728 x 90

قهر اینستاگرامی! یا بن‌بست روزهای پایانی

قهر اینستاگرامی؟!
قهر اینستاگرامی؟!
  • در روزها، هفته‌ها و ماه‌های اخیر صف‌آرایی جدیدی بین فاشیسم از نفس افتاده‌ٔ مذهبی و از سوی دیگر، مردم و مقاومت ایران شکل گرفته است. در عرصه جهانی نیز اگر روزی صحبت از تغییر رفتار رژیم بود، اکنون به‌طور واضح سخن از این است که این رژیم یک تهدید برای امنیت جهانی است.

 

  • آرایش و صف‌بندی جدید طبعاً انعکاس خود را در داخل رژیم به جا می‌گذارد. محصول این انعکاس به‌طور خاص در ۲جنبه‌ٔ زیر قابل بررسی است:

- روحیه‌باختگی مهره‌های رژیم و ریزش آنها

- تشدید تضاد بین باندهای مختلف نظام

 

صف‌آرایی جدید

در روزها، هفته‌ها و ماه‌های اخیر صف‌آرایی جدیدی بین فاشیسم از نفس افتادهٔ مذهبی از یک‌سو و مردم و مقاومت ایران از سوی دیگر شکل گرفته است. به‌دنبال برگزاری برق‌آسا و قدرتمند سلسله تظاهرات ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت در پاریس، ورشو، مونیخ و تظاهرات در ژنو در مقابل شورای حقوق‌بشر، نگاه جهان اینک بیش‌از‌پیش به سوی تنها آلترناتیو قابل‌اتکا، قدرتمند و دارای برنامه برای ایران آزاد فردا دوخته شده است.

 

از تغییر رفتار تا تهدید جهانی 

در عرصه جهانی نیز اگر روزی صحبت از تغییر رفتار رژیم بود، اکنون به‌طور واضح سخن از این است که این رژیم یک تهدید برای امنیت جهانی است. اگر یک زمان چشم‌ها تحت تأثیر سیاست مماشات، در یک تجاهل آشکار، مقاومت شکل‌گرفته و ریشه‌دار در برابر استبداد مذهبی را نمی‌دیدند، اکنون ناچارند به حضور قدرتمند آن اذعان کنند. وقتی صحبت از ایران می‌شود، دیگر ایران معادل دیکتاتوری آخوندی نیست، به مردم و مقاومتی شناخته می‌شود که حضور خود را تحمیل کرده‌اند. به عبارت دیگر یک تغییر دوران صورت گرفته است. اکنون راه‌حل این رژیم در دسترس است. به‌لحاظ منطقه‌ای و بین‌المللی نیز صف‌آرایی‌ها در حال تکمیل شدن است و سیاست مماشات که روزگاری تنها سیاست مسلط بود اکنون رنگ باخته و نفس‌های پایانی خود را می‌کشد.

 

تأثیر تغییر دوران بر روی نظام آخوندی 

آرایش و صف‌بندی جدید طبعاً انعکاس خود در داخل رژیم به جا می‌گذارد. محصول این انعکاس به‌طور خاص در ۲جنبه‌ٔ زیر قابل بررسی است:

- روحیه‌باختگی مهره‌های رژیم و ریزش آنها

- تشدید تضاد بین باندهای مختلف نظام

 

علی خامنه‌ای در ۶اسفند ۹۷ در جمع تعدادی از آخوندها به وارفتگی و ریزش مهره‌های رژیم و نیز زهوار دررفتگی نظام بنا شده بر خون و جنون و فسادش اشاره کرد و سعی کرد، به آنها روحیه بدهد.

او گفت: «توصیه‌ٔ من به همه‌ٔ کسانی که مدیریتی دارند، مسئولیتی دارند، چه در قوه‌ٔ مجریه،‌ چه در قوه‌ٔ قضاییه، چه در مدیریت‌های گوناگون این است که افسردگی و ملالت را و بی‌حوصلگی را از خودشان دور کنند، ناامیدی را از خودشان دور کنند و بدانند که کار دارد پیش می‌رود...».

منظور خامنه‌ای ـ با زبان معکوس آخوندی ـ این بود که ته دلتان خالی نشود و زود جا‌خالی ندهید. هنوز نظام ساقط نشده است.

کاربرد کدهای «افسردگی»، «ملالت» و «بی‌حوصلگی» از سوی خلیفه‌ٔ ارتجاع، بیانگر چه عارضه‌ای در درون حاکمیت است؟ این حرف علی خامنه‌ای در مورد یک باند یا جناح خاصی از نظام نیست. او هر سه قوه را از جمله باند منتسب به خودش را مخاطب قرار داده است.

