ساعتی پس از اعلام لیستگذاری سپاه پاسداران توسط وزیر خارجه آمریکا، واکنشهای هراسآلوده در رژیم شروع شده و کماکان ادامه دارد. به یکباره تمام باندهای رژیم از خامنهای و روحانی تا بقیه به صف شده و جیغ و دادهای ضداستکباری سر دادند. برخی حتی ابراز خوشحالی کردند که این لیستگذاری نه تنها برای آمریکا فایدهیی ندارد بلکه ما را هم به وحدت رساند.
واقعیت چیست؟
آیا واقعاً وحشت از لیستگذاری، شکافهای درون رژیم را بست؟
و آیا این لیستگذاری همانطور که رژیم مدعی شده، اثر ندارد؟
به همین علت ابتدا باید وضعیت رژیم را ارزیابی کرد.
مقامات و مهرهها و رسانههای حکومتی به سختی تلاش میکنند با شعارهای همیشگی و کوچک نمایی این کلان ضربه چنین وانمود کنند که گوئیا اتفاق مهمی نیفتاده و خبری نشده است!
برخی میگویند ما ۴۰سال است که تحریم هستیم اینهم روی آن و ترس خود را اساساً در چنین دستگاهی بازتاب میدهند. اما این کارها مانند آواز خواندن و سوت زدن از ترس در تاریکی است.
فوران وحشت از میان کلمات خامنهای
ترس را از میان حرفهای شخص خامنهای هم میتوان دید. آنجایی که به پاسدارانش گفت: «حالا ما هی به اینها میگیم بیعقل و احمق، میگیم خبیث و فلان این مشکلی رو حل نمیکنه مشکل آن وقتی حل میشود که ما بدانیم چکار میخواهیم بکنیم... خوب ما ۸۰میلیون جمعیت هستیم این هشتاد و چند میلیون جمعیت عدهیی که کودک و نوجوان و وارد معقولات نیستند آن عدهیی هم که هستند بعضیهاشون مخالف این راه هستند». خامنهای بر همین سیاق اعتراف کرد که سپاه اصلیترین اهرم و تکیه نظام برای حفظ بقای نظامش بوده و هست. او گفت چه در سیاست و چه در صحنههای عملیات نظامی اینها (پاسداران) جلو بودند.
موازی با خامنهای حسن روحانی نیز در حرفهایش اعتراف کرد سپاه اهرم اصلی رژیم برای مقابله مجاهدین و بقای نظام بودهاند و به این و سیله از کلان ضربهیی که به این اهرم رژیم وارد شده، ناله کرد.
تمهیدات تبلیغاتی رژیم
بهرغم تمامی آنچه که خامنهای گفت رژیم از روز اعلام «در لیست رفتن سپاه»، تمامی رسانههایش را زیر سانسور شدیدتر برده تا فقط «دود و دمها» را تکرار کنند. ولی واقعیت آنچنان بزرگ است که خواه ـ ناخواه از گوشه و کنار دستگاه سانسور شده رژیم نکات قابل توجهی بیرون میزند.
کیهان خامنهای روز ۲۱فروردین نوشت «اینکه یکی دو روز اول با شدت گرفتن هیجانات ضدآمریکایی لباس سپاه به تن کنیم و متحد و محکم جلوی آمریکا بایستیم اما رفتهرفته با خوابیدن هیجان، از «لزوم مذاکره با ترامپ» بگوییم، پیام خوبی را برای حریف مخابره نخواهیم کرد» بعد هم اضافه کرد «از همین امروز و فردا احتمالاً سر و کله برخی جریانهای واداده پیدا خواهد شد که بگویند، نباید هیچ اقدامی در برابر آمریکا انجام داد چرا که پاسخ دادن به این کشور به جنگ منجر خواهد شد. این طیف که معتقدند نباید «هیچ» واکنشی- تأکید میشود، هیچ واکنشی- به اقدامات دشمن نشان داد، همان طیفی هستند که تنها راهحل ممکن را «مذاکره» میبینند آن هم نه مذاکره برای گرفتن امتیاز بلکه مذاکره برای دادن امتیاز».
گستره وحشتزدگی نظام
روشن است ابعاد ضربه آنچنان سنگین است که علائم وحشت را از سراپای نظام، حتی دورترین لایههای موجود در کانون قدرت هم میتوان دید و شنید.
بهعنوان نمونه «زیدآبادی» از باند اصلاحطلبان قلابی، با ابراز وحشت گفت: « «آیا این اقدام راه هر نوع تعامل احتمالی با جمهوری اسلامی را نمیبندد و سیاست "تغییر رفتار" ایران را به سیاست "تغییر رژیم" تبدیل نمیکند؟».
