728 x 90

ماجرای قتل‌عام زندانیان سیاسی ـ ۵شهریور آغاز کشتار زندانیان مارکسیست! شماره ۲۷

 

ببین این صدا را می‌شناسی؟

 

ابراهیم رئیسی عضو هیات مرگ ـ مرداد ۶۷:

«آقای شوشتری، صحبت کردند که از ۵-۶روز دیگه ملاقاتها کلاً آزاد بشه، یعنی نوبت‌بندی بشه».

منتظری: «محرمه، الآن دو روز از محرم گذشته الان».

 

این رئیسیه؟

بله همون جلادیه که اون روز به منتظری وعده شروع ملاقاتها را داد اما بعد از ۱۲روز یعنی از ۵شهریور تازه رفتن سراغ مارکسیستها.

 

یکی از شاهدان گوهردشت نوشته:

«نفر اول جهانبخش سرخوش بود که تنها هشت ماه از حکمش مونده بود. دو دقیقه بعد ناصریان با صدای بلند گفت: ببرش به چپ. یعنی اعدام. بعد رفتن سراغ بقیه».

 

دنبال چی بودن؟

در محتوا اینجا هم دنبال سرموضع بودن. اگه کسی می‌گفت خونوادم مسلمون بودن اما من نیستم و از موضعش کوتاه نمیومد اعدام می‌شد. اگر هم می‌گفت مسلمونم ولی نماز نمیخونم، شلاق می‌خورد.

 

یکی از شاهدان که به‌علت تشابه اسمی تا پای دار بردنش نوشته:

«بعد از نوشتن اسم و فامیل روی بدنمون با ماژیک، صف شدیم، راه‌افتادیم. پشت در حسینه صدای شکنجه میومد. رفتیم تو. پاسداری با متلک گفت آخر خطه چشم‌بنداتونو بردارین. چشمبندمو برداشتم. قیامت بود! با دیدن طنابها و پاسدارانی که زندانیان رو به سمت دارها می‌بردن، خشکم زد. پایین سکو جنازه‌هارو روی هم ریخته بودن. هنوز تعدادی نیمه‌جون روی زمین تکون می‌خوردن».

 

از هفت شهریور اوین. اول هیبت‌الله معینی‌رو دار زدن. بعد دوباره گوهردشت.

تو شهرهای دیگه هم از ۵تا ۱۳شهریور کشتن. دکتر غیاثوند، مجید سالیانی، یوسف، همایون، برادران بهکیش، عباس، رضا، فرهاد و بسیاری دیگر در برابر شلاق و شعبده ایستادند و سربه‌دار شدن.

 

بیشتر بدانید:

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ebec4615-d7e0-4b5b-95a2-1a046ab6b153"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات