در روزنامههای حکومتی دوشنبه دوم اسفندماه، چشمانداز مبهم مذاکرات با دوگانهگوییها در روزنامههای باند خامنهای، و ترسیم چشمانداز مبهم در روزنامههای باند مغلوب وضعیت بلاتکلیف نظام را نشان میدهد.
زوزه علیه مجاهدین و دولت سوئد بر سر محاکمهٔ حمید نوری یکی از دژخیمان دستاندرکار قتلعام زندانیان مجاهد و مبارز در تابستان سال۶۷ در روزنامه ایران ارگان دولت آخوند رئیسی، حاکی از شکست دریوزگیهای نظام برای دربردن او از دست عدالت است.
در عرصه مطالب اقتصادی اجتماعی هم بحران بودجه سال آینده، و فساد و غارت بیشترین مطالب را به خود اختصاص داده است. اعترافات در مورد کرونا هم از موضوعات ثابت روزنامههای حکومتی و یکی از ابزارهای جنگ باندی شده است.
امروز اعتماد در مطلب خود با عنوان دو سال با مهمان ناخوانده به دروغگویی نظام در اعلام شروع کرونا و همچنین به لاپوشانی آمار واقعی قربانیان اشاره کرده است و کاسه کوزهٔ تقصیر را فراتر از دولت قبلی بر سر کل حاکمیت شکسته است.
«قشریگری» و «تهی مغزی» بر شدت رادیکالیسم خواهد افزود
فراگیر شدن اعتراضات و شدت یافتن رایکالیسم در رفتار اقشار بپاخاسته با نظام، مضمون مشترک مطالب اقتصادی اجتماعی در روزنامههای امروز است. وحشت از این رادیکالیسم هم درد مشترک نه تنها روزنامهها بلکه کل حاکمیت است. مثلا همدلی زیر عنوان «بررسی امنیتی حذف ارز ترجیحی» روی همین ترس دست گذاشته و نوشته مجلس برای بررسی پیامدهای حذف ارز ترجیحی از آخوند طائب سرکردهٔ سازمان اطلاعات سپاه دعوت کرده در جلسه غیرعلنی نکات سپاه را در مورد «تبعات این تصمیم اقتصادی» بگوید. این روزنامه تأکید کرده بسیاری از کارشناسان نظام هشدار دادهاند حذف ارز ۴۲۰۰تومانی از بودجه «مساوی با افزایش افسارگسیخته قیمتها و در نهایت بروز نارضایتیهای اجتماعی» خواهد بود. همدلی در مطلب دیگری با عنوان «از فرهنگیان و بازنشستگان تا جانبازان و ایثارگران؛ گسترش اعتراضهای معیشتی» نوشته اخیراً این تجمعات وارد فاز جدیدی شده و نارضایتی معیشتی حتی به اقشاری که هیچکس نمیتواند انگ ضدیت با نظام را به آنان بزند، نیز تسری پیدا کرده است. گروههایی که همواره در تبلیغات رسمی نظام مورد حمایت بودهاند».
«لزوم دگردیسی در باورها بهمثابه یک راهبرد!» عنوان سرمقاله ابتکار از باند مغلوب است که ضمن اشاره به یکدست کردن نهادهای حکومتی توسط خامنهای نوشته است: «طبیعی است با تجمیع «قدرت» و «سرمایه» و تخلیه «اندیشه» در هر گروه اجتماعی، «قشریگرایی» و «تهیمغزی» بیداد خواهد کرد» در ادامه هم نسبت به پیآمد این وضعیت افزوده است «بدون تردید بر شدت رادیکالیزم موجود خواهد افزود... در چنین شرایطی است که کیان کشور درون شیشهای ترد رفته و هر آینه امکان شکستن آن میرود».
روزنامهٔ اعتماد هم در مطلبی با عنوان «مانیفست انقلاب و خطر افراط» به قلم پسر رفسنجانی رئیس قبلی شورای قلابی شهر تهران «درخواست انحلال ارتش» شاه در بدو انقلاب را «افراط» نامیده و در انتها هشدار داده باید مواظب این افکار بود چون «این افکار انحرافی در نهایت به اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای مرجعیت پیش خواهد رفت». منظورش از «پیش خواهد رفت»، «راه خواهد برد» است. در انتها هم تأکید کرده: «افراطهای بعدی هم چنان در کمین بوده و همچنان نیز هستند».
«نظام جمهوری اسلامی و مفاسد مالی مسئولان آن»
وحشت از پیامدهای اجتماعی برملا شدن دزدیها از یکسو و تشدید جنگ گرگها در برملا کردن پروندههای یکدیگر از سوی دیگر، دو وجه متناقض این موضوع هستند.
وطن امروز در مطلب خودش نوشته: «دزدیهای آقایان، مملکت را به این روز انداخته!»؛ «بخوربخورهای فرزندان مسئولان، کشور را به این وضع رسانده!»؛ «اختلاس، مملکت را بیچاره کرده!». اینها و مشابه اینها، جملاتی است که همه ما روزانه در تاکسی و مهمانی و محل کار، از افراد مختلف میشنویم. در «روانشناسی اجتماعی» به این پدیده بهعنوان یک بیماری نگریسته میشود که میتواند انسجام و سرمایه اجتماعی را نابود کند».
«پدر خواندههای مافیای اقتصاد» عنوان مطلبی در آفتاب یزد است که در دعوای سهم خواهانه به چنگ انداختن ارگانهای زیردست سپاه و خامنهای بر شئون اقتصادی و معیشت مردم اشاره کرده است.
«دادگاه علنی از کرباسچی تا قالیباف» عنوان مطلب جهان صنعت است که ضمن اشاره به نوار لو رفته پاسدار جعفری نوشته است: «ماجرای مربوط به قالیباف و هولدینگ یاس و آنچه در دوران شهرداری او انجام شد در مرکز توجه جدی است. اما از قوه قضاییه و مدعیالعموم تاکنون خبری نیست!» در ادامه ضمن بهسخره گرفتن واکنش خامنهای در مورد این نوار نوشته است: «چه بخواهیم و چه نخواهیم داغ این حرفها میماند. رهبری هم گفتند لجنپراکنی نکنید منظور این نبود که کسی به موضوع ورود نکند، بلکه اتفاقاً رهنمود دادند که شایعه درست نشود و این قوه قضاییه است که باید ورود کرده و تکلیف را مشخص کند تا جلوی لجنپراکنیها گرفته شود».