یا مطهرنیا گفت:« درست است که کشورهای بزرگ اروپا در رقابت مشخصی با ایالات متحده قرار دارند، اما هرگز در برابر یک دیگر قرار نخواهند گرفت و حتی کشورهای قدرتمند شرقی هم با توجه به شرایط ایران، سعی خواهند کرد در قبال امتیازاتی که دریافت میکنند، جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند».
بنابراین روشن است که این ضربه یک ضربه منحصر به سپاه نیست یک ضربه به تمامیت نظام تلقی میگردد. ملاحظه میشود که خودشان حتی بوی تغییر رژیم و سرنگونی هم از آن گرفتهاند. فی الواقع این ضربه به سپاه یک گام بلند در راستای تحقق سرنگونی رژیم است.
ضربه به سپاه یا به کل نظام؟
اکنون باید دید این ضربه تنها به سپاه یعنی یک ارگان از ارگانهای نظام است یا ضربه به کل نظام؟!
روشن است که جایگاه سپاه در رژیم با هیچ نیروی مسلحی در ساختار سایر حکومت ها قابل قیاس نیست. خود سپاه هم با هیچ نیروی مسلح دیگری قابل قیاس نیست. زید آبادی از مهرههای رژیم گفت موقعیت سپاه در طول تاریخ بینظیر است. سپاه برای رژیم همه چیز است. صرفنظر از اینکه نیروی مسلح رسمی یک کشور در لیست قرار گرفته و این معنی خودش را دارد. ولی سپاه با هیچ نیروی مسلح دیگری قابل مقایسه نیست. سپاه معادل کلیت رژیم است. در همان نمایشی که مجلس ارتجاع (عناصرش) لباس پاسداری پوشیده بودند، مؤید چه چیزی است؟ همگان میدانند که اکثر نمایندگان مجلس، پاسدار بودهاند، اکثر وزرا پاسدار هستند یا بودهاند.اکثر گردانندگان رژیم پاسدار هستند. از نظر اقتصادی هم نبض اقتصاد کشور در دست سپاه است. تمام کلان پروژهای اقتصادی در کشور دست سپاه بوده و هست. سپاه از روزنامه و مرغداری تا کشاورزی و خودروسازی، برای خودش یک تراست کامل درست کرده است. از فرودگاه اختصاصی تا اسکلههای خاص خودش که هیچ نظارتی بر آنها نیست. سرنخ بسیاری از قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، صادرات و فروش دختران جوان به بازارهای آنچنانی (آنگونه که سالها پیش یک خلبان اماراتی افشا کرد) و سایر کارهای کثیف در دست سپاه است. اموری که فقط خودشان و ولیفقیه نابکارشان خبر دارند.
حرف روحانی که با اشاره به سپاه گفت (آن یکی دولت) نیرویی است که هم سلاح دارند، هم پول، هم رسانه! گذشته از تمام این موارد در سیاست خارجی نیز عمده سفرا پاسدار هستند. پروندههای حساس خارجی نیز در ید اختیار سپاه است مانند پرونده عراق یا سوریه یا هستهای!
یکبار خامنهای اعتراف کرد همه جا اینها در صف اول هستند. از سیاست تا سرکوب. بنابراین هر ضربه این به این ارگان، بلاواسطه ضربه به تمامی نظام است.
ضربهای که سرنگونی را سرعت میدهد
بر اساس آنچه که تا اینجا گفته شد، این ضربه به سپاه فاشیستی پاسداران تاثیر جدی در تسریع روند سرنگونی رژیم خواهد داشت.
طبعا باید مکرراً تأکید کرد که: بیتردید سرنگونی رژیم بر عهدهٔ مردم و مقاومت ایران و کانونهای شورشی است. پیش از این سیاست مماشات، دست مقاومت را با زنجیر و لیست تروریستی بسته بود اما مقاومت ایران توانست به یمن پایداری رزمندگان و درایت رهبریاش در یک کارزار طولانیمدت در سال ۲۰۱۲ این زنجیر را از هم بگسلد و این زنجیر را به گردن خود رژیم بیندازد. اکنون این راهبند از سر راه مقاومت کنار رفته است. این کلان ضربهیی که به ستون اصلی سرکوب رژیم وارد شده، آثار خودش را، هم در منطقه و هم در تعادلقوای منطقهیی و بینالمللی و هم در درون رژیم به سرعت بارز میکند. این امری است که سالها پیش باید اتفاق میافتاد و سالها در آن تأخیر شده است ولی مجاهدین و مقاومت ایران در تلاش هستند که وزارت اطلاعات رژیم (که پابه پای سپاه در همه جنایتهای رژیم دست داشته) را در لیست ببرند. اینها ضرباتی است که به ریشهٔ این شجره خبیثه وارد میشود و مردم زجر دیده ما آثارش را به سرعت شاهد خواهند بود.