قیام آبان ثابت کرد که تنها ره رهایی، راه آزموده شده ۴۰ساله مقاومت ایران، آتش جواب آتش است. آنقدر که امروز مدعیان برای اینکه از قافله عقب نمانند، ناگزیر به حمایت لفظی از همان شورشگران محکوم به اعدام روی میآورند، که با عملکرد آتشین آنها با رژیم مخالف بودند. شلاقکش کردن مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی با برچسب خشونتگرایی فقط مصرف لوس کردن خود برای ملا را دارد. ۱۵۰۰ شهید آبان، ۱۲هزار دستگیر شده و شکنجه شده، زندانیان در معرض اعدام و تودههای مردم به جان آمده معنی آن را با گوشت و پوست خود احساس میکنند.
(مسعود رجوی. آتش قیام در زیر خاکسترهای نظام - ارتـش آزادیبخـش مـلی ایــران شماره ۲۸)
یک قیام بیدار با تکانههای اجتنابناپذیر
قیام آبان۹۸ از منظری دیگر مانند عملیات فروغ جاویدان، در نظام ولایت فقیه تکانههای اساسی ایجاد کرده است. برخلاف عر و تیزهای اولیه و «اشرار» و «اغتشاشگر» نامیدن قیامآفرینان از سوی علی خامنهای، حکومت ولایی زود دریافت که با سیلی آتشین خشم تودههای به جان آمدهٔ ایران مواجه شده است. خشمی که تنها چارهٔ فرونشاندن موقت آن، توسل به تیر و تپانچه و تبر و جاری کردن خون بر سنگفرشهای آتشگرفتهٔ خیابانهای ایران است. حکومت اگر چه در پندار ابلهانهٔ گمان میکند صورت مسألهٔ قیام را از روی میز جمع نموده است اما دادههای موجود میگوید آن خشم تند وار در پس روزها و وقایع در حال صیقل خوردن برای انفجاری سهمگینتر است.
یک فواره از آتشفشان فعال
مطالعات کارشناسی و دانشگاهی عدیدهای در مورد قیام آبان۹۸ انجام شده، تحلیلگران و صاحب فکران زیادی در داخل ایران به این پدیده پرداختهاند. در جدیدترین اقدام، طیفی از صاحب اندیشهگان حکومتی در قالب «مؤسسهٔ رحمان» حاصل نقد و نظرهای خود را در کتابی به نام «آتش خاموش؛ نگاهی به اعتراضات آبان۹۸» گردآوردهاند. این کتاب اگر چه در پایان واکاوی وقایع آبان۹۸ به شیوهٔ محسن رنانی به اندرز دادن افقگشایانه به حاکمان ولایی میپردازد اما جا به جا اذعان میکند که نباید قیام آبان۹۸ را تمام شده پنداشت:
«وقایع آبان۹۸ را باید تلنگری در نظر گرفت که لازم است ندای آن شنیده شود. این وقایع در میان گروهی اتفاق افتاد که طی فشارهای اقتصادی سالیان، کاسهٔ صبر خود را سرریز دید و پا به خیابان گذاشت، این قشر از جامعه، باز هم ـ و شاید متأسفانه با توجه به پاندمی کرونا شدیدتر ـ در معرض همان فشارهاست. آیا این قشر دیده میشود؟ آیا صدایشان شنیده میشود؟ آیا تدابیری اندیشیده شده است که حداقل اگر به مرور زمان از نفرات این قشر کاسته نمیشود، به نفرات آن افزوده نگردد؟»
آنچه از این پاراگراف استبناط میشود این است که آتشفشان هنوز فعال است و حکومت فقط یک فواره از پرتابههای گدازان آن را دیده است.
پایگاه طبقاتی قیام آبان
به گواه اغلب تحلیلگران، پایگاه طبقاتی قیام آبان۹۸ و کنشگران اصلی آن اقشار تهیدست جامعه بودند. این اقشار مرکب از دهکهای زیر خط فقر، طبقهٔ فرو ریختهٔ متوسط ایران و نیز حاشیهنشینان هستند.
طبقهٔ متوسط و فروریزی آن
پژوهشگران اجتماعی، امروز مینویسند که در ایران دیگر طبقهٔ متوسط وجود ندارد یا آنچنان ضعیف است که به چشم نمیآید. در حال حاضر در جامعهٔ بهشدت طبقاتی شدهٔ ایران دو طبقهٔ بیشتر وجود ندارد. نخست قشر مرفه که ۱۰درصد جامعه را تشکیل میدهد اما از ۹۰درصد امکانات برخوردار است. دوم، سایر افراد جامعهٔ که ۹۰درصد جمعیت را تشکیل میدهند و تنها از ۱۰درصد امکانات بهره میبرند. وقتی از طبقهٔ متوسط نام میبریم مدل سقوط کردهٔ این طبقه به زیر خط فقر مدنظر است.
