728 x 90

«لویاتان حاکمیت»! در ابرهای متراکم خشم

لویاتان حاکمیت
لویاتان حاکمیت

«لویاتان حاکمیت»!

«لویاتان حاکمیت»! اصطلاحی است که یکی از روزنامه‌های حکومتی با تعریض و لغز و کنایه و استعاره، آن را در مورد ولی‌فقیه به‌کار می‌برد. منظور این روزنامه از لویاتان حاکمیت، یک یادآوری از کتاب لویاتان اثر معروف توماس هابز، فیلسوف انگلیسی است که در آن از دولت مقتدر سخن گفته است.

زیر سؤال بردن خامنه‌ای و صحبت از نقش منفعل او در سیاست‌ورزی و ایفای نقش شاهین ترازو در بین دو باند اصلی نظام، اینک از متن جامعه به متن روزنامه‌های رسمی نیز کشیده شده است. نفس کنکاش در مورد جایگاه «عمود خیمهٔ نظام» و «مقام عظمای ولایت» مجازاتی پشیمان‌کننده داشت. او چندان هیمنه و سلطه داشت که می‌توانست با یک اشاره عبور کننده از خط قرمز را نابود کند. اینک مدتی است که این‌گونه واژگان روزنامه‌ها و رسانه‌های حکومتی به‌سهولت رد و بدل می‌شوند و لویاتان حاکمیت را قدرت انگشت‌ جنبانی نیست.

 

طلسم‌شکستگی لویاتان

یک نمونه از ناتوانی لویاتان (اژدهای برآمده از دوزخ در اساطیر یهودی و عبری) در ماجرای بده و بستان اتمی است که یک روزنامهٔ حکومتی روی آن انگشت گذاشته است.

«به نظر نمی‌رسد حمله به کشتی ایرانی، خرابکاری در تأسیسات نطنز، تولید شوهای بله آمیزی مانند گاندو و پایان بازی در کار و زار مذاکراتی با غرب را دست تصادف چیده باشد. چه شده است که لویاتان حاکمیت که بایستی مقتدر، یکپارچه و منبعث از وحدت فرماندهی در مناقشه‌ای هزینه‌زا باشد، این‌گونه متشتت و پراکنده رفتار می‌کند؟» (مستقل. ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰)

این روزنامه ناتوانی و طلسم‌شکستگی لویاتان (خامنه‌ای) را این‌گونه رمز‌گشایی می‌کند:

«آیا ما با حاکمیتی جزیره‌ای مواجه شده‌ایم که توان حفظ حتی یکپارچگی ظاهری را هم ندارد؟ یعنی در دوگانه‌ٔ مذاکره و مخالفت با آن اراده‌ای فائقه وجود ندارد که میان آنها حکمیت کند؟ برای نمونه یا آنها را از مذاکره منع کند یا اینها را از مخالفت با مذاکره حذر بدهد!» (همان منبع)

هیمنه باختگی «آن ارادهٔ فائقه»! را باید در فوران خشم مهارناپذیر اجتماعی دید؛ ابرهای گرانبار و متراکم از خشم که از «تورم، فساد، بیکاری، گرانی، سوء‌مدیریت، تنگ نظری، جنگهای زرگری، بی‌مسئولیتی، غیرپاسخگو بودن، تداخل حریم‌ها و زور آزمایی‌ها و نادیده گرفتن مردم» بارور شده‌اند.

 

غروب یک دجالیت

به اعتراف این روزنامهٔ حکومتی تا پیش از این خامنه‌ای می‌توانست خرمردرندانه خود نیز در نقش اپوزیسیون ظاهر شود و از «معیشت مردم» داد سخن سر دهد. او خود را در پشت ناکارآمدی و بی‌کفایتی دولت تحت‌امر خود مخفی می‌کرد تا از آماج خشم خلق در امان بماند. بعد از فوران گوشه‌های از این خشم در قیامهای دی۹۶ و آبان۹۸ دیگر این تاکتیک نخ‌نما کارساز نیست. بعد از «دیگه تمومه ماجرا» و پاس دادن پینگ پنگی مردم از اصلاح‌طلب به اصول‌گرا و از اصول‌گرا به اصلاح‌طلب، دیگر کسی برای جنگ قدرت بین باندهای نظام تره خورد نمی‌کند و فریفته آن نمی‌شود. اینک به میمینت ظهور دورانی جدید در تعارض بین خلق و حاکمیت، «سطح و گستردگی رویارویی فراتر از دولت است می‌رود که تمام ملت در برابر حاکمیت قرار بگیرد. چیزی که هر وقت نشانه‌هایی از آن در افق پیدا شد، چشم‌انداز تغییرات بنیادینی را نوید داده است. تمام تاریخ ایران را که تورق بکنیم این‌چنین وضعیتی در آن مشهود است. حاکمیتها عموماً به اختیار، در مسیر مطالبات مردم قرار نگرفته‌اند. در ورطه‌ای از توهم و خود حق‌پنداری غرق شده‌اند. هیچ وقت بارانهای سیل‌آسا را در فعل و انفعال‌های ابرهای تیره ندیده‌اند.

زمانی به خود می‌آمدند که دیگر امکان برگشتن آب رفته به جوی ناممکن بود» (همان).

 

بازگشت به دوزخ

لویاتان ولایت فقیه، این اسطورهٔ هفت‌سر شر و پلیدی که از مغاک اقیانوس‌های تاریخ و از اعماق تارعنکبوت بستهٔ جهل و ارتجاع بیرون جهید تا ایران و انسان را به کام کشد و بر روزها و شب‌های ایرانیان رنگ دوزخ پاشد، اینک در محاصرهٔ خشم خلق گرفتار است. ابرهای متراکم خشم، از اقیانوس خلق برمی‌آیند تا بازوان خزنده و عظیم او را ـ با صاعقه‌هایی سرخ ـ درهم پیچند و او را دوباره به جایی که از آن آمده است فرو فرستند. دوزخ

 

 

پانوشت: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پندارگونه‌ای از لویاتان در مکاشفه یوحنا:

«در این هنگام جانور عجیبی را در رؤیا دیدم که از دریا بالا آمد. این جانور هفت سر داشت و ده شاخ. روی هر شاخ او یک تاج بود و روی هر سر او نام کفر آمیزی نوشته شده بود. این جانور شبیه پلنگ بود اما پاهایش شبیه پاهای خرس و دهانش مانند دهان شیر بود. اژدها تاج و قدرت خود را بدو بخشید و به او اختیار داد امور دنیا را به مدت چهل و دو روز در دست بگیرد».

در آموزه‌های مربوط به فرجام شناسی در یهودیت و مسیحیت گفته می‌شود که فرجام جهان جز با کشتن لویاتان به‌مثابهٔ نماد شر و پلیدی ناممکن است. کشتن لویاتان یکی از نشانه‌های فرجام است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/36abdf41-bd6a-424d-a20e-f379680a1e09"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات