728 x 90

ایران؛ وضعیت حاکمیت، جامعه، اپوزیسیون و راه نجات

قیام ایران...
قیام ایران...

موضوع اصلیِ میان جامعه‌ی ایران و حاکمیت ملایان چیست؟ همین هفته‌ها و ماه‌ها چه مسائلی میان این دو، جریان دارد؟ حاکمیت چه می‌خواهد؟ اکثریت مردم چه می‌خواهند؟

پاسخ کلیِ هر چهار پرسش این است که کشاکش مداوم بر سر بسیاری مسائل بین این دو، جریان دارد و موضوع مبرم کنونیِ ایران است.

 

وضعیت حاکمیت

حاکمیت هنوز پس از ۴۶ سال دنبال تثبیت موقعیت سیاسی و اجتماعی‌اش میان جامعه است.

حاکمیت دیگر از مقبولیت حداکثری گذشته و به حداقل قناعت کرده است. خودش در نتیجه‌ی سه انتخابات سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ اقرار کرد که حداقل ۶۰ درصد مردم ایران این حاکمیت را نمی‌خواهند. [این آمار رسمیِ آلوده به تبلیغات تعادل قواییِ حاکمیت است. کارشناسان حکومتی اما بارها اعلام کرده‌اند که تکیه‌گاه حاکمیت بر ۱۰ درصد جامعه بیشتر نیست.]

حاکمیت به‌خوبی مشرف است که بالای ۹۰ درصد مردم ایران، از شکست‌ توسعه‌طلبی‌های منطقه‌یی او خوشحال هستند و آرزوی شکست‌های بیشترش را هم دارند. اقشار گوناگون مردم فریاد می‌زنند و روشنگری می‌کنند که: «دشمن ما همین‌جاست ــ دروغ می‌گن آمریکاست».

حاکمیت به‌خوبی می‌داند که درون ساختارش پر از شکاف، شقه و ریزش شده و مدام در حال گسترش است. با این حال، بخشی از بدنه‌ی حاکمیت تحت عنوان اصلاح‌طلب، تلاش دارد صحنه‌ی سیاسیِ ایران را آلوده به اصلاح‌پذیریِ حاکمیت کند و اذهان را مغشوش و سردرگم نگه دارد.

 این واقعیت به حاکمیت تحمیل شده است که دیگر درهای بهشت مماشات غربی‌ها و آمریکایی‌ها مثل گذشته باز نیست. در این هفته‌ها دریافته است که حلقه‌ی انزوای بین‌المللی‌اش مدام تنگ‌تر می‌شود. [اشاره: در عصر جهانی‌ شدن، نقش قدرت‌های جهانی در سر پا ماندن یا سقوط دولت‌ها، اثرگذار و مهم است.]

اتاق فکر حاکمیت، حساب دستش آمده که میدان سرکوب‌گری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مثل قبل به رویش باز نیست. هم جامعه و هم جهان، دیگر آن جولان‌های جنایت‌کاری با مذهب، قداست و دجالیت را برنمی‌تابد، که می‌تواند تبدیل به سنگی بر شیشه‌ی عمرش بشود. با این حال برایش حربه‌ی اعدام برای ارعاب و سیاست فقرزایی برای خم نگه‌داشتن کمر جامعه، مفر سوخت‌وساز اقتدارگرایی و تداوم سلطه است.

با این نشانی‌های مادی و واقعی، این پرسش پیش می‌آید که پس چرا این حاکمیت با چنین وضعیتی، سقوط نکرده است؟

 

وضعیت جامعه

چه عواملی ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ جامعه‌ی ایران را معرفی می‌کنند؟

اولین ویژگیِ جامعه‌ی ایران این است که اکثریت قاطع آن در هر وضعیت اقتصادی و اجتماعی، می‌خواهند حاکمیت ولایت فقیه نباشد.

جامعه‌ی ایران در یک شناخت تجربی ــ شهودی، خاطرات بسیار تلخ و دردناک از سوء استفاده‌های مذهب برای قدرت، پول و جنایت توسط خمینی و وارثانش، دارند. این خاطرات به اکثریت جامعه می‌گویند سیاست، اقتصاد، آموزش، فرهنگ و همه‌چیز توسط حاکمیت، آلوده به تمامیت‌خواهیِ مذهبی و انحصارطلبی ِ سیاسی شده است.

این خاطرات به مردم ایران گفته‌اند و می‌گویند که این حاکمیت، کشور ایران را برای میدان سلطه‌گری و تحمیل روحانیت حکومتی می‌خواهد و هیچ تعلقی از نظر هویت ملی، با این کشور ندارد.