 

استعفای ظریف در گرماگرم قدرت‌نمایی پوشالی 

جالب است هنوز مرکب اظهارات خامنه‌ای خشک نشده بود که ناگهان باد یکی از لاستیک‌های ماشین فرسوده نظام در رفت. محمدجواد ظریف.

به نظر می‌رسید که بحث فراتر از یک «افسردگی»، «ملال» یا «بی‌حوصلگی» است. این به‌اصطلاح استعفا در گرماگرم سفر دیکتاتور خون‌آشام سوریه و مغازله‌ٔ چندش‌انگیز او با خلیفه‌ٔ ارتجاع اتفاق افتاد. یعنی درست در جایی که حاکمیت آخوندی می‌خواست برای مصرف داخلی دست به قدرت‌نمایی بزند.

بهتر است این معنا را از زبان یک رسانه‌ٔ حکومتی بشنویم:

«استعفای وزیر، درست در روزی که رئیس‌جمهور کشور دیگری به ایران آمده، بی‌شباهت با تغییر وزیر خارجه در سنگال نیست. از کسانی که داعیه دیپلمات بودن و حرفه‌ای بودن دارند، چنین خطاهای فاحشی عجیب است».(رسالت ۸اسفند ۹۷)

 

تنشهای پیش آمده در جریان استعفای محمدجواد ظریف نشان داد که مشکلات ریشه‌ای و بحرانهای حاکمیت آخوندی و کشمکش باندها در آستانه‌ٔ سرنگونی را نمی‌توان با «قربانت گردم» یا «بمان ظریف» یا « ننشین برادر، پاشو بایست جواد جان!» حل کرد.

 

قهر اینستاگرامی یا بن‌بست کل نظام؟ 

این‌که محمدجواد ظریف با قربان‌صدقه رفتن و پادرمیانی قاسم سلیمانی و مخالفت حسن روحانی با استعفای او به وزارت‌خارجه برگشت، چندان مهم نیست. مهم این است که مردم ایران در داخل و جامعهٔ جهانی در بیرون از ایران فهمیدند که وضعیت در داخل رژیم به نقطه‌ٔ سرخ و غیرقابل بازگشت رسیده است.

تنشهای پیش آمده در جریان استفعای محمدجواد ظریف نشان داد که مشکلات ریشه‌ای و بحرانهای حاکمیت آخوندی و کشمکش باندها و ریزش و بریدگی مهره‌های نظام در آستانه‌ٔ سرنگونی را نمی‌توان با «قربانت گردم» یا «بمان ظریف» یا « ننشین برادر، پاشو بایست جواد جان!» حل کرد. استعفای ظریف و بازگشت او به دولت را شاید بتوان یک مانور برنامه‌ریزی‌شده یا نشده برای امتیازگیری و زیرفشار گذاشتن باند مقابل پنداشت اما نباید این‌گونه تلقی کرد که ناشی از رنجش شخصی، «قهر اینستاگرامی!» و یا به‌قول حسام‌الدین آشنا «ناهماهنگی!» در دولت یا حضور نداشتن او در دیدار بین روحانی و بشار اسد بوده است. ظریف نماد سیاست مماشات و مذاکره با اروپایی‌ها و حفظ برجام است. به‌طور واقعی با برملا شدن ته و توی اینس‌تکس و زیر سؤال بودن سرنوشت CFT و FTAF نظام آخوندی با یک بن‌بست مواجه است.

رسالت ۸اسفند ۹۷ در قسمتی از سر مقاله‌ خود نوشت:

«...نمی‌توان کلیت استعفای ظریف را بدون هیچ‌گونه ارتباطی با شکست برجام تحلیل کرد... طناز خوش‌ذوقی نوشته بود که با تغییر دولت در آمریکا و خروج این کشور از برجام و بدعهدی و اتلاف وقت طرفهای اروپایی، اکنون با تغییر وزیر خارجه ایران، تنها فرد یا جای باقیمانده از برجام، هتل محل امضا شدن توافق است».

بنابراین ساده‌لوحانه خواهد بود اگر تصور کنیم با بازگشت او به دولت حسن روحانی، دلایل استعفا حل شده و از این به بعد امور با خوبی و خوشی پیش خواهد رفت. این نشان‌دهنده‌ٔ شروعی برای یک سلسله از وارفتگی‌ها، بریدگی‌های ناشی از بن‌بست و بحران در روزهای پایانی است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3af8ffa0-aad9-468b-b064-283c5c9134d3"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات