قیام مردم خوزستان و استمرار آن برای شبهای متوالی سردمداران، مهرهها و رسانههای رژیم را سراسیمه کرده است.
آنها همگی تلاش دارند مشکل مردم خوزستان را «به ناکارآمدی برخی سیاستها و سیاستمداران در خوزستان» نسبت بدهند، اما واقعیت این است که این تمامی حاکمیت است که عامل ستم بر مردم خوزستان و تمامی ایران میباشد. مشکل خوزستان مشکل تمام نقاط ایران و حاصل ۴۰سال حاکمیت غارت و فساد ولایت فقیه است
علی ربیعی بیان اینکه نظام ۵مسأله کلان دارد که ظرفیت تبدیل شدن به بحران دارد، از جمله از «بحران اعتماد» نام برد و گفت: «اعتماد اجتماعی آسیبدیده و پایین آمدن سرمایه اجتماعی از سطح فردی، گروهی و نهادی تا سطح کلان است. طبق گزارش مرکز بررسیهای ریاستجمهوری و مستند به بررسی دادههای پیمایشهای ملی که در سالهای ۹۴ و ۹۵ انجام شده است نشان میدهد وضعیت شاخصهای سرمایه اجتماعی در سطوح کلان، میانه و خرد در استان خوزستان با رتبه هجدهم، مناسب نیست» (روزنامه ایران ۲مرداد ۱۴۰۰).
روزنامه حکومتی ستاره صبح نیز به بیان دیگری به نفرت و رویگردانی مردم اعتراف کرد و در مورد مردم خوزستان نوشته: «مردم شعارها و آموزههای دوره انقلاب را در خاطر دارند و از خود میپرسند چرا زندگیشان بهبود نیافته است؟. . قرار بود مردم به «رفاه» و «عدالت» برسند نه اینکه شاهد «فساد»، «تبعیض» و «بیعدالتی» در جامعه باشند وعدهیی از قدرت سوءاستفاده کنند» (ستاره صبح ۲مرداد ۱۴۰۰).
روزنامه حکومتی اعتماد نیز ضمن اشاره به خیزش و خروش مردم «پیام مشترک» آنرا از بیخبری مقامات دولتی و محلی نسبت به مشکلات مردم دانسته که «بر صندلی مسئولیت نشستهاند، از درد مردم، از شدت دردی که بر تن مردم وارد میشود، چیز زیادی نمیدانند و بیش از آنکه دغدغه مسئولیتهایشان را داشته باشند، نگران از دست دادن پستهای مدیریتی هستند» (اعتماد ۲مرداد ۱۴۰۰)
روشن است که مشکل مردم خوزستان با رژیم آخوندی صرفاً موضوع آب نیست و بحران ریشهدارتر و گستردهتر از این حرفهاست. ضمن اینکه روشن است این بحرانها هم تنها خاص خوزستان نیست.
چنانچه شاهد هستیم که با شروع قیام در شهرهای خوزستان، مردم نقاط دیگر مانند یزدانشهر و شاهین شهر در اصفهان، کرج، رباط کریم، ساوه، خرمآباد، الیگودرز و تبریز نیز به حمایت از مردم خوزستان برخاستند.
اینها همان اکثریت ۹۶درصدی مردم ایران هستند که روزانه طعم ستم و سرکوب را میچشند، و با پوست و گوشت خود آن را لمس میکنند.
مشقات اقتصادی و معیشتی مردم ایران در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان تورم سالانه درحد ۵درصد و حتی در کشورهایی پایینتر از آن است، اما نرخ تورم در ایران «بر اساس گزارش مرکز آمار در پایان خردادماه نرخ تورم سالانه به ۴۳درصد و نرخ تورم سالانه اقلام خوراکی به ۵۱.۶درصد رسیده است» (روزنامه کیهان ۳تیر ۱۴۰۰). بر این اساس ایران یکی از چهار کشوری است که بالاترین نرخ تورم در دنیا دارد.
بنابراین واکنش مردم خوزستان و سایر شهرهای ایران، ناشی از یک درد مشترک، و آن هم تسلط شوم حاکمیت آخوندی بر سرنوشتشان است.
کار به جایی کشیده شده است که پاسدار احمدینژاد رئیسجمهور سابق این رژیم هشدار میدهد که « الآن اکثر ملت ناراضیاند از شرایط کشور، اصلاح کنید و تغییر بدهید ممکن است که فردا فرصت جبران نداشته باشید» (سایت موسوم به دولت بهار ۲۹تیر ۱۴۰۰).
روزنامه رسالت وابسته به باند خامنهای نیز ضمن اعتراف به فشار بالای روی مردم هشدار داد: «اعترضات معیشتی و قانونی نباید تبدیل به مسایل امنیتی شود. نباید عادت کنیم که کارد به استخوان مردم برسد و مجدداً درگیر مسایل امنیتی شویم» (روزنامه رسالت ۲۹تیر ۱۴۰۰).
اما مردم خوزستان و سایر استانهای ایران از آنجایی که ریشه مشکلاتشان را در حکومت آخوندی میدانند راهکارشان این است که با قیام و شورش مسایل را امنیتی کنند.
بیدلیل نیست که مشکل بیآبی باعث جرقه قیامی بزرگ در خوزستان شد و فراتر از این استان رفت.
مردم سایر استانها همبستگی خود را با دادن شعارهایی نظیر «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور» فریاد کردند.
این فریاد است که باعث شد روز جمعه گذشته امام جمعههای خامنهای در سراسر کشور سراسیمه به صحنه آمده و نسبت به شعارهای براندازانه مردم ابراز نگرانی کنند.
آنها تلاش کردند با سخنان بلاهتبار قیام خوزستان را مخدوش جلوه بدهند، اما در روز شنبه ۲مرداد مردم تبریز و سایر نقاط ایران جواب این ابلهان حلقه به گوش خامنهای را با شعار مرگ بر خامنهای و هیهات مناالذله با صدایی رساتر فریاد کردند.