بخشی قابل توجه از مردم ایران بر اثر سیاست‌های اقتصادیِ انحصارطلبانه، رانت‌محور و طبقاتی‌ساز حاکمیت، گرفتار مشکلات جدیِ معیشت، مسکن، دوا و درمان، کار، بهداشت و آموزش شده‌اند. مشکلات زیربناییِ زندگی، این بخش از جامعه‌ی ایران را سخت به خود مشغول کرده است. حاکمیت این وضعیت را به‌عمد دامن می‌زند تا توان هرگونه برخاستن مردم برای دادخواهیِ حق آزادی و عدالت را از آن‌ها بگیرد.

اقشار گوناگون جامعه‌ی ایران به‌اشکال و رویکردهای متنوع، برای گرفتن حق زندگی و آزادی از حاکمیت، ابراز نظر، فریاد، خیزش و قیام کرده‌اند. این ابراز نظرها با محتوای مشترک نفی حاکمیت، هم‌اکنون در رسانه‌های گوناگون جریان دارد.

 

وضعیت جامعه‌ی ایران می‌گوید که همه‌ی عوامل نفی حاکمیت، به‌عینه قابل مشاهده است؛ یعنی «شرایط عینی» برای خیزش و قیام در مقابل حاکمیت مهیاست.

 

وضعیت اپوزیسیون

اپوزیسیون حاکمیت ولایت فقیه را طیف‌های گوناگون تشکیل می‌دهند؛ از رسانه‌های انفرادی تا گروه‌های چند نفری، از گروه‌های صنفی تا تلویزیون‌های فارسی و از دسته‌جات متفرق تا گروه‌های سازمانیافته و دارای تشکیلات. مضمون فعالیت‌های اپوزیسیون، شامل امیدبستگان به اصلاح و گذار از حاکمیت تا نفی‌کنندگان هرگونه دیکتاتوری در تاریخ گذشته، امروز و آینده‌ی ایران می‌شود. سازمان‌یافته‌ترین گروه دارای تشکیلات در داخل و خارج ایران و نیز دارای اعتبار نسبیِ بین‌المللی، شورای ملی مقاومت ایران با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران است. این تشکل و طیف ایرانیان همراه و پشتیبان آن، هرگونه دیکتاتوری در گذشته و امروز و آینده‌ی ایران را نفی می‌کند. ساختار این تشکل دارای ویژگی‌های یک آلترناتیو است. در میان همه‌ی افراد و گروه‌های اپوزیسیون، تنها مجاهدین هستند که در داخل ایران نیروی سازمانیافته و رزمنده با عنوان کانون‌های شورشی دارند.

به‌دلیل حاکمیت دیکتاتوری و نبودن امکان دست‌یابی به نظرات واقعیِ مردم ایران، نمی‌توان نظر قاطع داد که در طیف اپوزیسیون، کدام نیرو یا جریان دارای بیشترین حمایت سیاسی و اجتماعی در میان جامعه‌ی ایران است. آن‌چه که می‌توان بر اساس آن، دو جبهه‌ی جنگ یا نبرد اصلی را در ایران نشان داد، این واقعیت است که حاکمیت ملایان، تهدید اصلی را سازمان مجاهدین خلق ایران می‌داند و تمرکز اصلی‌اش هم در داخل و خارج ایران علیه مجاهدین است.

 

راه نجات

اپوزیسیون و اقشار اجتماعی، راه‌های گوناگون را در مقابل سرکوب‌گری‌های حکومت آزموده است. از تلاش برای تغییر ساختار حکومت با تکیه بر عناصر درونیِ آن تا مطالبه‌های سیاسی و صنفی، از اعتراضات مدنی تا قیام‌های بزرگ مسالمت‌آمیز و خشماگین و از امید بستن به نیروی خارجی تا پافشاری بر نیروی مردم با سازمانیافتگی.

تمام راه‌های پیموده و آزموده شده در انواع اعتراضات و چندین قیام بزرگ، گواهی داده‌اند که در برابر حاکمیت تمامیت‌خواه و اصلاح‌ناپذیر ولایت فقیهی، تنها راه باقیمانده برای نجات ایران، اتحاد نفی‌کنندگان هرگونه دیکتاتوری از طریق سازمانیافتگیِ میدانی و تشکیلاتی است. تحقق این امر به‌معنی مهیا شدن «شرایط ذهنی» برای رهبری خیزش و قیام[آلترناتیو] است. نیرویی که توان تحقق این شرایط را داشته باشد، بی‌شک تنها آلترناتیو سمت‌وسو دهنده‌ی توان وانرژیِ جامعه‌ی ایران برای نفی حاکمیت ملایان است. بنابراین تحقق «شرایط ذهنی»، مبرم‌ترین نیاز ایران‌زمین برای نجات از دیکتاتوری و وابستگی می‌باشد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7da718a5-6b2e-479b-9e8d-a63505c99b47"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات