روز هفتم مرداد، مجلس تحتامر ولیفقیه با دو فوریت، لایحهیی را به تصویب رساند که در ظاهر برای «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» تدوین شده، اما در واقعیت چیزی جز تلاش آشکار برای سرکوب آزادی بیان، تشدید اختناق و ساکتکردن صدای مردم در شبکههای مجازی نیست. این لایحه که توسط دولت مسعود پزشکیان و با مهر تأیید و هدایت خامنهای به مجلس ارائه شده، نشانهای دیگر از فرو رفتن عمیقتر حاکمیت در باتلاق استبداد است.
موج اعتراضات و آشکار شدن شکاف اجتماعی
لایحهٔ سرکوب آزادی بیان و قلم، در حالی دوفوریتش در مجلس ارتجاع تصویب شد که موجی از اعتراض در شبکههای اجتماعی، رسانههای مستقل و حتی درون بدنهٔ حکومت به آن جریان داشت. در روزهای اخیر بسیاری از کاربران فضای مجازی، کنشگران و برخی اساتید دانشگاه بهشدت به این حرکت سرکوبگرانه واکنش نشان دادند. یکی از استادان دانشگاه در شبکهٔ ایکس با صراحت نوشت: «از رأیی که به پزشکیان دادم پشیمانم و از مردم ایران معذرت میخواهم». کاربری در سایت بالاترین نوشت: «پزشکیان بهجای حل مشکل آب و نان و برق مردم، دهان و قلم آنها را میبندد»
این واکنشها چکیدهای از بیان شکاف گستردهٔ اجتماعی بین حاکمیت و مردم است؛ شکافی که هر روز عمیقتر میشود. آنچه اکنون بر همگان آشکار شده، فروریختن نقاب فریبکارانهای است که پزشکیان در جریان نمایش انتخابات به چهره زده بود. او نه یک چهرهٔ «معتدل» یا «منتخب مردم»، بلکه صرفاً یک مهرهٔ دستنشاندهٔ ولیفقیه است که از اول مأموریت داشت بازیگری کند تا در نهایت نارضایتی عمومی را با تهدید و مجازات پاسخ دهد.
پیامدها و تجربهٔ تاریخی دیکتاتورها
این لایحه چه پیامی دارد؟ این لایحه از آثار فراگیر پساجنگ و نشانهای از هراس عمیق حکومت از انفجار اجتماعی قریبالوقوع است. ناجمهوری ولایی ــ آخوندی در دوران پساجنگ، در مواجهه با انباشت خشم و نارضایتی مردمی، بیش از هر زمان دیگر به ابزار سرکوب متوسل میشود. تشدید اعدامها، گسترش کنترل اینترنت، سرکوب معترضان و اکنون تصویب این لایحهٔ خفقانآور، همگی ترفندهای حکومتی هستند که پایان خود را حس کرده و به آخر خط رسیدهاند. پزشکیان در تلاشی عبث میخواهد با این لایحه، افشاگران فساد و شکستهای حکومت را از سر راه بردارد. اشاعهای که لایحهٔ پزشکیان از خود بروز میدهد، حتی دلسوزان نظام را هم به واکنش برانگیخته است. سایت «اندیشهٔ نو» در ۶ مرداد نوشت: «تصویب این لایحه میتواند فضای فعالیت روزنامهنگاران تحقیقی، افشاگران فساد و کاربران منتقد نهادهای عمومی را محدود کند».
پزشکیان با این لایحه، به مدار یک تجربهٔ تاریخی پای گذاشته است. این مدار، مرحلهای است که هیچ دیکتاتوری از مسیر سرکوب و سانسور، جان سالم از آن بهدر نبرده است. خامنهای و مهرهٔ منصوبش پزشکیان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. هر چه طناب سرکوب، اعدام و سانسور را با غیظ بیشتر بکشند، خشم متراکم مردم ایران انفجاریتر میشود. این یک قانون بهظاهر نانوشته در همهٔ تاریخهای سرکوبگری است: زمانی که دیکتاتور از همهچیز میترسد، مردم دیگر از هیچچیز نمیترسند.
پیامدهای لایحه برای پزشکیان و جامعه
پزشکیان با این لایحه نهتنها نقش واقعی خود را در سیرک انتخاباتی حاکمیت آشکار کرد، بلکه به ابزاری در پروژهٔ خفقان و سرکوبگریها در پساجنگ تبدیل شد. اما پزشکیان مثل همهٔ نوکیسهدوختههای سرکوب و جنایت، به جای فرونشاندن اعتراض، کبریتی بر انبار باروت خشم اجتماعی پرتاب کرده است. او این خشم را از این پس در همان شبکههای اجتماعی که قصد سرکوبش را دارد، بیش از گذشته دریافت خواهد کرد.
پزشکیان با این لایحه، اعلام جنگ با جامعهیی کرد که اکثریت قاطع آن از حاکمیت همهعمر جانی و مطلوب پزشکیان عبور کرده است و شبانهروز مترصد کوتاه کردن دست اشغالگر آن از جغرافیای ایرانزمین است.