«ترکیب تهیدستان در ایران دستخوش تغییرات مهمی شده و باید «طبقات متوسطی» را که بهلحاظ فرهنگی تعلق خود به طبقهٔ متوسط را حفظ کردهاند اما بهلحاظ معیشتی در گروههای فقیر قرار دارند جزو گروههای تهیدست محسوب کرد. افزایش دهکهای خط فقر تا دهک ششم و حتی هفتم نشان از سقوط بخش مهمی از طبقهٔ متوسط به زیر خط فقر دارد... جنبش تهیدستان بهدلیل ورود طبقات متوسط به آن، بهلحاظ فرهنگی متحول و بیش از گذشته از پتانسیل حرکتهای جمعی برخوردار شده است. در حوادث آبان «حضور متوسط تهیدست شدهٔ جدید» انکارناپذیر است» (مؤسسة رحمان. کتاب آتش خاموش؛ نگاهی به اعتراضات آبان۹۸. خرداد۱۳۹۹).
حاشیهنشینان
نخستین تلقی ما از حاشیهنشینان با شنیدن این کلیدواژه این است که گویا منظور خانوارهایی است که در حاشیهٔ شهرها ساکن هستند و عمدهٔ ترکیب آنها را روستاییان مهاجر تشکیل میدهند. روزنامهٔ حکومتی شهروند (۱۷دی۹۵) در این مورد مینویسد:
«حاشیهنشینی به سکونتگاههای حاشیهٔ شهرها یا «زورآبادها و حلبیآبادها» محدود نمیشود و این نوع از اسکان امروزه بهصورتهای مختلفی درآمده است. در سالهای گذشته، مسألهٔ گورخوابی، ماشینخوابی، بام فروشی و نظایر آن در رسانهها مطرح شده که میتوان از آنها بهعنوان انواع جدید از اسکان غیررسمی نام برد»
روزنامهٔ شرق (۱۲آذر۹۸) سکونتگاههای غیررسمی را نیز جزو حاشیهنشینان نام میبرد:
«در ادبیات نوین به سکونتگاههای غیررسمی تله فضایی فقر میگویند که تلهٔ کاملاً انسان ساخت ناشی از شکست دولت است؛ چون شکست بازار مسلماً در بخش مسکن و فرایند توسعه رخ میدهد».
پایگاه طبقاتی قیام آبا علاوه بر طبقهٔ متوسط سقوط کرده به دهکهای زیر خط فقر و حاشیهنشینان، اقشار دیگر را نیز در برمیگیرد:
«تنها حاشیهنشینان در آبان۹۸ معترض نبودند و گروههای دیگری نیز درگیر بودند. گروههایی که اصطلاحا چیزی برای از دست دادن ندارند شروع کنندهٔ چنین اعتراضاتی هستند. روند فعلی در حال افزودن به جمعیت این اقشار و گروههاست. جمعیت افرادی که چیزی برای از دست دادن ندارند رفتهرفته بیشتر شده است. ادامهٔ این روند باعث میشود ساکتها هم دیگر ساکت نمانند» (کتاب آتش خاموش)
زنان و جوانان موتور محرکه و نیروی اصلی قیام آبان
جوانان و زنان در قیام نقش مؤثری داشتند. کتاب «آتش خاموش» با استناد به اخبار و دادههای مختلف نتیجه میگیرد که اکثر افراد حاضر در قیام آبان۹۸ و نیز دستگیر شدگان و جانباختگان آن از جوانان محروم بودهاند.
«جنبش جوانان از جاهایی است که دو مفهوم آگاهی و محرومیت به یک تلاقی رسیدهاند یعنی جوانان از وجود محرومیت در جامعه آگاهاند و رنج میبرند و از هر فرصتی استفاده میکنند که اعتراضات خودشان را نجات دهند. در اعتراضات آبانماه وجود و حضور این جوانها حضور پررنگی بود. شاید بتوان گفت که موتور محرکهٔ این اعتراضات بود».
در جای دیگری از این کتاب آمده است:
«جنبش جوانان را میتوان بیانگر تلاشهای آگاهانهٔ بخشی از جوانان جامعه بهمنظور شروع یا مقاومت در برابر تغییر نظم اجتماعی دانست، جوانانی که تحت تأثیر تحولات فرهنگی و ارزشی در جامعه و جهان، نگرشی جدید به حقوق شهروندی و امتیازات سیاسی و اجتماعی خود به دست آوردهاند و برای رسیدن به رسیدن به آرمانشهر خود تلاش میکنند».
