موضوع برای همگان روشن است؛ خاصه برای عموم مردمی که قطع برق در آستانهٔ فصل گرما با هست و بودشان بازی میکند و چند چلیک باقی ماندهٔ آب زندگی را تلختر از زهر.
موضوع برای همگان روشن است؛ لابد نیروگاهها توان انرژیدهی به حجم مصرفکنندگان را ندارند و باید برق را جیرهبندی کرد. این عبارتها مدام از شیپور تلویزیون، رادیو، روزنامهها و خاصه از زبان مسؤلان ذیربط نظام به گوش و قوه مشاعر مردم میرسد.
موضوع آنقدر برای مردم خانهدار، کسبه، داروخانهها، بیمارستانها، کارخانهها و ادارهها روشن است که کافیست به اعداد و ارقام خسارات و مصیبتهای تحمیل ۲ساعت قطع آب و برق مراجعه نمود، چه رسد به جیرهبندی چند ساعته و چندبارهٔ قطع آب و برق در ۲۴ساعت!
موضوع خیلی روشن است که وقتی کار و بار و زندگی و حتی ادامهٔ حیات میلیونها انسان در عصر ارتباطات وابسته به برق است، قطع ۲ ساعته یا چند نوبتی آن چه واویلایی را کلانکلان به خانه و زندگی مردم صادر میکند!
موضوع واضح است که نیروگاههای برق یا ایستگاههای تصفیه و پمپاژ آب، کشش پاسخگویی به میزان مصرف را ندارند؛ همانطور که سیلها در ایران آخوندزده راه خروج استاندارد مثل مسیلها را ندارند، چرا که بیشترشان نابود شدهاند؛ همانطور که دریای نفت زیر ایران موج میزند و بازارهای جهانی را اشباع میکند، ولی ایران در بالاترین سقف فلاکت اقتصادی در جهان قرار دارد؛ همانطور که مهاجرت سالانهٔ ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار مغز با عنوان «فرار مغزها» از جمهوری اسلامی واقعیت دارد؛ همانطور که این واقعیتها را در حاکمیت ولایت فقیه هر چه بنویسی، انتها ندارند.
اینها مفروضات مسلم و تجربه شده و یا معلومهای یکطرف معادلهٔ برق، آب، محیطزیست و مصیبتهای گذران زندگی در حاکمیت جمهوری اسلامی هستند. خوب، پس مجهول معادلهٔ قطع برق در ایران چیست و کجاست؟ مجهول قطع آب چه؟
یافتن پاسخ برای مردمی که در عصر ارتباطات، «شهروند ـ خبرنگار» هستند، امری پیچیده نیست. این شهروند ـ خبرنگاران (مردم ایران) بارها و بارها از خامنهای، روحانی و کارگزاران نظام ملایان، مضمون چنین عبارتی را شنیدهاند که «جمهوری اسلامی توان هستهیی را برای تأمین انرژیهایی مثل برق، داروسازی، علم پزشکی و آسان کردن زندگی برای مردم میخواهد»! بهقول معروف «بر منکرش لعنت»، ولی تو از هستهیی، انرژی بستان و به آسان کردن زندگی مردم بدم! ولی دیگر این قطع برق و آب چیست که هیچ سالی دست از سر مردم ایران برنمیدارد؟ مجهول این معادله کجاست که حل آن اینقدر سال طول کشیده است و هر سال دریغ از پارسال؟
به موازات وضوح این پرسشها از جانب مردم ایران، آیا میشود خامنهای و روحانی و کارگزاران نظام ملایان بگویند که چرا فواید این توانایی از طریق یک ترانزیت مستمر سالانه، نصیب لبنانیهای نظر کردهٔ جمهوری اسلامی میشود، ولی قطعی و قحطیاش سهمیهٔ مردم ایران است؟!
آیا با پرسش و پاسخهای اشاره شده، ابهامی وجود دارد که انرژی هستهیی و فوریت توان هستهیی از نگاه جمهوری اسلامی آخوندها چیست و چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا یافتن مجهول معادلهٔ هستهیی و رابطهٔ آن با قطع آب و برق، ویرانی محیطزیست، گرانی و فقر و سقف فلاکت اقتصادی پیچیده است؟
مجهولی که در این معادله یافت میشود این است که جمهوری اسلامی فعالیت هستهیی و نیاز به توان هستهیی را برای قدرتنمایی اتمی، شاخ و شانه کشیدن منطقهیی و بینالمللی، حفظ نظام به هر قیمت و از نظر داخلی هم تبدیل توان هستهیی بهعنوان شمشیر دموکلوس بالای سر مردم ایران میخواهد و بس. قطعی مستمر و هر سالهٔ برق، آب، کمبود یا گرانی دارو و... دجالگریهای شقاوتبار خامنهای، روحانی و کارگزاران نظام ملایان را در وانمود کردن انرژی هستهیی برای برق و غیره، برملا میکنند.
بنابراین همهچیز در ایران آخوندزده و اشغال شده سیاسی گشته است؛ چرا که وقتی آزادی نیست، تمام زندگی ــ مثل آب و برق ــ سیاسی میشوند و همانطور که نشان داده شد، ریشه در سیاست طبقهٔ حاکم دارند.
اکنون تمامیِ این قطع شدنها اعم از برق، آب، خشک شدن رودخانههای تاریخی و سیر ویرانی شریانهای حیاتی و زیستطبیعی، همه و همه سوختبار انباشته شدهٔ یک خشم فراگیر ملی علیه تمامیت نظام آخوندها شدهاند. این خشم متراکم و انفجاری را باید به میدان مسألهٔ روز بین مردم ایران با حاکمیت ملایان آورد. این صحنه، نبرد قدرتمند تحریم نمایش انتخاباتی در مقابل سیرک جلادان و شیادان همدست حفظ نظام است. در مرحله کنونی، این است پاسخ همهٔ مجهولات در نبرد سرنوشتساز با اشغالگران ایران در هیأت حاکمیت ولایت فقیه.