همزمان با گسترش قیام خوزستان در نقاط دیگری از کشور خامنهای و کارگزارانش در وحشت از فرجام کار به خود میپیچند.
در جلسه روز ۴ مرداد ۱۴۰۰ مجلس ارتجاع چند تن از اعضای آن نسبت خروش و خیزش مردم ابراز نگرانی کردند.
آخوند موسوی لارکانی هراس خود را از خیزش مردم خوزستان و اعتراضات مردم استان اصفهان چنین ابراز کرد: «کشور با مشکلات جدی روبر است حالا خوزستان یکطرف استان اصفهان یکطرف مشکلاتی که در سیستان و بلوچستان است» (خبرگزاری مجلس ۴ مرداد ۱۴۰۰).
رمضانعلی سنگدوینی هم هراسش را چنین ابراز کرد: «نگذارید بچههای صنعت نفت مثل خوزستان که آب شرب و مشکلاتی داشتند به بحران تبدیل بشود» (همان منبع).
صدیف بدری با اشاره به خیزش مردم خوزستان و ناتوانی رژیم از حل مشکلات مردم این استان، پیشبینی کرد نظام در استانهای دیگر هم با قیام و اعتراضات مردمی مواجه میشود: «اگر همینطور برخورد کنیم مطمئناً در استانهای دیگر همین مسایل پیش میآید» (رادیو فرهنگ ۴مرداد ۱۴۰۰).
اما بهرغم این ابراز نگرانی آتش قیام از خوزستان به تهران و کرج رسید
واقعیت این است که طاقت مردم از ستم و استثمار حاکمیت طاق شده است.
غلامعلی کوهساری عضو مجلس ارتجاع اعتراف کرد «واقعا توان مردم دیگر تاب شده وضعیت سیستان و بلوچستان و خوزستان نیز چنین است» (خبرگزاری مجلس ۴ مرداد ۱۴۰۰).
آخوند محمدعلی نقدعلی نیز نسبت به مشکل بیآبی در استان اصفهان و مشکلات مردم اشک تمساح ریخت، و تنفر مردم استان از رژیم را آتش زیر خاکستر دانست و گفت: «واقعا با اندکی بیش از ۳۰۰میلیون مترمکعب آب پشت سد زاینده رود یک بحران جدی و آتش زیر خاکستر است» (همان منبع).
در این میان آخوند روحانی شیاد ضمن انکار فاجعه، کشورهای همسایه را مقصر بیآبی و کمآبی معرفی کرد «برخی از مسایل مربوط میشود به اینکه همسایگان ما باید در تصرف آب رودخانهها عدالت را مراعات بکنند» (تلویزیون شبکه خبر ۴مرداد ۱۴۰۰).
این اظهارات وقیحانه شیخ شیاد در حالی است، که سرچشمههای رودهای استان اصفهان و خوزستان در داخل کشور است و آب هیچیک از این رودها از خارج تأمین نمیشود.
واقعیت این است که این نهادهای حکومتی بهویژه سپاه پاسداران هستند که ظالمانه آب رودهای این دو استان را به سمت کارخانههای و پروژههای آب بر برده، و یا اینکه دولتهای ضدمردمی با ساختن بیرویه سدها و تخریب محیطزیست، استانهای جنوبی و مرکزی کشور را دچار بحران و چالش بیآبی و کمآبی کردهاند.
جواب این شیادیهای روحانی و سایر ترهات آخوندها از جمله علی خامنهای را مردم تهران در ۴مرداد با شعار «توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه» دادند.
روحانی درجای دیگری برای توجیه کشتار مردم توسط نیروهای سرکوبگر گفت: «یک فرد نا اهلی هم ممکن هست بیاید وسط اینها از یک سلاح گرم استفاده کند تیراندازی کند یک عزیز ما کشته بشود» (تلویزیون شبکه خبر ۳۱تیر ۱۴۰۰).
اما اگر نگاهی به اعتراضات و قیامهای مردم داشته باشیم میبینیم که سلاح دست کدام نااهل است.
در خیزش مردم خوزستان در شهرستان ایذه این نیروهای سرکوبگر نظامی و انتظامی بودند که به سمت مردم شلیک کردند.
در قیام آبان ۹۸ این حاکمیت بیش از ۴۰۰۰نفر از جوانان و مردم ایران را به خاک و خون کشید.
دردی ۹۶ و قیام سال۸۸ هم این نیروهای سرکوبگر بودند که مردم را به گلوله بستند.
این یک شیوه شناخته شده آخوندی از زمان خمینی است که مردم را میکشد و به گردن دیگران میاندازد.
این نظام همان است که میگوید نیروهای مخالف خودشان خودشان را شکنجه میکنند تا آبروی آنرا ببرند.
به راستی روحانی با این یاوهگوییها چه چیزی را میخواهد لا پوشانی کند؟
آری این هشدارها و ابراز هراسها و حتی فرافکنی شیخ شیاد و انداختن تقصیر مشکلات به گردن دولتهای دیگر و بهاصطلاح نااهلان یعنی مردم قیام کننده، تماماً برای پوشاندن جنایت نظام آخوندی است و بیانگراین است که نفسهای نظام به شمارش افتاده، و کارگزاران آن حتی نگران ۲۰روز آینده خودشان هستند.
محمد احمدی بیغش عضو مجلس ارتجاع با وحشت از خیزش مردم علیه رژیم که او آنرا «ملت غیور ایران» نامید هشدار داد که «هوشیاری بهویژه تا ۲۰روز آینده بسیار اساسی و حیاتی است» (خبرگزاری مجلس ۴خرداد ۱۴۰۰).