زنان، رهبران میدانی قیام آبان
نقش زنان شورشی در راهاندازی و هدایت قیام آنچنان برجسته و چشمگیر است که از دید خبرگزاری سپاه پاسداران نیز پنهان نمیماند:
«میانداری و میدانداری ویژهٔ زنان در اغتشاشات اخیر چشمگیر بهنظر میرسد. در نقاط متعدد، بهویژه حومهٔ تهران، زنان ظاهراً ۳۰تا ۳۵سال نقش ویژهیی در لیدری اغتشاشات به عهده دارند. مشاهدات خبرنگار صبح نو نشان میدهد که این زنان متحدالپوشش هر یک وظیفهیی جداگانه دارند، یکی از شورشها فیلم میگیرد، دیگری جلوی خودروها را میگیرد و دیگری با تحریک مردم، آنها را برای پیوستن به صف اغتشاشها مجاب میکند. اینکه چرا در اغتشاشات اخیر، زنان به مهرهٔ میداندار تبدیل شدهاند، خود جای سؤال دارد» (سایت فارس. ۲۹آبان۹۸)
آثار و پیامدهای ماندگار قیام آبان
کتاب آتش خاموش دارای فصلهای متعددی است که بررسی همهٔ آنها از مجال این نوشتار خارج است ولی آنچه حائز اهمیت است اینکه این کتاب در بخشی از نتیجهگیری خود به موارد زیر بهعنوان تبعات و پیامدهای ماندگار قیام آبان اشاره میکند؛ آثار و پیامدهایی که در همافزایی با هم زیرساخت قیامهای بعدی را میسازند.
ـ افزایش نارضایی عمومی
ـ افزایش حضور جوانان در کنشهای اعتراضی آینده
ـ رشد و تقویت جنبشهای اجتماعی
ـ افزایش ناامیدی از توانایی نظام در حل مشکلات و خروج از بحرانها
ـ تقویت زمینههای فروپاشی اجتماعی
ـ افزایش تمایل به روشهای خشونتآمیز اعتراض و مقاومت
ـ تقویت شبکههای اجتماعی
یک نتیجهگیری مهم و استراتژیک
چنین قیامی با چنان خاستگاه طبقاتی و با موتور محرکهٔ کارآمد آیا میتواند یک عصیان کور و شورش بیسمت و سو باشد؟ کارشناسان اندرزگو و رتوش کنندگان وضع موجود اینچنین وانمود میکنند که قیام آبان۹۸ یک «شورش» بوده و تا تبدیل شدن به «جنبش» باید مسیری را بپیماید. واقعیت امر این است که بهدلیل حضور مقاومتی سراسری با ۱۲۰هزار شهید راه آزادی و با برخورداری از سازمان رزم و آلترناتیو مشخص، هر تحولی در ایران با سمت و سوی سرنگونی نظام کنونی، لاجرم در مسیری خواهد بود که این مقاومت، آن را هموار کرده و شاخصها و فانوسهای راهنمایش را نیز جا بهجا در سرپیچها آویزان نموده است.
نسل مسعود رجوی با برافروختن مقاومت حماسی در ۳۰خرداد۶۰ به نسل خود و نسلهای آینده نشان داد که یگانه استراتژی پیروزمند در برابر نظام ولایت فقیه، «آتش جواب آتش» است. آنچه در قیام آبان ۹۸ رخ داد، بر بستر این استراتژی بود. میوهای از یک درخت ۴۰ساله بود که مجاهدین بذر آن را در سال۶۰ کاشته و با خون و رنج آبیاری کرده بودند. بیهوده نیست که آلترناتیوهای قلابی در مواجهه با قیام آبان لالمانی گرفته و به زیج خزیدند؛ زیرا وقتی کار جدی میشود، در صحنهٔ عمل فقط مجاهدین و همپیمانان آنها باقی میمانند و زنان و جوانان شورشی و خلقی که اینک تنها امید خود را در اشرف۳ و کانونهای شورشی میجوید.
علی خامنهای بهرغم تمام دجالگری و شیادی خود در تخطئه قیام آبان ناخودآگاه به این نقش اعتراف کرد:
«قبل از وقوع قضایای آبان، یک عنصر آمریکایی با عدهیی ایرانیِ مزدور و وطنفروش در یک کشور کوچک اما واقعاً شریر و خبیث اروپایی دور هم جمع شدند و نقشههای قبلی خود را برای حوادثی که چند روز بعد اتفاق افتاد بهروز کردند» (سایت خامنهای. ۱۸دی۹۸).
آنچه در آینده نیز رخ خواهد داد بر بستر این استراتژی است.
اکنون تحلیلگران و جامعهشناسان مینویسند:
«اگر این جنبش اجتماعی به مطالباتش نرسد، با انرژی بیشتر و وسعت بیشتر، سطح و عمق کینهٔ بیشتر، و حمایتهای بیشتر بینالمللی از لحاظ اجتماعی گستردهتر میشود» (آتش خاموش).
قیامهای پیدرپی بهعنوان محصول یک استراتژی ۴۰ساله و امتحان پسداده در راهند؛ برآیند آنها بیتردید به زیر کشیدن استبداد عمامهدار از اریکهٔ قدرت غصبی خواهد بود.