در شعارهای مردم در تظاهرات و اعتراضات مختلف این شعار زیاد شنیده میشود که مردم فریاد برمیآورند «همه ایران دزدخانه است، در دنیا نمونه است»
این شعار گویای این است که مردم ایران تمامی باندهای حاکمیت آخوندی را دزد و اختلاسگر میدانند که بر ایران چنگ انداخته و آنرا به محل دزدی و غارت خود تبدیل کردهاند.
زیرا این مردم روی هر چیزی انگشت میگذارند ردپای بخوربخور و غارتگری سردمداران رژیم و مهرهایش را در آن دزدی و چپاول میبینند.
این روزها چپاول و غارت در زمینه احتکار دارو، برنج و سایر ارزاق و مایحتاج ضروری مردم بیداد میکند. اما دزدان غارتگر حکومتی تنها در زمینه چپاول و غارت مایحتاج مردم فعال نیستند بلکه تمامی عرصههای اقتصادی را زمینهای برای غارت خود کردهاند.
از جمله اینکه ردپای آنها در میلیاردها تومان احتکار کاغذ و بهخصوص کاغذهایی که با ارز وارداتی وارد میشوند دیده میشود.
تلویزیون رژیم گزارشی در زمینه احتکار کاغذ توسط ایادی نظام دارد که برای احتکار آن حتی از گاوداریها نیز استفاده شده است.
در این زمینه خبرنگار تلویزیون میگوید: «بهگفته برخی چاپخانهداران، ۱۷۰هزار تن کاغذ در اطراف تهران در گاوداریها و سولهها وجود دارد که واردکنندگان قصد فروش آن را ندارند، این احتکار تا امروز قیمت کاغذ را تا ۳۰۰درصد افزایش داده، اتفاق غمانگیز آن است که واردکنندگان کاغذ بهسبب تنزل مالی نشریات و مطبوعات ترجیح میدهند که با خریداران توانمندتری همکاری داشته باشند و در این میان... سودها اصلیترین رقیب هستند».
طبعا سود برنده واقعی این احتکار باندهای مافیایی احتکار هستند، در همین رابطه خبرگزاری ایسنا مینویسد: «یکی از فروشندگان کاغذ به «اعتماد» میگوید: «خیلی صادقانه باید بگویم که همه این مشکلات ناشی از رانت است. دولت در بازار کاغذ خودش را با کارخانه چوب و کاغذ مازندران هماهنگ کرد. آنها هم بر اساس سیاستهای خودشان بازار را تنظیم میکنند». او میافزاید: «کلی کاغذ در گمرک است اما اجازه ترخیصش را نمیدهند. امروز کاغذ کاهی روزنامه شده کیلویی ٧هزار و ۲۰۰تومان. چه کسی میخواهد جواب این را بدهد؟ بازار کاغذ مسأله پیچیدهای نداشت و هیچوقت با کسری کاغذ برنخوردیم حتی در سال ٩٢ که قیمت دلار ۴برابر شده بود».(ایسنا ۱۸مرداد ۹۷)
در زمینه گرانی کاغذ یکی از ناشران در مصاحبه با تلویزیون رژیم میگوید: «کاغذی که تا ۴ماه پیش میشده ۷۰هزار تومان یکباره میشود ۱۵۰، ۱۶۰ و ۱۷۰هزار تومان این واقعیتی است که الآن وجود دارد».
خبرنگار تلویزیون هم اضافه میکند: «کاغذ خودش این هفته تیتر روزنامههای کاغذی شد». وقتی وزیر ارشاد اعلام کرد موجودی کاغذ کشور فقط کفاف ۲ماه را میدهد و این یعنی احتکار و گرانی کاغذ.
البته کارگزاران نظام برای در بردن خودشان از دستداشتن در احتکار و گرانی کالاها عذر بدتر از گناه میآورند مثلاً نماینده وزارت ارشاد میگوید: «شاید خیلی از مجموعهها انتظار این شوک ارزی را نداشتند و این التهابات باعث شد که یک فضای روانی شدیدی در بازار ایجاد بشود».
یک بعد دیگر مافیای کاغذ در حاکمیت آخوندی وارادت افسارگسیخته کاغذ به ایران است در حالی که کارخانههای داخلی توان تولید آن را داشته و دارند.
وضعیت ورود بیرویه کاغذ آنچنان فاجعهبار است که تلویزیون رژیم هم به آن اعتراف میکند: «کارخانههای کاغذ ما بهدلیل واردات تولیدشان روزبهروز در حال کم شدن است. اینجا مجتمع امیرآباد واقع در بندر امیرآباد بهشهر است».
تولیدکننده بهشهری در زمینه نامساعد بودن وضعیت تولید کاغذ میگوید: «متأسفانه بهدلیل عدم مساعدت دولت و گذاشتن ارزش افزوده ۹درصد، ما اگر خمیر را وارد کنیم باید ارزش افزوده ۹درصد بدهیم. در حالی که واردکننده ارزش افزودهاش صفر است. به این ترتیب اگر ما تولید کنیم ۱۵درصد در کف بازار قیمتمان بالا میرود. روزگاری روزی ۱۵۰خانواده از این کارخانه تأمین میشده و حالا بهعلت کم شدن تولید کاغذ تعداد کارگران به ۷۰نفر رسیده است».
در زمینه پایین آمدن تولید در کارخانه و بیکاری کارگران آن یک کارگر میگوید: «خیلی از همکاران من آمدند چون کارش مداوم نبود ۱۰روز کار میکردند و میرفتند بهخاطر همین تصفیهحساب کردند رفتند».
ملاحظه میشود که کاغذ هم به نمود دیگری از غارت همهجانبه تولیدکنندگان، کارگران، خانواده آنها و مردم مصرفکننده توسط مافیای حکومتی است که احتکار هم به این غارت چند جانبه افزوده شده است.
در شرایطی کارخانهها و کارگاههای کاغذسازی تعطیل میشوند و کارگران آنها به ارتش بیکاران میپیوندد که دولت ضدمردمی ارز دولتی را با نرخ پایین برای واردات کاغذ به ایادی نظام میدهد آنها کاغذ را با ارز دولتی وارد میکنند اما با نرخ چند برابری بازار آزاد ارز میفروشند.
بانک مرکزی رژیم چند ماه لیستی در زمینه واردات با نرخ ارز دولتی منتشر کرد که در آن لیست ۲۰۳شرکت و افراد حکومتی بودند که باارز دولتی کاغذ وارد کرده بودند.
ورود این همه شرکت و افراد در واردات کاغذ در شرایطی است که کارخانههای بسیار محدودی در داخل به تولید کاغذ اشتغال داشتند که ورود این افراد و شرکتها به واردات کاغذ، طبیعی است که بازار کارخانههای داخلی تولید آن را میبندد.