟
آگاه کردن و همدرد کردن مردمی که در حاشیه و همسایگی اعتراضکنندگان قرار دارند، چقدر اهمیت و چه میزان ضرورت دارد؟ چقدر باید برای آن روزانه انرژی گذاشت؟
چرا باید با تمامی اهل و عیال و خانمان در این مبارزه وارد شد؟ تحقق این امر چه حاشیه امنی به تظاهرات و اعتصابها میدهد؟
کسب حمایت مادی(و نه صرفاً معنوی و سیاسی) اطرافیان و کسبه و افراد و گروههای مؤثر، چه اثری در استمرار حرکت ما دارد؟ و...
آن که از شقهشدن نترسد، قیصر را هم به زیر میکشد!
بیشک اما در این مسیر، اصل اساسی و قانون بقا، ایستادگی و پرداخت بها، در مسیر سرنگونی تام و تمام این رژیم است. ضربهای که کمر ما را خم نکند، قویترمان خواهد کرد.
و این امری است که این روزها از تمامی در و دیوار شهرهای ایران و اعتراضهای جاری در آن دیده و شنیده میشود.
اینک کوره تغییری بزرگ در حال گرم شدن است کورهای که از قیام دیماه سال ۹۶ گر گرفت. تغییری بسا فراتر از یک قیام صرفاً سیاسی.
اکنون هر کنشگر مسئولی بیتردید با دیدن این عوامل در جنبش کنونی مردم ایران، خود را با ظرفیتهایی درخور حضور در چنین عرصهای هماهنگ میسازد، ظرفیتی شایسته یک انقلاب، انقلابی رو به پیش و در امتداد انقلاب بزرگی که ایرانیان از ۱۱۰سال پیش تاکنون بیوقفه در راه تحقق آن خونفشانی کرده و در آن آبدیده شدهاند.