ماه آبان در تاریخ سیاسی معاصر ایران، منزلت و جایگاهی بنیادین، همتراز با موقعیتهای تاریخی «خرداد» و «بهمن» احراز کرده است. ارجاع به آبان، ناگزیر یادآور فوران مهیب خشم ملی در مواجهه با استبداد عنانگسستهٔ فاشیزم دینی حاکم است. این مقطع تاریخی به بخشی لاینفک از حافظهٔ جمعی ایرانیان تبدیل شده است.
قیام آبان ۱۳۹۸ نه یک شورش صنفی، بلکه جنبشی رادیکال بود که هدف غایی آن، پایان بخشیدن به استبداد دینی بود.
این خیزش با یک کاتالیزور آغاز شد: اعلام ناگهانی و غیرمترقبهٔ افزایش بهای بنزین در ۲۴آبان ۹۸ ولی دامنهٔ آن به یک انفجار عظیم اجتماعی منجر شد؛ انفجاری که ارکان حکومت را به مدت یک هفته لرزاند و درهمکوبید.
سازماندهی هوشمند و گسترهٔ تهاجم
آنچه در آبان ظهور کرد، تجلی خشم متراکم و سازمانیافتهٔ قیامآفرینان بود. آنها هوشمندانه و با سازمانیافتگی میدانی نهادها و مراکز سرکوب و تمامی نمادهای حکومتی را بهسرعت مورد تهاجم قرار دادند.
این عملیات، بر اساس یک پراتیک تهاجمی، شامل هدف قرار دادن ساختارهای کلیدی زیر در نظام ولایت فقیه بود:
۱. دفاتر ائمه جمعه، حوزههای ریایی آخوندی، استانداریها، فرمانداریها و بخشداریها
۲. کلانتریها، پایگاههای بسیج و کانکسهای نیروی انتظامی
۳. فروشگاههای زنجیرهای سپاه پاسداران، ساختمانهای دولتی، صندوقهای چپاول کمیتهٔ امداد، بانکها و پمپبنزینها
میزان و شدت این خشم انفجاری بارها از سوی مقامات رژیم نیز مورد تأیید قرار گرفته است. پاسدار یدالله جوانی اذعان کرد که این فوران خشم، طی ۴دهه حیات استبداد دینی، در نوع خود بینظیر بوده است. همچنین، آخوند ذوالنوری(رئیس وقت کمیسیون امنیت مجلس) اعتراف کرد که در روز سوم قیام، ۸۰۰درگیری در سراسر کشور و ۱۴۷درگیری در تهران جریان داشته و ۹۰۰پمپبنزین به آتش کشیده شدهاند. روایت دیگری نیز از آخوند علیرضا ادیانی مطرح شد که از ناامنی در ۱۶۵شهر، ۲۵استان و ۹۰۰نقطهٔ کشور در یک روز حکایت داشت.
از سرکوب وحشیانه تا انطباقپذیری انقلابی
خامنهای و سران نظام، در کوران گدازان آبان ۹۸، مرگ خود و نظامشان را رؤیت کردند این شرایط آنها را به آخرین حربهٔ خود واداشت: قطع کامل اینترنت و شلیک مستقیم و کور به سوی معترضان با ماکزیمم شناعت و وحشیگری، منجر به کشتار بیش از ۱۵۰۰نفر از شهروندان ایرانی شد.
پس از فروکش کردن ظاهری قیام، یک پرسش محوری مطرح شد:
«آیا آبان فقط یک غلیان کوتاهمدت بود یا محصول و برآمد یک یک استراتژی سراسری، هوشمندانه و ظفرمند است؟»
پس از گذشت سالیان و با توجه به تحولات متعدد، باید تصریح کرد:
۱. قیام آبان ثمرهٔ مقاومتی با قدمت ۴دهه در برابر دیکتاتوری دینی بود. این مقاومت از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تاکنون بیوقفه ادامه داشته است. ابعاد قیام بدون وجود این بستر استراتژیک، غیرقابل تصور بود این قیام، نقطهٔ بلوغ و ظهور تمامی اقداماتی بود که طی سالیان آجر به آجر بر هم انباشته شده بودند.
۲. رادیکالیزه شدن سریع شعارها (مانند «مرگ بر خامنهای» و «آخوند باید کشته شه») از آمادگی جامعه برای براندازی استبداد دینی خبر میدهد.
۳. اثبات صحت و حقانیت فرمول عملیاتی «آتش در برابر آتش» و باطلشدن راهبردهای مبتنی بر اصلاح و رتوش این رژیم یا امکان تغییر آن از طریق دخالت نیروی خارجی
محک خوردن صحتوسقم یک استراتژی
رهبر مقاومت، مسعود رجوی، در ۶آذر ۹۸، دربارهٔ قیام آبان و ربط آن به استراتژی کانونهای شورشی گفت:
«استراتژی ظفرنمون ارتش آزادی در کانونها و محلهها و شهرهای شورشی محک خورد. مردم و مقاومت ایران با بهای سنگین و خونین به جهشی عظیم و بازگشتناپذیر دست یافتند».
با این تلقی، استراتژی کانونهای شورشی مبتنی بر استمرار تراکم خشم انقلابی و بسط هستههای عملیاتی در جامعه است لذا، هر گونه عملیات اختناقشکن (نظیر آبان ۱۴۰۴)، که مراکز سرکوب را هدف قرار دهد، بهمعنای انطباق کامل عملی با این استراتژی خواهد بود؛ زیرا این استراتژی، جهشهای عظیم و بازگشتناپذیر را محتوم میداند.
آبان ادامه دارد
تداوم عملیات کانونهای شورشی از جمله در سالگرد آبان خونین نشان میدهد که تاکتیک «آتش در برابر آتش» بهعنوان کلید رهایی همچنان معتبر و فعال است و قیام ۱۳۹۸ نخستین تجلی بلوغ این مسیر بود.
آری، قیام آبان نه بهخاطرهها پیوسته و نه در خاکستر مدفون شده است. این زلزلهٔ عظیم اجتماعی همچنان حضوری داغ و غیرقابل انکار در زیر پوست شهرهای ایران دارد و در موعد مقرر زمین را زیر پای عمامهداران به لرزش درخواهد آورد.